مهدی طاهرخانی: شبی که استقلال در حضور بیش از صدهزار هوادار خود در ورزشگاه آزادی منتظر صید سومین قهرمانی خود در جام باشگاههای آسیا بود و ناباورانه بازی را به جوبیلو ایواتای ژاپن واگذار کرد یک اتفاق مهم در فوتبال ما رخ داد، آن شب آینده یک مربی برای همیشه تغییر کرد البته نه به واسطه از دست دادن جام. مرحوم ناصر حجازی آخرین مردی است که استقلال را به فینال آسیا رساند و بعد از آن عنوان کرد به این زودیها تکرار این افتخار(دومی آسیا) امکانپذیر نخواهد بود. این پیشبینی او درست از آب درآمد اما اشتباه بزرگ مرحوم حجازی که موجب شد او هرگز به آن چیزی که استحقاقش را دارد، نرسد مربوط به نوع رفتارش با بازیکنانش بود. استقلال فینال را با 2 گل به جوبیلو واگذار کرده بود و در پشت در رختکن استقلال، سرمربی وقت این تیم در حالی که پک عمیقی به سیگارش میزد به جمع خبرنگاران آمد و گفت: عامل اصلی باخت تیم ما یحیوی و محمود فکری بودند. مرد بزرگمنش فوتبال ما که همواره به پاکی و صداقت معروف بود اینجای کار را اشتباه کرد. او درباره مسائل فنی درست میگفت چرا که در آن بازی خاص گلر و مدافع استقلال اشتباهات فاحشی مرتکب شدند اما وقتی یک مربی اینگونه پشت بازیکنانش را خالی میکند بدون تردید در سالهای آینده نباید انتظار داشته باشد آن بازیکنان برای او جانفشانی کنند. حجازی چند سال بعد و در یک بازی کاملا مشکوک که عنوان شد به علت کمکاری بعضی بازیکنان بازی برده مقابل سایپا را باخت، از استقلال اخراج شد البته او سالهای بعد مجددا فرصت بازگشت را پیدا کرد اما آن بازگشت هم پیروزمندانه نبود چرا که مرحوم حجازی بدون هیچ ملاحظهای در باختهای خود پای بازیکنان را به میان میکشید. این فلشبک تاریخی زده شد تا برسیم به امروز. به روزی که حجازی از میان ما رفته و یکی از شاگردانش که از قضا هرگز رابطه دوستانهای با او نداشت جانشینش شده است. وضعیتی که امیر این روزها دارد شباهت زیادی به یکی، دو دهه قبل و روزهایی که حجازی و پروین بر مسند کار بودند، دارد. امیر قلعهنویی بعد از یک دهه مربیگری در لیگ برتر و تصاحب عنوان فاخر پرافتخارترین مربی همه ادوار این لیگ، حالا اشتباهاتی را عامدانه مرتکب میشود که میباید 10 سال قبل آنها را انجام میداد. سرمربی استقلال با متدی وام گرفته از نوع مدیریت معروف علی پروین مربیگری را آغاز کرد و از آنجایی که نقطه آغاز پرواز او مصادف شد با روزهای سقوط سلطان قرمزها، سعی کرد دستکم از اشتباهات پروین تجربهای رایگان برای خود مهیا کند. همان روزهایی که آدرس توجیهات پروین پس از هر شکست یکراست خانه مهرزاد معدنچی را نشان میداد، امیر قلعهنویی هرگز پای هیچ بازیکن خودی را در ناکامیهایش باز نکرد. نه در استقلال که در سپاهان و تراکتورسازی هم به این روش مومن ماند البته یک استثنا وجود داشت و آن ناکامی در تیم ملی بود که همیشه سعی میکرد پنالتی گل نشده مهدویکیا را عامل بدشانسی خود معرفی کند.با این وجود امسال و در لیگ چهاردهم، دورانی که طبیعتا میباید پختهترین دوران قلعهنویی به حساب بیاید او اشتباهی را مرتکب شد که دور از انتظار بود. او از ابتدای لیگ تا امروز همواره یکی از معضلات اصلی تیمش را به ناآماده بودن ملیپوشانش ربط میدهد. ستارههایی که بار اصلی تیم به روی دوش آنهاست اما سرمربی تیم چه با دلیل چه بیدلیل به آنها میتازد. در ابتدا تصور بر این بود قلعهنویی با این حربه قصد تهییج آنها را دارد اما شدت انتقادات هر روز بیشتر از روز قبل شد و این به آن معنا بود که نیت چیز دیگری است. مربیای که یک دهه قبل بازیکنانی را در تیمش داشت که به مراتب بیشتر از مهرزاد معدنچی اشتباه میکردند و او معلموار از کنار آنها میگذشت حالا ملیپوشان تیمش را سیبل قرار داده و خروجی این رفتار دور از انتظار چنددستگیای است که در تیمش به وجود آمده است.آندرانیک تیموریان که فصل قبل یکی از ستونهای اصلی فوتبال فیزیکی و ضربه ایستگاهیمحور استقلال به حساب میآمد و به واسطه درخشش او بود که قلعهنویی راحت قید نکونام را زد، امسال آنقدر مورد نقد قرار گرفت که حالا عنوان میشود دیگر او را با پیراهن آبی نخواهیم دید. امیرحسین صادقی در وضعیتی مشابه قرار گرفته و به عنوان کاپیتان تیم در روزی که استقلال فاتح بازی با راهآهن شده مورد هجوم سکوها قرار میگیرد. هاشم بیکزاده که وضعیتی همانند صادقی دارد صریحا اعتراف میکند زیر فشار است و ترجیح میدهد دیگر در استقلال بازی نکند. اگرچه درباره کیفیت این ملیپوشان و افت فاحش آنها نسبت به فصل قبل حق تا حدودی با قلعهنویی است اما او به عنوان مربی و حامی چه کمکی به بازگشت این بازیکنان کرد؟ 6 ماه از پایان جامجهانی گذشته و هنوز در دعوای قلعهنویی و کیروش این بازیکنان هستند که قربانی میشوند. امیر برای اثبات این انگاره که کیروش باعث افت ملیپوشان شده هر هفته یک سناریوی تازه علیه ستارههای تیمش به راه میاندازد و ثمره این مدیریت همینی میشود که امروز استقلال با آن دست به گریبان شده است.پروین تنها یک مهرزاد معدنچی داشت تا بهانه و مستمسک او برای توجیه شکست در آخرین روزهای حضورش در پرسپولیس باشد اما قلعهنویی حالا همه فرماندههای لشکرش را به صف کرده و یک به یک سر میزند؛ بدون رحم، عاری از آیندهنگری و خالی از هرگونه سبک و سنگین کردن. امیر بعد از 10 سال، بنجامین باتنوار عوض آنکه بر تجربهاش بیفزاید همان اشتباهاتی را میکند که تنها از یک بیتجربه انتظارش میرود. بدون تردید پس از خروج نکونام، رحمتی، آندو و احتمالا امیرحسین صادقی استقلال تیم بهتری نسبت به قبل نخواهد شد چرا که پتانسیل فوتبال ما آنقدر نیست که به این سادگی جانشینی برای این قربانیان لج و لجبازی یافت شود و در مجموع این خبر خوبی نیست برای آنهایی که تصور میکردند قلعهنویی 20 سال بعد مربی به مراتب بهتری نسبت به دهه 80 خواهد شد.