سیاوش رسولی: این روزها که پرونده حقوق بشر در ایران در کنار پرونده هستهای به حربهای برای فشار بر ایران مبدل شده، ماجرای حقوق زنان دوباره تیتر یک بسیاری از رسانههای مخالف است، آنچنان که هر روز در این رسانهها مسائلی مطرح میشود که انگار ایران بدترین وضعیت از نظر رعایت حقوق زنان را در خاورمیانه دارد. در این میان چهرههایی همچون شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری هم هرازگاهی به برخی مسائل درباره حقوق زنان در ایران اعتراض میکند و به نوعی تنور این حاشیهسازیها را داغتر میکند. این در حالی است که نگاه جامعه همواره به سوی مدیران است و قضاوت افکار عمومی براساس اظهارات آنها صورت میگیرد. در این زمان که اظهارنظر یک مدیر آن هم در حد معاونت رئیسجمهور بهخوبی مشخص است، بدون شک افراد جامعه از دیدگاه و نوع برداشت مدیر الگوبرداری کرده و در تحلیل اخبار و تصمیمگیریها به کار میبرند. در چنین شرایطی انتظار افکار عمومی از مدیران، انجام مصاحبههای سنجیده و بر پایه اصول علمی است که برای رفع مشکلات جامعه قابل بهرهبرداری باشد اما به نظر میرسد در برخی موارد اظهارنظر درباره موضوعی خاص بیشتر باعث سردرگمی جامعه و بویژه قشر جوان جامعه میشود. در این گزارش که تنها با هدف نقد برخی اظهارات معاون رئیسجمهور به رشته تحریر درآمده است، سعی بر آن است تا این نوع اظهارنظرها در کفه ترازوی نقد و مقایسه و مورد واکاوی قرار گیرد تا موضعگیریهای معاون رئیسجمهور در مقابل مصلحت جوانان سنجیده شود.
اظهارات رنگارنگ به بهانه حمایت از زنان
شهیندخت مولاوردی یک روز طرحهای پیشنهادی مجلس درباره اشتغال زنان را زیر سوال میبرد، روز دیگر به حضور نیافتن زنان در سالنهای والیبال و ورزشگاهها اعتراض میکند یا اینکه از چاپ کتابهایی درباره حقوق زنان در ایران صحبت میکند. وی همچنین از این هم گفته که داشتن بیش از 2 فرزند عقلانی نیست و از جمله نسبت به طرح ممنوعیت استخدام دختران مجرد در مجلس هم اعتراضات جدی داشته است؛ پیشنهادی که زوایای جالبی در خود داشت و بازخوردهای قابلتوجهی هم از جامعه گرفت.
کمتوجهی به پسران، زمینهساز بروز مشکلات
فراموش نباید کرد که بسیاری از پسران جامعه که در نهایت خانوادهساز هستند و بنیان خانواده به تعبیر سنت و عرف جامعه ایرانی به دست آنها تشکیل میشود براین باورند که فرصتهای شغلی آنها پیشاپیش توسط دختران اشغال شده است. آنچنان که وقتی پسر از درس و دیگر ملزومات زندگیاش فارغ میشود، با موجی از نیروهای کار دختر روبهرو است که هیچکدام از موانع و دغدغههای وی را ندارند. وقتی هم که دختران شاغل باشند و پسران خانهنشین خانه پدری، دیگر نه بنیان خانوادهای تشکیل میشود و نه فرزندی برای این جامعه متولد میشود.
افزایش توقعات دختران برای ازدواج
آنچه در سالهای گذشته به طور تقریبی اثبات شده این است که دختران شاغل هم توقعات خود را چندین برابر کرده و پسران هم با دیدن این ماجرا قید ازدواج را برای همیشه میزنند. نکته جالب اینجاست که شهیندخت مولاوردی در انتقاد خود از پیشنهاد ممنوعیت استخدام دختران مجرد گفته است که با پدیده افزایش سن دختران مجرد روبهرو هستیم. با توجه به همین گفته معاون زنان رئیسجمهوری باید پرسید که آیا مهمترین عامل افزایش سن دختران مجرد عقبنشینی پسران از ازدواج نیست؟ نباید فراموش کرد جامعهای که میکوشد به لایههای مسائل اجتماعی نفوذ کند و به همه طیفهای انسانی اعم از سنی/ جنسی با پایگاههای اجتماعی گوناگون شهری و روستایی بپردازد با بحران کمتر اجتماعی روبهرو میشود. ازدواج و تشکیل زندگی مشترک در همه جوامع برای بقای نسل انسان و خانواده از ضروریات و مورد احترام و حتی از اولویتهای مهم محسوب میشود و باید برنامهریزی مناسبی با طرحها و پیشنهادهای گوناگون برای سازوکارهای آن در نظر گرفت.
مصلحت جامعه فراموش نشود!
هر چند ممکن است برخی مانند مولاوردی، معاون امور زنان رئیسجمهور از این بگویند که رقابت آزاد است و دختران گوی سبقت را از پسران در رقابت شغلی و علمی ربودهاند اما آیا نباید به مصلحتهای جامعه فکر کرد؟ آیا پیشنهاد مجلس با عنوان ممنوعیت استخدام دختران مجرد و دیگر طرحهایی از این نمونه، تنها به دلیل نگرانی نمایندگان محترم برای اشتغال پسران نیست؟ به نظر میرسد شهیندخت مولاوردی باید وضعیت پسران و دختران جامعه را به صورت همزمان در نظر بگیرد و در تصمیمگیریها به نحوی عمل نشود که گویا برنامهها فقط قصد حمایت از قشر خاصی را دارد یا به صورت یکجانبه نیاز جوانان را ارزیابی کرده است. بر این اساس توقع جوانان از مدیران آن هم مدیرانی در حد معاون رئیسجمهور این است که رفع نیازهای گوناگون آنها را با در نظر داشتن مصلحت به عنوان دستورکار خود قرار دهند تا ضمن انجام وظایف قانونی خود موج امید و دلگرمی را نیز در بین دختران و پسران جامعه به وجود آورند.