حسین علویزاده: 1- اگر تا به الان هم متوجه نشدهاید، باید بدانید که بارسا دیگر آن تیم سابق نیست. با دیدن اولین بازی تیم در تلویزیون این را میتوان فهمید. پس از جدایی موفقترین سرمربی تاریخ باشگاه، پپ گوآردیولا در سال 2012، بارسلونا تلاشهای بسیار زیادی برای بازگشت به دوران موفقیت 2008 تا 2012 انجام داده است. والدس، پویول و آبیدال رفتهاند. ژاوی، اینیستا، پیکه، پدرو، بوسکتس و لیونل مسی برای تکرار موفقیت تلاش میکنند. سرمربیهای بعدی، ویلانوا و مارتینو میتوانند این را گواهی دهند؛ میراث گوآردیولا هنوز روی نوکمپ سنگینی میکند و هر تلاش دیگری را همچون اقدامی
«آماتور گونه» نشان میدهد. بازیکنان، کارکنان، مسؤولان و هواداران همه و همه به قدر کافی در غم از دست دادن گوآردیولا عزاداری کردهاند! بنابراین اکنون زمان فراموش کردن این موضوع است.
2- خداحافظ والدس
ویکتور والدس بدون شک بهترین دروازهبان تاریخ باشگاه بوده است. او قطعا یکی از بهترینها در بین همنسلهای خود بود و با جداییاش، تراشتیگن و براوو برای پر کردن جای خالی بزرگ او خریداری شدند. براوو بازیکن سابق سوسیداد و کاپیتان تیم ملی شیلی، بازیکنی قدرتمند است که ویژگی مهمی برای دروازهبانی بارسلونا دارد؛ بازی با پای عالی. دروازهبان شیلیایی بهصورت ذاتی، ویژگیهای رهبری را دارد و در بازیهای ابتدایی فصل موفق شد اعتماد انریکه را جلب کند. در سالهای گذشته آندرهتراشتیگن خود را بهعنوان یکی از ستارههای آینده آلمان نشان داده است. سبک بازی مثالزدنی و قابلیتهای بالای بازی با پا، مسؤولان بارسلونا را مجبور به خریدن او کرد. بهرغم سن کم، آندره به خاطر شخصیت «حرفهای و فروتن» خود تاثیر زیادی روی تمام باشگاه گذاشته است. او در این فصل بازیهای کمی انجام داده اما غیر از چند اشتباه، عملکرد قابل قبولی داشته است.
3- لوئیز انریکه، به کجا میروی؟!
سبک بازی گوآردیولا فقط اوج سبک عالی باز کردن فضاهای یوهان کرویف در دهه نود بود؛ سبکی که با یوهان شروع شد و با مربیان هلندی بعد از او یعنی فانخال و رایکارد ادامه یافت. سبک رفتن به نیمه حریف با پاسهای کوتاه و سریع در تمام زمین. سبکی که نیاز به بازیکنانی داشت تا از کودکی این نوع بازی را تمرین کرده باشند و بقیه مشکلات را با خریدهای خارجی برطرف کرد و پس از آن موفقیت تضمین شده است. گوآردیولا به این فرمول پایبند بود و بارسلونا را تبدیل به ماشینی برنده و بیرحم کرده بود.
طبق این توصیفات، باشگاه کاملا آگاه است که بازی زیبا نهتنها راه موفقیت است بلکه هویت آنها هم تلقی میشود. لوئیز انریکه چالش بزرگی پیش روی خود میبیند تا بازیکنانش را متقاعد کند و به تماشاگران از همیشه مشتاقتر اطمینان دهد که برنامهای دارد. هنوز خبری از این برنامه دیده نشده است.
4-مسی هنوز «رئیس» است!
بهرغم تغییرات زیادی که در تیم ایجاد شد و اشتباهاتی که مسؤولان باشگاه در سالهای گذشته داشتند، همه روی شخصی که باید مردان انریکه را در زمین رهبری کند همنظر هستند؛ مردی که موفق نشد جامجهانی 2014 را با آرژانتین بالای سر ببرد. لئو مسی هنوز هم کلید اصلی بازگشت بارسلونا به قله فوتبال جهان خواهد بود.
5- سوارز
مهاجم اروگوئهای تنها به خاطر تکنیک و شوتهای قدرتمندش مشهور نیست. هوش بالا و حرکات سریع در زمین، همه و همه شرایط را برای یک خط حمله سه نفره رویایی به همراه مسی و نیمار آماده کرده است. سوال اینجاست که او چه موقع میتواند به اعصاب خود مسلط باشد؛ چیزی که بارها او را از پیشرفت باز داشته است.
6- دفاع راست
شایعات تابستانی حاکی از این بود که انریکه هیچگونه برنامهای برای استفاده از دنی آلوز در فصل 15-2014 ندارد. این روزها دفاع راست تبدیل به اصلیترین نگرانی هواداران نوکمپ شده است. عملکرد آلوز در سالهای گذشته به وضوح افت کرده است و جانشینی برای او وجود ندارد. اگرچه بسیاری معتقدند مارتین مونتویا (که بازیکن کلیدی انریکه در بارسلونای دو بود) شایسته فرصت برای اثبات خود است اما او بدون توضیح «طرد» شده است. داگلاس هم که خرید جدید تیم تلقی میشود تا به اینجا هر کاری انجام داده است جز امیدوار کردن هواداران!
7- هیچ خریدی تا 2016 ممکن نیست؟
به آوریل گذشته که برگردیم، بارسلونا از هرگونه خرید تا تابستان 2016 منع شد. بازیکنان باتجربه تیم مثل ژاوی، اینیستا، پدرو، آلوز یا پیکه در دوران آخر بازیگری قرار دارند یا حداقل نیاز به زمان بیشتری برای استراحت در خود احساس میکنند. در حالی که خط حمله تیم به نظر کامل میرسد، خط دفاع و میانی ضعفهای ساختاری زیادی میبیند که باید با بازیکنان تیمهای پایهای کامل شود. به عبارت دیگر تاثیر بعدی در دوران «بعد از گوآردیولا» باید اثبات شود؛ شعاعهای نور برای درخشش جوانان لاماسیا.
8- بارتومئو در لبه تیغ
مدیر فعلی بارسلونا، جوزپ ماریا بارتومئو که پس از جدایی ناگهانی ساندرو روسل در ژانویه روی کار آمد، قطعا «رکورد گینس» را نشکسته است اما محرومیت از نقل و انتقال، اتهام بینظمی در خرید نیمار، اخراجهای توجیه نشده و افت محسوس عملکرد تیم فقط گوشهای از ضعفهای او بوده است. همه اینها باعث شده بخشی از نوکمپ حس کند که تصویر باشگاه بشدت آسیب دیده و صبر آنها کمتر شود.
9- پویول
آسیبدیدگیهای فراوان، اثرات اجتنابناپذیر 36 سالگی او و مهمتر از همه حسی که او دیگر نمیتواند در درجات بالا به تیم خدمت کند، همه و همه سبب شد کارلوس پویول به دوران موفقش در بارسلونا و تیم ملی اسپانیا خاتمه دهد و بازنشسته شود. مهارتهای چشمگیر و حرفهای او در کارهای تدافعی برای همگان شناخته شده است. پویول بازی را به مرتبهای رساند که هر بازیکنی در پست او رویای رسیدن به آن را داشته باشد.
10- جوانان لاماسیا و آینده باشگاه
لاماسیا جایی است که همه از آن شروع به کار کردهاند؛ ژاوی، اینیستا، فابرگاس، مسی، بوسکتس و... همه اینها تبدیل به ستارگانی در سطح کلاس جهانی شدهاند. کارخانه ستارهسازی نگاهی به گذشته ندارد بلکه همیشه به آینده مینگرد. با انجام بازیهای کم در تیم اصلی هم مشخص است که بازیکنانی مثل مونیر، ساندرو، سامپر و آداما میتوانند تبدیل به اسطوره شوند. البته نکته کلیدی برای همه آنها این است که آنها نیاز به حمایت کامل مربی خود دارند. در سوی دیگر، اخباری بد از این قرار است که بازیکنان جدید مثل روبرتو، رافینیا و مونتویا به ندرت در زمین دیده میشوند؛ جدا از بازیکنان یاد نشده مثل تیاگو یا تهیو. در بالای همه اینها به نظر میرسد لوئیز انریکه قصد ساختن تیم جدیدی با استفاده از بازیکنان تیم دوم بارسلونا ندارد و در سوی دیگر محرومیت بارسلونا از خرید بازیکن شاید انریکه را مجبور به استفاده بیشتر از این بازیکنان کند؛ نقشی بیشتر از یک نقش «حمایتی» و فرعی.