printlogo


کد خبر: 130971تاریخ: 1393/10/9 00:00
اندر احوالات مشاغل بی‌طرفدار آقای وزیر!

سیاوش رسولی: بتازگی علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی گفته است که حدود 2 میلیون شغل بدون طرفدار وجود دارد. شغل‌هایی که به تعبیر وی به دلیل درآمد یا شأن اجتماعی خواهان ندارند. از سوی دیگر امسال دانشگاه آزاد و همچنین دانشگاه سراسری در بخش‌های پولی و رایگان خود به شکل چشمگیری اقدام به جذب دانشجو برای مقطع دکترا کردند تا آنجا که برخی شعبه‌های پردیس و دانشگاه آزاد ظرفیت جذب دانشجو را تا چند برابر افزایش دادند. ماجرا به جایی رسید که بسیاری از نمایندگان مجلس نسبت به این افزایش بی‌سابقه ظرفیت جذب واکنش نشان داده و درباره تبعات آن هشدار دادند. پرسش اینجاست که اگر از یک سو وزیر کار درباره اینکه چرا برخی مشاغل اجتماعی که بیشتر یدی هستند خواهان ندارند انتقاد می‌کند، چرا این حجم از دانشجو در دوره  دکترا هر ساله جذب می‌شود؟ به هر ترتیب وقتی فردی در دوره دکترا جذب می‌شود دیگر چندان علاقه‌ای به انجام شغل‌هایی که به تعبیر غلط جامعه ما از شأن پایین برخوردار هستند ندارد. در واقع هرچه در جامعه امروز ایران، سطح تحصیلات بالاتر می‌رود افراد تحصیلکرده که به تعبیر خودشان از کلاس اجتماعی بیشتری برخوردار می‌شوند، به دلیل این طرز فکر کمتر به سوی شغل‌های یدی سوق پیدا می‌کنند. دراینجا این وظیفه دولت و آموزش‌عالی است که میان عرضه و تقاضا توازن برقرار کند. توازنی که با افزایش ظرفیت دکترا، ایجاد نمی‌شود و روزبه‌روز این تعادل بیشتر برهم می‌خورد. وقتی آموزش‌عالی و در راس آن بخش‌های پولی دانشگاه سراسری و دانشگاه آزاد ظرفیت را برای جذب بالا می‌برند در واقع در حال دامن زدن به فرهنگ غلط مدرک‌گرایی در جامعه هستند.  بسیاری از دانشجویان دکترا می‌گیرند و به دلیل طرز فکر خاص ناشی از محاسبات کلاس اجتماعی و از این قبیل مسائل از بسیاری کارها دوری می‌کنند. این یعنی اینکه پسران جامعه تا سنین بالا بیکار و غیرمولد هستند و در نتیجه برای هر دو قشر جامعه بحران‌های روحی و روانی به وجود می‌آید. دراین بین مدیران آموزش‌عالی هم نمی‌توانند نسبت به این موضوع بی‌توجه باشند و تنها از این بگویند که وظیفه آنها جذب دانشجو است چراکه فکر کردن به مباحث کلان جامعه باید بخشی از دغدغه آموزش‌عالی کشور باشد. بر این اساس آموزش‌عالی باید با توجه به پژوهش‌های صورت گرفته به تبعات جذب این حجم از دانشجو توجه داشته باشد. همچنین که وزارت کار هم باید با آموزش‌عالی برای ایجاد توازن در بازار شغل، هماهنگ باشد. دولت می‌تواند به جای هزینه کردن برای ایجاد فرصت‌های جدید جذب دانشجوی دکترا، برای امر فرهنگسازی سرمایه‌گذاری کند. طوری که بتواند جامعه را نسبت به این موضوع که شغل نمی‌تواند تعیین‌کننده شخصیت افراد در جامعه باشد آگاه کند. این موضوع جز از طریق سرمایه‌گذاری در امور فرهنگی امکان‌پذیر نیست. جذب این حجم از دانشجو در دوره دکترا که با چراغ سبز وزارت علوم صورت گرفته، حرکت در جهت عکس این فرهنگسازی است چرا که این مساله به تب گرفتن دکترا و مدرک‌گرایی دامن می‌زند. این دامن زدن به مدرک‌گرایی در نهایت دامن جامعه و خانواده را خواهد گرفت چراکه بسیاری از امور اجتماعی مانند تشکیل خانواده و برآورده شدن نیازهای روحی و روانی جوانان را به تاخیر خواهد انداخت. همچنین که باعث سرخورده شدن بخشی از جوانان تحصیلکرده جامعه هم خواهد شد.


Page Generated in 0/0044 sec