شروین طاهری: اوباما پس از 6 سال آزمون و خطا در پست وزارت دفاع سرانجام در 2 سال پایانی دولتش به گزینه کلینتونها روی آورده است که این از عمق اشتباهات اوباما در تعیین یک استراتژی نظامی مناسب تا امروز حکایت دارد، ضمن اینکه معلوم نیست چرخش جدید مستاجر کاخ سفید در سیاستهای امنیتی- نظامیاش الزاما به معنای تصمیمگیری درست او باشد.
دیروز رسانههای جریان اصلی آمریکا به نقل از منابع کاخ سفید و سنا از قوت گرفتن معرفی وزیر جدید دفاع توسط رئیسجمهور آمریکا طی روزهای آتی خبر دادند.جایگزین چاک هیگل تازه برکنار شده «اشتون بالدوین کارتر»، نفر دوم (13-2011) و آکادمیکترین مدیر سابق همین وزارتخانه و از آن مهمتر نوچه «ویلیام پری» وزیر دفاع دوران ریاستجمهوری بیل کلینتون است. اینکه باراک اوباما در واپسین ماههای دوران ریاستجمهوریاش به گزینهای برای مدیریت دستگاه جنگی روی میآورد که بیشک گزینه نخست هیلاری کلینتون و شوهرش محسوب میشود نشان میدهد دموکراتها تا چه اندازه از رئیسجمهور فعلی سلب اعتماد کردهاند به طوری که او مجبور است با اعتبار انتخاب همسر آخرین رئیسجمهور دموکرات پیش از خود که گزینه بیرقیب ریاستجمهوری در سال 2016 شناخته میشود، بنبست پنتاگون را حل و فصل کند. در عین حال کارتر 60ساله یکی از مهمترین نظریهپردازان دفاعی ایالات متحده است که سالهاست به همراه مرشدش ویلیام پری پروژه نظریه «دفاع پیشگیرانه» را در دانشگاههای هاروارد و کندی رهبری میکند.
این فیزیکدان و استاد دانشگاه هاروارد نامزد شده برای وزارت دفاع، در عین اینکه سابقه معاونت لجستیکی، پرسنلی و فناوری پنتاگون و ناظر مالی هزینه بودجه 600 میلیارد دلاری بزرگترین نهاد نظامی جهان را در کارنامه دارد، رابطه بسیار خوبی با کنگره دارد و این از دغدغه اوباما مبنی بر بازی سیاسی جمهوریخواهان غالب در خانه نمایندگان و سنا با گزینه معرفی شده دولت برای پنتاگون میکاهد. او همچنین مشاور امنیتی کاندولیزا رایس، وزیر خارجه دولت بوش پسر و رئیس مشترک کمیته مشاوران شورای روابط خارجی سنا نیز بوده و به عنوان مسؤول اصلی خریدهای تسلیحاتی پنتاگون انجام وظیفه کرده است که همه اینها باعث میشود رابطه موثری با بدنه اصلی جمهوریخواهان کنگره داشته باشد. فاکس نیوز در همین رابطه به سراغ سناتورهای جمهوریخواه از جمله جان مک کین رهبر جنگسالاران کنگره و رئیس آتی شورای خدمات نیروهای مسلح سنا رفت و نظر او درباره کارتر را جویا شد، سناتور آریزونا هم با اعلام اینکه از انتخاب او حمایت میکند، گفت:«فکر میکنم او آدم خیلی خوبی باشد. او انتخابهای دفاعی خوبی داشته، همین طور در سایر موارد.» با این حال مککین به او هشدار داده که مبادا فریب سیاستهای کاخ سفید در قالب تصمیمات کمیته امنیت ملی را بخورد. با توجه به تجربه مدیریت اجرایی کارتر در بخش لجستیکی و پرسنلی و خرید سلاح و همچنین اختصاص بودجههای جنگی پنتاگون، به احتمال زیاد مارتین دمپسی رئیس ستاد مشترک آمریکا نیز از آمدن او استقبال میکند چرا که او نیز همانند مککین بشدت به دنبال برآورد راههای لشکرکشی دوباره به خاورمیانه است. نکته دیگر درباره کارتر ارتباط تنگاتنگش با بانکداران صهیونیستی است که دولت سایه ایالات متحده را کنترل میکنند به طوری که او مدتی را به عنوان مشاور و نماینده یکی از بزرگترین این نهادهای مالی یعنی گلدمن سکز فعالیت کرده است و میدانیم که این غول سرمایهگذاری در روند تسهیل انتقال کمکهای مالی سعودی-آمریکایی به امثال القاعده و داعش دست دارد.
روز گذشته در سایت اختصاصی پروژه «دفاع پیشگیرانه»
(www.preventivedefenseproject.org) جلوی نام اشتون کارتر مدیر آن قید شده بود که او در حال ترک کرسی آکادمیک خود است که این گمانه رفتن او به وزارت دفاع را قوت میبخشد. البته تشتت ایدههای دفاعی و نظامی رئیسجمهور و مشاورانش
به گونهای است که همانند مورد چاک هیگل و تناقضهای پیش آمده در تصمیمگیریهای دوران او، نمیتوان انتظار داشت حتی بهترین نظریهپردازان امنیتی هم قادر باشند مشکل چند قطبی بودن هویت دستگاه جنگ را که از آن به شیزوفرنی پنتاگون یاد میشود، حل کنند. نظریه «دفاع پیشگیرانه» در دهه 1990 و پس از فروپاشی بلوک شرق برای نخستین بار توسط پری مطرح شد که بر مبنای آن آمریکا باید در غیاب شوروی به عنوان بزرگترین تهدید سپری شده امنیت بینالمللی را به شکلی مدیریت کند که وارد جنگ سرد بعدی و برخوردهای منطقهای غیرقابل جبران نشود.حال این پرسش مطرح میشود که آیا با ورود احتمالی کارتر به پنتاگون که شبیهترین شخصیت به پری و دنبالهروی نظریه او است،
(عکس پایین، هردو کنار هم) اوباما میخواهد با طرح یک استراتژی جدید، فضای شبهجنگ سرد موجود با روسیه و تهدید نظامی چین یا تهدیدات منطقهای (خاورمیانه) مثل ایران را با رویکردی غیرتهاجمی دفع کند یا کارتر هم صرفا یک کارت بازی دیگر در دست اوباما برای قماری بیانتها، متناقض، منفعلانه و نامشخص به منظور آشفته کردن جهان و مشغول ساختن قطبهای نوظهور به مسائل منطقهای خودشان است تا آمریکا در روزگار حضیض هم بتواند چند صباحی بیشتر به عنوان یک قدرت ناظر باقی بماند؟
چنان که تحلیلگران اروپایی و منابع نزدیک به مسکو معتقدند، واشنگتن از این پس حتی بهرغم آمدن یک نظریهپرداز دفاعی، سیاست نظامی روشنی نخواهد داشت و دولت اوباما به قماری دست میزند که به شکل خطرناکی متناقض بهنظر میرسد. برای آنکه عمق تشتت سیاست نظامی کاخ سفید را دریابیم کافیست نگاهی به دیگر نامزدهایی که کماکانشانس حضور در پست وزارت دفاع آمریکا را دارند، بیندازیم؛ «جی جانسون» وزیر امنیت داخلی، «ریچارد دانزینگ» از فرماندهان ارشد نیروی دریایی و «کورت کمپبل» مشاور سابق وزیر خارجه در امور آسیای شرقی و پاسیفیک. هر یک از این چهرهها جدای از اینکه کفایت این پست را دارند یا خیر، چشمانداز کاملا متفاوتی را درباره بایدها و نبایدهای امروز پنتاگون دنبال میکنند.