حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: بحث ما پیرامون یکی از ظهورات مهلک نفس یعنی غرور بود، گفتیم غرور فریب نفس و شیطان است که انسان به وضعی که دارد، سکون و اطمینان پیدا میکند و به این دلیل در اصلاح نفس خود نمیکوشد. همچنین گفتیم که طبقات مختلفی دچار این بلیه هستند که یکی از آنان مومنانی هستند که در عین پایبندی به دین و احکام نورانی آن، به گناهان مختلف هم مبتلا هستند اما چون رحمت خدا گسترده است و بر غضب او سبقت دارد، نوعی اطمینان کاذب و امید نابخردانه به رحمت الهی پیدا میکنند و درصدد اصلاح خود برنمیآیند اما قرآن و روایات به ما میآموزند که امید عاقلانه در جایی است که ایمان همراه با عمل صالح باشد. در این صورت امید به رحمت خدا معنا پیدا میکند. عقل هم همین را میگوید. اگر کسی گرفتار مهلکهای بشود، وقتی امید به نجات دارد که تلاش میکند تا خود را از مهلکه برهاند. اگرنه اگر بنشیند و کاری نکند که امید نیست بلکه نابخردی است. ببینیم قرآن چه میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ الله أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ الله وَالله غَفُورٌ رَحِیم» [بقره، 218]
آیه شریفه برای امید سه شرط بیان میکند: نخست ایمان؛ دوم هجرت در راه خدا، سوم جهاد در راه خدا اما هجرت معنای وسیعی دارد که آن را به سه درجه میتوان دستهبندی کرد: اول هجرت از سرزمین کفر به سرزمین اسلام؛ دوم هجرت به معنای توبه، یعنی هجرت از گناهان به سوی فرمانبرداری خدا و سوم هجرت از غیرخدا به خدا که هجرت کبری همین هجرت است. همچنین است جهاد در راه خدا. مومنان همواره در جهاد هستند، چه جهاد نظامی و چه جهاد با نفس. این گروه به رحمت خدا امید داشته باشند زیرا خداوند بخشنده مهربان است. باز توجه داشته باشیم که میفرماید: به رحمت خدا امید داشته باشد. نه اینکه او یقیناً حسابش پاک است، اگر چنین فکر کرد، گرفتار فریب نفس است.
یا میفرماید: امید به دیدار خدا دارید؟ شرط امید به دیدار خدا پاکبودن از هرگونه شرک و کردار شایسته است: «فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لایُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً» [کهف: 110] چنین تعابیری در قرآن و روایات بسیار دقیق است. بهشت را به بها میدهند نه بهانه و آرزوهای ناموجه. مومن همواره امید دارد اما این امید عاقلانه است و برآمده از تلاش و کوشش در راه خداست. امید ناموجه که فریبخوردگان نفس به آن دچار شدهاند، راه به جایی نمیبرد بلکه امید به رحمت خدا در صورتی است که در طول شب در سجده و قیام اطاعت خدا باشد و از آخرت بترسد: «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِدا ًوَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَه.. وَ یَرْجُوا رَحْمَه.. رَبِّه» [زمر،9] به این دلیل است که گفتیم امیدی که از ایمان و عمل صالح برنخیزد، بیخردی است.
بحث به اینجا رسید، این نکته را تذکر دهم که شیطان و نفس دو دشمن درونی ما هستند که هرگز نمیخوابند. ما هم باید بیدار باشیم. امیرالمومنین(ع) فرمودند: «مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه» [نهجالبلاغه: 452؛ نامه به مالک اشتر] بدانیم که دشمن همیشه بیدار است و وقتی به ما حمله میکند که ما خواب هستیم. هم شیطان که دشمن پنهان ما است و هم شیاطین انسی که استکبار جهانی و اذنابش باشند و هم نفس که در درون ما لانه دارد، از راههای مختلفی به ما شبیخون میزنند، مهمترین آن فریب ما است. از ما تعریف میکنند و به وضع خودمان مطمئنمان میکنند. وقتی از ما تعریف کردند، بدانیم که این خط مقدم آتش آنان است تا با آن سنگرهای جان و قلب ما را فتح کنند. ما نباید فکر کنیم فرعون درون ما مرده است، «از غم بیآلتی افسرده است» منتظر است که زمینه ببیند، آنگاه فریاد «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى» [نازعات: 24] سر میدهد. آنان تعریف میکنند و ما هم باورمان میشود، همین لحظه است که آتش تهیه روی جان و قلب ما ریختهاند و خط مقدم وجود ما را تصرف کردهاند و از آنجا تا درون قلب ما راهی نیست! اینجاست که پیامبر اعظم(ص) میفرمایند: «الْکَیِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسَهُ وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ» [مجموعه ورام: 1/215] «زیرک و هوشیار کسی است که بر نفس خود مسلط است و برای پس از مرگ خود کار میکند» «وَ الْأَحْمَقُ مَنْ أَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَ تَمَنَّى عَلَى الله» «اما نادان کسی است که از هواهای نفسانی خویش پیروی میکند و آرزوهای نابخردانه به خدا دارد». ملاحظه میفرمایید که نام امید واهی ما را آرزو و تمنا مینهند و صاحب آن را هم احمق و نادان میخوانند. چه تعبیری از این تندتر؟ به خود بیاییم و بیدار شویم.
* امام جمعه شمیرانات