مهدی جابری: سونامیسازان سکوت کردهاند؛ سکوتی که مثل سرطان برای جامعه زیانآور است. آسمان پایتخت گاهی سیاه و گاهی قرمز و بنفش میشود اما صدا و هشداری از مدیران سبز ساختمان واقع در پارک طبیعت پردیسان به گوش نمیرسد. با این حال بنزین وارداتی این روزها آب پاکی را روی دست مردم و دولتمردان میریزد و در هوای خفه و آلوده شهر، چارهای جز اعتراف ندارد.
بهار امسال بود که در اوج مانور حامیان دولت درباره آسمان آبی تهران، به آنها گفتیم «جوجهها را آخر پاییز میشمارند!» اما برخی که آن زمان مشغول منافع حاصل از بنزین وارداتی بودند و در لانهای گرم و نرم روی اشکالات خود خوابیده بودند گمان نمیکردند نه آخر پاییز بلکه از همان ابتدای فصل برگریزان اشکالات کار آنها بیش از قبل سر باز میکند و زمان شمارش جوجهها فرا میرسد!
هوای تهران برای چندمین بار به مرز هشدار رسیده است و وزارت بهداشت بر عادی نبودن شرایط هوای پایتخت تاکید دارد و به گروههای حساس جامعه از جمله کودکان، سالمندان و بیماران هشدار میدهد از خانه خارج نشوند و افراد دیگر نیز از فعالیت سنگین یا طولانی خارج از منزل پرهیز کنند. با توجه به این هشدار انتظار میرفت برای حفظ سلامت کودکان و نوجوانان، دستکم مدارس ابتدایی تهران و کلانشهرها که با آلودگی هوا درگیر هستند تعطیل شود اما اصرار برخی نهادها و مقامات بر عادی و آرام بودن شرایط، عجیب و قابل تامل است و این شائبه را در افکار عمومی طرح کرده که عدهای بنای لجبازی با مردم را دارند! شهروندان تهرانی از اینکه فرزندانشان در شرایط هشدار و ناسالم هوا باید راهی مدرسه شوند نگران هستند و عدهای از آنها تصور میکنند این دولت به هر قیمتی قصد دارد اقداماتی انجام دهد که در تضاد و تقابل با اقدامات و تصمیمات دولت قبل باشد!
البته نمیتوان به شهروندان خرده گرفت که چرا چنین تصور و برداشتی دارند. واقعیت این است که موضوع آلودگی هوا به خاطر نگاه سیاسی برخی مقامات دولت و اصرار آنها بر واردات بنزین، شائبههایی را میان مردم ایجاد کرده؛ شائبههایی که با انتشار برخی مستندات درباره واردات بنزین غیراستاندارد در یک سال گذشته تبدیل به باور شده است.
اکنون اینگونه به نظر میرسد که برخی مدیران و مقامات دولتی از اعلام عنوان «تعطیل» برای مدارس و ادارات بیم و هراس دارند و نگران تفسیر و برداشت مردم از این تعطیلی هستند.
در وجود این مدیران «بیم» جای «امید» را گرفته است و در این شرایط خبری از تدبیر نیست، حتی تدبیر شعاری! چرا که خط قرمز آنها «بنزین» است؛ آنهم بنزین خارجی. بنابراین کسی نباید به دیده «ناپاک» به بنزین وارداتی بنگرد! یا فکر کند آن همه مثنوی که درباره بنزین پتروشیمی سرودند، دروغ بود. تبدیل شدن بنزین به خط قرمز برخی تا جایی پیش رفته است که سلامت دانشآموزان نیز خط قرمز آنها نیست و جلسه کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران بدون تدبیر قابل توجهی به پایان میرسد؛ این در حالی است که مردم به یاد دارند پیش از این، نظر کارشناسی وزارت بهداشت در جلسات کمیته اضطرار آلودگی هوا، حرف حساب بود و کسی نظرات شخصی و ارگانی خود را تحمیل نمیکرد. همان زمان با آقای رسولعلی اشرفیپور که مدیرکل حفاظت محیط زیست استان تهران و نیز دبیر کارگروه کاهش آلودگی هوای تهران بود درباره چرایی تعطیلی مدارس و ادارات تهران گفتوگو میکردم که وی تاکید داشت: «ما روی حرف و نظر وزارت بهداشت حرفی نمیزنیم. وقتی وزارت بهداشت میگوید شرایط عادی نیست و مدارس یا ادارات باید تعطیل شود، ما صلاحیت مخالفت نداریم چون مسؤول مستقیم سلامت مردم، وزارت بهداشت است و مدیران آموزش و پرورش هرگز مخالفتی با نظر کارشناسی وزارت بهداشت ندارند».
ابهامی که این روزها ایجاد شده، مربوط به کارآیی کارگروه کاهش آلودگی هوا و تصمیمات کمیته مواقع اضطراری آلودگی هوا است و اینکه شهروندان تهرانی تا چه اندازه میتوانند به تصمیمات این کارگروه در شرایط هوای ناسالم تهران امیدوار باشند؟ چگونه میتوان به مردم اطمینان داد «سیاست سکوت» برخی مقامات درباره آلودگی هوا ارتباطی به بازی بنزین ندارد؟ ابهام دیگر به مغایرت نظر کارشناسی وزارت بهداشت و تصمیم آموزش و پرورش برمیگردد. سلامت گروههای حساس از جمله کودکان و نوجوانان خط قرمزی است که نباید با هیچ انگیزه اقتصادی و سیاسی از آن عبور کرد. چه کسی میتواند جوابگوی نگرانی خانوادهها باشد؛ خانوادههایی که نگاهی به آسمان ناپاک شهر میاندازند و نگاهی به چهره پاک و ظریف کودکانشان؛ اما چارهای جز راهی کردن فرزندان خود به مدرسه ندارند. آیا آموزش و پرورش پاسخگوی تبعات احتمالی تصمیم خود خواهد بود؟ انتظار مردم از دولت این است که دستکم در مسائل حوزه سلامت شفاف باشد و در اتخاذ سیاستهای اطلاعرسانی این حوزه، نگاهی متفاوت از مذاکرات هستهای داشته باشد.