حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*: گروه پنجم از گروههایی که نفس آنان را میفریبد و به حیات پست دنیوی مغرور میکند، طبقه اهل علم هستند، اعم از روحانیون و علمای دینی و دانشمندان و اساتید دانشگاهی و جریان روشنفکری. این گروه چون موصوف به علم هستند، اگر تقوا نداشته باشند، سریع اسیر شیطان و نفس میشوند و نوعی خودبرتربینی پیدا میکنند و برای خود حساب ویژه باز میکنند. مرحوم نراقی در جامعالسعادات به تفصیل درباره این گروه سخن گفته است. [جامعالسعادات: 3/15-20] اجمالاً عرض میکنم که علم بدون تقوا و مراقبت از خود، حجاب اکبر است. یعنی همین علم که نور است، حجاب راه میشود. به این دلیل باید مراقب باشیم که به تهذیب نفس خود بیش از دیگران اشتغال داشته باشیم و علم و دانش را هم فضل و نعمت الهی بدانیم که اگر شکر آن را با خدمت به دین و مردم بجا آوریم، رستگار میشویم اما اگر این علم باعث شود که برای خود حسابی ویژه باز کنیم، حتماً گرفتار میشویم، گرفتاریای که نهایت آن- خدای ناکرده- آتش دوزخ است. قرآن داستان دانشمندی را بیان میکند که خداوند به او علم داده بود اما او خود را از آن تهی و عاری کرد و در پی شیطان روان و گمراه شد: «وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوِین؛ و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد و از گمراهان شد!» [اعراف: 175]به تعبیر «آیاتنا» توجه شود، اگر بخواهیم تطبیق بدهیم، شامل همه علوم آفاقی و انفسی یعنی علوم تجربی و انسانی و تجریدی و معرفتهای دینی میشود. این علم که نعمتی از جانب خدا بود، برای او سودی نداشت، بلکه باعث شد او به زمین بچسبد و تابع هواهای نفسانی خود شود و حیات پست دنیوی او را به خود مشغول کند: «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواه؛ و اگر میخواستیم، او را مقامی والا میدادیم اما او به زمین چسبید و به پستی گرایید و از هواهای نفسانی خود پیروی کرد.» [اعراف: 176] شأن علم آن است که عالِم به وسیله علم بالا رود اما یک شرط دارد و آن اینکه همراه با تقوا و مراقبت از خود باشد، در غیر اینصورت موجب خسران ابدی است: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ مثَل او چون مثَل سگ است که اگر به او حمله کنى زبان از دهان بیرون آرد و اگر رهایش کنى بازهم زبان از دهان بیرون آرد. مثَل آنان که آیات را دروغ انگاشتند نیز چنین است. قصه را بگوى، شاید به اندیشه فرو روند.» [اعراف: 176] خلاصه علمی که علت است برای رفعت مقام؛ نتیجه عکس داد و او را زمینگیر کرد، به گونهای که دیگر سخنان حق در گوشش نمیرود. این حقیقت کسی است که به علم خود مغرور شود و خود را از دیگران برتر بداند. اگر مراقب خود نباشد، کارش به جایی میرسد که حقایق متعالی را تکذیب میکند. شاید این آیه یکی از شدیدترین تعبیرها درباره انسانهای نابکار باشد که آنان را به سگ هار مَثَل زده است که هیچ خیری در آن نیست.
آری! علمی که به معرفتالله و خدمت به نظام اسلامی و مردم منتهی نشود، چه فایدهای دارد؟ امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکنند که میفرمودند: «نَعُوذُ بِاللهِ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ؛ به خدا پناه میبریم از علمی که سودی ندارد» بعد خودشان توضیح میدهند که «وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی یُضَادُّ الْعَمَلَ بِالْإِخْلَاص؛ مقصود دانشی است که با عمل همراه اخلاص در تضاد باشد.» [مصباح الشریعه: 12 ـ 13] امر چنان مهم است که رسول خدا(ص) در تعقیبات نماز میفرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ». [کنز الفوائد: 1/285] خلاصه اگر علم و دانش؛ پرده روی عقل و دین ما بیندازد، نهتنها فایدهای ندارد بلکه مانع راه خود دانشمند و ملت است زیرا «علمی که ایمان نیاورد، حجاب اکبر» است. [امام خمینی، رساله لقاءالله: 292] و چنین دانشمندی آفت جامعه است: «آفَه الْعَامَّه الْعَالِمُ الْفَاجِر» [غرر الحکم: 48]
واقعیت آن است که پیشرفت و پسرفت کشور تا حدود زیادی به دانشمندان آن بستگی دارد اما اگر دانشمندان به جای اینکه شکر دانشی را که خداوند به آنان عنایت فرموده است به جا آورند، به دنبال ریاست، کبر و حسد و دیگر رذایل اخلاقی بروند و غرور سر تا پای آنان را بگیرد، زیان آنان بیش از نفعشان است. به این طبقه؛ گروهی را که تریبون در اختیار دارند، یعنی وعاظ، مداحان، روزنامهنگاران، خبرنگاران، اهل هنر و رسانه و اهل فرهنگ را نیز باید اضافه کنیم که به دلیل جلوگیری از طولانیشدن از بحث درباره آنان خودداری میکنیم. کلام را با روایتی از حضرت عیسی(ع) پایان میبرم: «العالم السوء کصخره وقعت فی فم الوادی، فلا هی تشرب الماء و لا هی تترک الماء یتخلص إلى الزرع؛ دانشمند بدکردار همانند سنگی بزرگی است که در دهانه گذرگاهی واقع شده که نه خود آب میخورد و نه میگذارد آب به کشتزاری برسد.» [جامعالسعادات: 3/20]
* امامجمعه شمیرانات