حسین بابازادهمقدم: سال 1388 حالی که مردم و دستگاههای سیاسی کشور با تاکیدهای فراوان رهبری معظم انقلاب برای خلق حماسهای ماندگار آماده میشدند، گروهی از همیشه طلبکارهای سیاسی و کسانی که بهقول خودشان نه به آرمان امام اعتقاد داشتند و نه از اول واقعا خط امامی بودند، با هدایت و حمایت سرویسهای جاسوسی غرب فاجعهای 8 ماهه را در کشور سببساز شدند که شکوه آن حماسه بزرگ را به تلخکامی و یک سرشکستگی بینالمللی تبدیل کرد.
کسانی که از اول انتخابات و حتی یک سال قبل در تدارک تقلبنمایی در انتخابات ریاستجمهوری بودند و با ایجاد ساختارهایی با عنوان صیانت از آرا، شائبه اولیه تقلب را ایجاد کردند و تا امروز حتی یک سند عاقلپسند برای ادعای باطل خود ارائه ندادهاند، هم اکنون با خزیدن در سایهسار عافیت برای انتخاباتهای آینده کشور طراحی کرده و سناریو مینویسند.
حالا سوال این است که مساله فتنه عمیق 88 آیا مساله یک جناح سیاسی بود یا مسالهای متعلق به کلیت نظام مقدس جمهوری اسلامی و مردم سرزمینی که انقلاب ارزندهشان را در شرف خدشه و لطمه عظیمی میدیدند که بنابر اعتراف طراحانشان در هر نقطه دیگری از دنیا با چنین هجمهای مواجه میشد حتما به زانو درمیآمد؟
عدهای امروز در کشور چنان ادبیاتشان را با نفاق ترتیب میدهند و چنان بر واژههای پررنگ و تزویر مدیریت میکنند که گویی فتنه 88 هدفگیریاش دولت قبل بوده و با پایان آن این مساله نیز به اتمام رسیده و لابد امروز جانیان دیروز نه تنها باید آزاد شوند بلکه باید احتمالا صاحب پستهای نان و آبدار هم شوند(!)
اما چه کسی است که از یاد برده باشد مابهازای این دروغ تاریخی زشت و رسوا و در همان چند ماه سرشار از بغض و حسرت، این کشور توسط پستترین دشمنانش اقلا 7 مرتبه مستقیما به حمله نظامی تهدید شد. عدهای به بهانه واهی مشتی متوهم، نظام تحریمها را سرعت بخشیده و برخی دیگر از ایران اسلامی چهره کشوری متزلزل و رو به نابودی را به خورد افکار عمومی جهان دادند، همه اینها را باید بهعلاوه کرد به تعداد کسانی که در این معرکه جان باختند و عزیزانی که سلامتشان را برای یک عمر با نقص عضو در صحنهآراییهای خشن و وحشیانه برای همیشه از دست دادند.
حالا با کدام استدلال برخی جریانهای سیاسی کشور که البته مدعی هستند در ارتباط با فتنه نیز سهمی ندارند و در موضع بیطرفی و پدرانه قرار دارند درصدد تطهیر این چهرههای بدنام تاریخ ایران هستند، همان چهرههایی که با کاریکاتورسازی از مدلهای پیروزی انقلاب اسلامی درصدد به باد دادن 2 قرن مبارزه مردم ایران برای استقرار نظام دینی و جمهوری بودند.
بالاخره با کدام ساز این آقایان و خانمهای محترم باید رقصید و کدام دموکراسی را باید باور کرد؟ مگر آنچه در ماجرای 88 بهوقوع پیوست عین حمله به اصیلترین نهاد محتوایی دموکراسی یعنی حاکمیت مردم بر رای و سرنوشتشان نبود؟ چطور عدهای تصور میکنند مرور زمان ملتی به این بیداری را میتواند چنان به خواب ببرد که فاجعهای از جنس فتنه را فراموش کنند؟
میگویند نگویید و ننویسید فتنه، بگویید درگیریهای 88 که این زمینه از بین برود که عدهای در سر داشتند تا با توسل به ستاد بهائیان فلان کاندیدا در تهران یا کمکهای سوروس و رقاصه شاه در امارات ریشههای این دموکراسی دینی را از زمین درآورند، همان کسانی که در طول تاریخ سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچون موجوداتی همواره گرسنه و تشنه بر سر آب و نان مردم نشسته و نعره کشیدهاند.
آری! تاریخ را یارای فراموشی چنان جنایتی در حق انقلابی به این پرهزینگی نیست، انقلابی که برای پیروزیاش کسانی از سده قبل تا همین امروز سیلی خورده و متحمل انواع رنج و درد شدهاند.
خاطرات معنوی آن روزها که عبارت بود از جاننثاری عدهای از انقلابیون حقیقی، از یادها نرفته است و هنوز و با اینکه در پنجمین سالگرد حماسه 9 دی بهسر میبریم فراموش نشده است که یک جناح سیاسی که پیشتر حتی به روزه سیاسی نیز متوسل شده بود چطور بهائیها را برای به آتش کشیدن قرآن آن هم در روز عاشورا بسیج کرد.
غیر از آتش کشیدن قرآن و پرچم سیدالشهدا، دیدار علنی فتنهگران در شرق و غرب جهان با دشمنان قسمخورده جمهوری اسلامی را نیز نمیتوان انکار کرد.
آن روزهایی که رقاصه و مطرب رژیم پیشین در امارات با پولهای کثیف رابرت مرداک برای 2 ساعت آواز خواندن در حمایت از این انقلاب سبز باشکوه(!) 5 میلیارد تومان دستخوش گرفت، در حقیقت این مهر ننگین برای ابد بر پیشانی کسانی که رهبران آن جنبش معنوی(!) بودند ثبت شد که این فتنه تا ابد در خاطر ایران و ایرانی نمادی از خیانت و نمادی از ننگ است.
این درست تفاوت نهضتهای درونجوش مردمی و انقلابی در ایران است که در طول تاریخ با رسیدن به ماه عزای سیدالشهدا تقویت میشدند اما فتنه 88 به دلیل برخورداری از مبدأ بیرونی با رسیدن به محرم و عاشورای حسینی نقاب از چهره انداخت و خود را رسوای عام و خاص کرد.
بار دیگر این حماسه 9 دی بود که اثبات کرد اذن و اشاره ولیفقیه باطلالسحر جادوگران سیاسی است که به انواعی از ترفندها، فتنهگری و سخنچینیها دست زدند تا کیان خیمه انقلاب را نقش بر زمین کرده و امپراتوریای برای تاخت و تاز سگهای تازی فتنه الیگارشی بسازند.
بار دیگر انقلاب اسلامی در 9 دی جان گرفت و گویی این حماسه انقلابی در انقلاب بود برای حفظ انقلاب اسلامی که خود تابلویی باشکوه و تمامقد از عظمتطلبی و عزتجویی ملت شریف ایران است.
مساله فتنه و حماسه 9 دی یک مساله ملی، تاریخی و تمامنشدنی و عبرتی است برای همه کسانی که در سر ریشهکنی اسلام را پروراندهاند که هشدار میدهد به هوش باشید که بزودی مکرتان مثل آن بیداری عظیم و مثل آنچه در 78 و 88 اتفاق افتاد خنثی خواهد شد.