باربد بهراد: در لیست جدید کارلوس کیروش برای حضور در جام ملتهای آسیا نه خبری از مجتبی جباری است که پیش از این از تیم ملی خداحافظی کرده است و نه محمد نوری و ایمان مبعلی توانستند نظر مثبت سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان را در اردوی اخیر آفریقای جنوبی جلب کنند. اما چه شد که قرار است کیروش بدون هافبک فانتزی پا به آوردگاه مهمی همچون جام ملتهای آسیا بگذارد؟ برای پی بردن به این حقیقت باید از ابتدا شروع کنیم.
بزرگترین تئوریسین فرگوسن کسی نبود جز کیروش، پس این دید که کیروش پایهگذار سبک جدید از سیستمهای تکفوروارده باشد چندان گزاف نیست، بیش از هر کس دیگر کیروش نیازها، قابلیتها و ضعفهای این سیستم را میشناسد. به طور کل اهداف و ابزارها سیستم را میسازد اما این نگاه امروزه کمتر شکل میگیرد و مربیان باشگاهی بنا به علاقه و تبحر خود متناسب با سیستم مورد علاقه یارگیری میکنند و در تیمهای ملی نیز امروز به همین شکل است، مربی براساس فلسفه کاری خود سیستم را برمیگزیند و براساس آن سیستم اتخاذی بازیکنان را دعوت میکند، البته گاهی نیز این مطلب در همه موردها صادق نیست و یک بازیکن شاخص یا یک نقطه ضعف میتواند تمام معادلات را برهم بزند، در نگاه نخست اجازه اتخاذ تاکتیک را به سرمربی بدهیم، اگر به سرمربی اعتماد لازمه نیست پس ایراد کار را باید در مقاطعی بالاتر بررسی کرد.
قابلیتهای سیستم جدید
هر سیستمی برای اجرا به شکل کامل نیازمند چندین و چند فاکتور است، استفاده از سیستمهایی که از 2 یا 3 مهاجم سود میبرند نیازمند مالکیت توپ بالاست، به صورتی که تیمی که از آن سیستمها استفاده میکند باید مالکیت توپ بالایی داشته باشد که برای داشتن مالکیت توپ نیاز به بازیکنان نبضدهنده و ریتمدهنده داریم که در حال حاضر خط میانی ما تهی از این بازیکنان است؛ در نقطه مقابل 1-3-2-4 به واسطه داشتن وینگرها دارای قابلیت و پتانسیل بالایی است و این قابلیت این سیستم را از نیاز به داشتن مالکیت توپ بالا مبرا میکند. با دقت در تیمهایی که از این سیستم استفاده میکنند میتوان متوجه پتانسیل بالای این سیستم شد، تیمهایی که در فاز دفاعی مسلط عمل میکنند و در نقطه مقابل تیمهایی که در فاز هجومی ویرانگر عمل میکنند و... همه اینها خبر از انعطافپذیری این سیستم میدهد.
علاقه کیروش بر تاکتیک محوری
3 نوع سبک و نحوه نگرش کلی در میان مربیان فوتبال دیده میشود، عدهای که بر قدرت بدنی اتکا دارند که تحت عنوان قدرتمحور شناخته میشوند، گروهی که بر تکنیک تأکید دارند و عدهای که بر تاکتیک تمرکز بیشتری دارند. کیروش از نوع سوم این مربیان است، این مربیان ترجیح میدهند در مقاطعی تکنیک را فدای تاکتیک کنند، پس عدم استفاده از بازیکنانی که صرفا به جنبههای فانتزی و تکنیکی توجه دارند دلیل منطقی نزد خود کیروش دارد زیرا ترجیح میدهد بازیکنانش صرفا در قالب تاکتیک تیمی نقشآفرینی کنند.
تمهیداتی که برای جناح چپ آسیبپذیر اتخاذ شد
به یاد داریم که در چند سال گذشته با بحران جدی در جناح چپ خط دفاعی مواجه بودیم، باید قبول کرد که ایده کیروش در این باره نتیجه داد و امروز میتوان با خیالی نسبتا راحت به بالانس بودن تیم فکر کنیم. اگر چه هنوز هم ایراداتی داریم و در بعضی بازیها مجاب میشویم از وینگرهای با قابلیت برگشت در 90 دقیقه استفاده کنیم اما این پیشرفت چشمگیر است.تیم ملی در جام جهانی سیستمی را سازماندهی کرده بود که به صورت سه لایه دفاعی 4 نفره شکل میگرفت و همزمان با شیفت مناسبی نیز همراه بود اما اجرای آن روش از بازی نیازمند توان بدنی فوقالعاده بالایی بود به همین خاطر کیروش زمان قبل از شروع جام جهانی را صرفا به کارهای بدنی اختصاص داد و البته این بدنها در بازی با بوسنی که از قبل نیز قابل پیشبینی بود تحلیل رفت و در دیدار برابر کرهجنوبی که اخیرا انجام گرفت نیز با توجه به آماده نبودن صددرصدی بدنها صرفا روی به تجمع آورده شد و از آن سیستم دفاعی مناسب که در دیدار برابر نیجریه و آرژانتین استفاده شد خبری نبود.
کار دفاعی در راستای رسیدن به مقاصد تهاجمی
بهترین سیستمهای تدافعی در صورتی ارزشمند است که در راستای رسیدن به مقاصد تهاجمی باشد،یعنی کار دفاعی اولین قدم برای ضربه زدن به تیم حریف در فاز تهاجمی شود؛ این مساله در تیم کیروش مشاهده نشد و برای رسیدن به دلیل و چرایی آن به بررسی این مهم میپردازیم. نخستین مانع، ضعف تیم ملی در پست شماره 10 است؛ این مشکل موجب شده است کیروش از بازیکنانی در این پست استفاده کند که تخصص آنها نیست و به ناچار در پست غیرتخصصی از آنها بهره میبرد؛ مانند شجاعی و دژاگه که در این پست آنطور که باید و شاید جواب نمیدهند.از طرف مقابل هنگامی که دژاگه بهعنوان وینگر بازی میکند خوب نتیجه میدهد و این اواخر باید به جهانبخش نیز توجه ویژهای شود اما در گذشته وینگرهایی که تمامعیار باشند کمتر در فوتبال ما دیده میشد و این سازمانیافتگی مشاهده نمیشد.
توجه به تغییر نقش هافبکهای دفاعی
همانطور که قابل پیشبینی بود در جامجهانی برزیل نقشهای جدید و ویژهای را از هافبکهای دفاعی تیمهای مطرح جهان مشاهده کردیم؛ این تغییر شیوه در هافبکهای دفاعی تیم ملی ایران هنوز تداعی نشده است، نیاز مبرم داریم تا این مساله در تیمهای پایه و همینطور تیم ملی جا بیفتد و به مانند امروز از نداشتن مهاجمی که بتواند با خصوصیات سیستم تک مهاجمه به طور کامل مطلع باشد نرنجیم. برای این تغییر روش نیاز است در شیوه بازی مدافعین نیز تغییراتی ایجاد شود چرا که مدافعین ما به بازی ایستای هافبک دفاعی در جلوی خود عادت کردهاند، همانطور که در لیگ برتر میبینیم چند تیم از این معضل ضربه میخورند.
از دید کیروش به قضیه نگاه کنیم
اگر با دید کیروش به قضیه نگاه کنیم متوجه میشویم که نداشتن بازیکن پست 10 تا حدود زیادی برنامههای تهاجمی ایران را مختل کرده است زیرا بازیکن این پست با مهاجم هدف باید مدام حرکات دونفرهای نظیر اوورلب، کراس و... انجام دهند تا فضا ایجاد شود و این کار به تنهایی از عهده مهاجم هدف برنمیآید، بازیکن این پست را آنطور که باید و شاید نداریم. در این مقطع تنها میتوان رو به آنالیز دقیق بازیهای لیگ انداخت تا بازیکن مستعد را پیدا کرد.