printlogo


کد خبر: 130835تاریخ: 1393/10/6 00:00
استراتژی‌اجتماعی دولت، جامعه دوقطبی؟

حسین بابازاده‌مقدم:  اسیدپاشی در اصفهان، جنجال‌سازی‌ برای فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی موبایل، آنتن‌های ماهواره‌ای و... از جمله مصادیقی است که نشان می‌دهد جامعه ایران علاوه بر صفات ذاتی‌اش در دوقطبی شدن، توسط عللی موثر من‌جمله دولت در حال تشویق برای تشدید این وضعیت است. امروز در کشور شرایط و دشواری‌های ناشی از پدیده‌ای که از آن با عنوان «دوقطبی شدن» یاد می‌شود، بسیار بیش از سال‌های قبل به‌نظر می‌رسد، وضعیتی که دست‌کم ساختار‌های اجتماعی را شکننده و در نگاهی بدبینانه آنها را ویران می‌کند.
وضعیت دو قطبی چیزی شبیه به زمینه‌سازی برای خودکشی اجتماعی است، وضعیتی غیر عادی که کشمکشی دائم میان 2 گروه عمده از مردم و نخبگان را بر سر مسائل مختلف من‌جمله مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در بردارد.
مارکس ابتدا دوقطبی یا قطبی شدن را در مسائل و بحث‌های مالی و اقتصادی جست‌وجو کرده است، اگر چه این اهمیت ندارد که بحث او تا چه حد موفق یا منسوخ شده است اما یک نکته اهمیتش را از دست نداده است و آن عبارت است از اشاره وی و کسان دیگری در نزدیکی اندیشه‌های اقتصادی در دانش اجتماعی، به تاثیر شکاف غنی و فقیر و آنچه اصطلاحا شکاف طبقاتی خوانده می‌شود در تشدید فضای دوقطبی جامعه؛ همان موضوع مهمی که در سال‌های اخیر، اقتصاد بیمار کشور، رانت خواری و ویژه‌خواری‌های خاص و فامیل‌سالاری در مشاغل مالی و پولی و بعضا صنعتی، آن را سبب‌سازی کرده است.
این یک خطر سیاسی برای کلیت یک حاکمیت است که عده‌ای با دامن زدن به فاصله‌های ناشی از شکاف مالی و پولی، یک وضعیت دوقطبی و جنگ پایین شهر علیه بالای شهر را دامن بزنند. شاید علت برد کردن چند فیلم گیشه‌پسند و در سطح فیلم‌فارسی از مباحث و تکیه‌کلام‌های مربوط به جنوب شهر در سال‌های اخیر و فروش میلیاردی این فیلم‌ها نمادی از بروز این وضعیت باشد. حالا آن تعریف خام مارکس و تسری‌جویی‌اش در حوزه تعمیم اقتصادی قطبی شدن جامعه تحول پیدا کرده است و دیگر مسائلی همچون موضوعات فرهنگی و اجتماعی نیز افزون بر آن شده است. باید در نظر داشت جامعه‌ای با مختصات ایران که از وضعیت هیجانی و احساسی بالایی رنج می‌برد و همینطور به لحاظ خصلت و سرشت رفتاری جامعه‌ای کوتاه‌مدت تلقی می‌شود، در برابر قطبی‌سازی فرهنگی و اجتماعی بسیار آسیب‌پذیر است.روند و روالی که دولت خصوصا در این 2 حوزه در پیش گرفته است و شاید خطاب چندی پیش رهبر معظم انقلاب و پرهیز دادن ایشان از دو قطبی کردن فضای جامعه و تاکید بر عوارض آن در حقیقت هشداری برای عمل دولتی‌ها به شمار بیاید.
این بسیار نسنجیده، غیرعلمی و در حقیقت خلاف مصالح ملی است که دولت خودش را با عنوان کارگزار قطبی کردن وضعیت جامعه تعریف کند و در مسائل مختلفی همچون موضوعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حتی مذهبی دست به قطبی کردن فضا که در بخش کوتاه‌مدت درگیری بخش‌هایی از مردم با یکدیگر و در سطحی بلندمدت تعارض شدید اجتماعی را درپی خواهد داشت، بزند.
در جریان اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای در اصفهان بدون تردید سخن به میان آوردن از لزوم برخوردهای فرهنگی با بدحجابی و پرهیز از خشونت در برخورد با بدحجاب‌ها عملا پیامی بود برای کسانی که مدیران پروژه دو قطبی‌سازی هستند تا تقصیر‌هایی که با ادعاهای واهی و توهماتی بدون استناد به گردن گروهی از مومنان انداخته شده است تایید شود. این حلقه مرتبط است با اظهارنظر انگلیسی در حوزه حقوق بشر که تاکید کرده است، «نیروهای خیر» را باید در برابر «نیروهای مخالف تغییر» تجهیز کرده و قدرت بخشید.
در جریان آنتن‌های ماهواره‌ای، کلیت مقوله حجاب و عفاف و همینطور کلیت‌های مربوط به مناسبات با غرب، دولت از همین سازوکار قطبی کردن فضای جامعه پیروی کرده است، حتی همین رویکرد در حوزه قومیت‌ها نیز قابل ملاحظه است که نتیجه طبیعی آن افزایش نزاع و درگیری و وضعیت دوقطبی در مناطق مرزی کشور است.
این اقدامات البته پیشینه‌ای نیز در دولت اصلاحات دارد که طرح بحث «حاکمیت دوگانه» در حقیقت ریشه‌های زیر خاک این استراتژی به شمار می‌آید که در آن برهه به تاکید بر سازمان‌های وابسته به جایگاه قانونی رهبری و همینطور تخریب و تخطئه پیامدهای حضور این دستگاه‌ها خلاصه می‌شد اما وضعیت تازه ایجاد تنش در بین خود مردم و به‌عبارت روشن‌تر، خرد‌تر کردن سطح برخوردهاست.
این استراتژی اجتماعی ضلعی از اضلاع سه‌گانه‌ای است که یک بعد آن توسعه بی‌تفاوتی، افزایش محافظه‌کاری و همینطور تربیت یک اجتماع غیر فعال و منفعل در برابر برنامه‌ها و بزنگاه‌های سیاسی کشور است.
ایزوله بودن خبرهای مربوط به مذاکرات هسته‌ای و این فاجعه که حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی اخبار مذاکرات را از طریق رسانه‌های بیگانه دنبال می‌کنند از جمله شواهدی است که نشان می‌دهد مشی سیاسی دولت تربیت نیروهای منفعل اجتماعی است که از حوزه اثرگذاری خارج هستند.
قطبی کردن جامعه البته این حسن را دارد که یک اجتماع لمس و غیرواکنشی را در برابر دولت 4 ساله روحانی به پیش می‌برد اما همین وضعیت دوقطبی عملا به تضاد و کشمکش درونی و همینطور توسعه وضعیت ناامیدی و یأس منجر شده و درنهایت انفجار اجتماعی را می‌تواند به همراه داشته باشد، انفجاری که می‌تواند خود را در دوره بعد رقابت‌های ریاست جمهوری یا تا 6 سال بعد در وضعیتی بسیار مهلک نشان دهد.
طبیعتا غربی‌ها فعالانه وضعیت اجتماعی ایران را دنبال می‌کنند و ترکیب مساله‌دار بسیاری از بخش‌های مهم تصمیم‌سازی دولت در پیشبرد برنامه‌های دشمن درون محیط اجتماعی کشور بی‌اثر نیست. بعید به‌نظر نمی‌رسد چنین مهندسی‌های اجتماعی نادرست و کوتاه‌مدتی را که مبتنی بر ضرر‌های بسیار سنگین در بلندمدت است، عده‌ای از همان نفوذی‌ها و سرخورده‌های جریان فتنه یا عناصر مرتبط با ملی - مذهبی‌ها به دولت تحمیل کرده باشند. همان‌هایی که با لجاجت، وضعیت اسفبار معرفی گزینه‌های وزارت علوم را با مشی نامتعارف در برابر مجلس به پیش برده و حاضر نشدند در حد امکان از تصرف این وزارتخانه به نفع جریان رادیکال در حاشیه دولت چشم‌پوشی کنند.
 


Page Generated in 0/0061 sec