گروه اقتصادی: افشین پروینپور، کارشناس اقتصاد مسکن میگوید که دولت یازدهم فاقد استراتژی مشخص در حوزه اقتصاد است. وی معتقداست یکی از بدبختیها در همه حوزهها این است که از کشورهای دیگر تقلید کورکورانه میکنیم. گپ «وطن امروز» با وی را در ادامه میخوانید.
سیاست تحریک تقاضا میتواند بازار مسکن را از رکود خارج کند؟
مسکن میتواند اقتصاد کشور را از رکود خارج کند. بخش مسکن به تنهایی قابلیت این را دارد که به کلی اقتصاد کشور را از رکود خارج کند، ضمن اینکه تاکنون نیز همینگونه بوده است اما درباره استراتژی دولت یازدهم باید گفت که کلیت دولت را فاقد استراتژی مشخص در حوزه اقتصاد میبینم. مهمترین دلیل هم اظهارنظرهایی است که مسؤولان اقتصادی دولت گاهی ابراز میکنند که در بعضی جاها، کاملا با هم متناقض است. دولتیها در حرف میگویند میخواهیم اقتصاد را بدون تورم از رکود خارج کنیم. بعد میگویند در شرایط کنونی اقتصاد هرگونه تحریک تقاضا - عین متن پیشنویس بسته خروج از رکود- باعث تورم میشود یعنی اگر بخواهیم بخش تقاضا را در هر کالایی تحریک کنیم چون نمیتواند بهدلیل عدم تناسب عرضه و تقاضا سریع رفلکس نشان دهد تورم را به دنبال دارد.
بسته خروج از رکود دولت بهدنبال چیست؟
شعار کلی بسته خروج از رکود دولت این است که ما میخواهیم بدون تورم از رکود خارج شویم. این مساله نشان میدهد یا دوستان دچار تناقض هستند یا اینکه اینگونه نیست؛ میفهمند چه میگویند ولی تضاد منافع دارند، یکی از این دو حالت که بیشتر نیست.
در چه چیزی تضاد منافع دارند؟
مسؤولان بخش مسکن میگویند چارهای نداریم جز اینکه با تورم از رکود در بخش مسکن خارج شویم. مسؤولان اقتصاد کلان میگویند نخیر میخواهیم بدون تورم از رکود خارج شویم. این دو مساله کاملا باهم متناقض است. احساس میکنم دولت کاملا فاقد استراتژی اقتصادی منسجم و درستی است. تا 10 سال آینده باید سالانه 2 میلیون واحد مسکونی بسازیم تا بتوانیم عرضه و تقاضا را با هم برابر کنیم. یعنی تا 10 سال آینده سرجمع 20 میلیون واحد بسازیم. اگر سالانه 2 میلیون واحد مسکونی ساخته شود و متراژ هر واحد را 100 مترمربع بگیریم (75 متر خالص و 25 متر مشاعات) 2 شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میشود و ساخت سالانه 2 میلیون واحد مسکونی، 4 میلیون شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند. با توجه به اینکه وزن مسکن در تورم عمومی 40 درصد است اگر بتوانیم این وزن را کاهش دهیم در کاهش تورم هم تأثیرگذار خواهد بود.
چگونه؟
2 روش برای خروج مسکن از تورم وجود دارد؛ روش بد همین است که تقاضا را تحریک کنیم. اکنون متقاضی بالقوه برای مسکن وجود دارد و میتوانیم سیاستگذاری و تخصیص منابع مالی و زمین را مستقیم به سمت عرضه سوق دهیم که باعث شود واحد مسکونی بدون واسطه به دست متقاضی نهایی برسد. روش دوم مدلی است که دولت یازدهم روی آن تأکید میکند؛ اصل حرف دولت این است که اصلا به عرضه کاری نداشته باشیم. به انبوهسازان و سازندگان نیز کاری نداشته باشیم و فقط تقاضا را تحریک کنیم. در این صورت عدهای توانمند میتوانند در بازار حضور پیدا کنند در این صورت این سیگنال به سازندگان میرسد که عدهای متقاضی مسکن در بازار وجود دارد. پس برای اینها مسکن بسازیم. به عبارت دیگر بهصورت غیرمستقیم عرضه را تحریک کنیم، یعنی با تحریک مستقیم تقاضا.
دولتیها میگویند سیاست تحریک تقاضا در کشورهای دیگر اجرا شده و نتایج خوبی داشته است؟
یکی از بدبختیهای ایران در همه حوزهها این است که از کشورهای دیگر، تقلید کورکورانه میکنیم. میگویند همه جای دنیا این کار را میکنند. کجای دنیا؟ همه جای دنیا که حرف نشد. کدام کشور؟ رشد اقتصادی و تقاضای مسکن آن چقدر است؟ ترکیب سنی جمعیتی این کشور چگونه است؟ تورم و رشد اقتصادی چگونه است؟ این موارد را باید کنار هم گذاشت تا درنهایت کشوری به یک سیاست برسد. در این میان سیاست دولت متناقض است؛ یعنی اینکه بخشی دنبال یک سیاست میرود و بخش دیگری نه. مسؤولان بانک مرکزی مقداری در اختصاص وام خرید اکراه دارند. دولت هم خیلی تمایل به اعمال این سیاست به دلیل تورمزا بودن ندارد. الان مسؤولان بخش مسکن فشار میآورند که این اتفاق بیفتد. بهطور مرتب پیشنهادات زیادی ارائه میدهند و ارقام متخلفی را از جمله 45 میلیون، 60 میلیون و 80 میلیون تومان را بیان میکنند. دو روز دیگر هم میگویند 120 میلیون تومان تسهیلات خرید به مردم بدهیم. دولت در پازل غلطی حرکت میکند.
آیا مردم میتوانند از محل پسانداز خانهدار شوند؟
براساس سرشماری سال 1390 متوسط درآمد سالانه خانوار، حدود 13 میلیون تومان است. در حالی که هزینههای سالانه 14 میلیون و 200 هزار تومان است. یعنی اینکه سالانه خانوار با درآمد متوسط، سالی 2/1 میلیون تومان کم میآورد و در شرایط اقتصادی کشور سیاست استفاده از پسانداز خانوار مفهومی ندارد.