علی البرزی: در کتابهای لغتنامه در مقابل واژه مرز اینچنین اشاره شده است: مرز به خط فاصل میان 2 کشور گفته میشود. براساس تعریف آخرین حد قلمرو زمینی، دریایی، هوایی و تحتالارضی (زیرزمینی) هرکشور را مرز آن کشور میگویند و هرگونه ورود غیرمجاز به مرزهای یک کشور چه از طریق هوایی و چه از راه زمینی تجاوز به حریم یک کشور به حساب میآید.
این تعریفی منطقی و اصولی درباره مرزهای فیزیکی یک کشور است، مرزهایی که در هر زمان این احتمال وجود دارد که مورد هجمه از هر ناحیهای قرار بگیرد یا بخشهایی از این مرزها به دلیل تجاوز بهدست بیگانه بیفتد. این مرزها را میتوان با برنامهریزی و تبیین استراتژی مناسب بعد از مدتی با بیرون راندن بیگانه دوباره به دست آورد. اما آیا مرزهای اعتقادی را هم میتوان بعد از هجمه لجامگسیخته دشمن اعتقادی دوباره به دست آورد؟! درباره حفاظت و حراست از مرزهای اعتقادی بارها شنیدهایم و مطالب گوناگونی در رسانهها منتشر شده است. در تمام این مطالب و اظهارنظرهای گوناگون یک موضوع بهعنوان نقطه واحد و مشترک بیان شده است. این نقطه مشترک همان توجه به هجمه لجامگسیخته علیه اعتقادات فرهنگی و مذهبی جامعه ایران است. اما در این بین به نظر میرسد با توجه به تأکیدات مکرر درباره تهاجم فرهنگی و تهدیدی به نام جنگ نرم، بررسی یک موضوع با اهمیت و ویژه نهتنها از نگاه کارشناسان و صاحبنظران بلکه از دید افکارعمومی جامعه هم مغفول مانده است. موضوعی که ادامه این روند و توجه نداشتن به آن باعث میشود در آیندهای نزدیک نه از اعتقاد خبری باشد و نه از مرزهای اعتقادی!
مرزبانان مرزهای اعتقادی چه کسانی هستند؟
برای دفاع از هر مرزی چه مرزهای جغرافیایی باشد و چه مرزهای اعتقادی برنامهریزی لازم است و افرادی که برای حراست از مرزها انتخاب میشوند، باید کارکشته، شجاع و دارای عرق ملی و اعتقادی باشند. برای تعیین مرزهای جغرافیایی مطالعات گوناگونی از جمله نقشهبرداری، رایزنیهای دیپلماسی و تصویربرداری هوایی انجام میشود تا مرز بینالمللی بین 2 کشور مشخص شود. این روند باید بهگونهای دیگر برای شناسایی مرزهای اعتقادی هم انجام شود. آیا مرزهای اعتقادی خود را به خوبی شناختهایم و برای پیشگیری از تجاوز بیگانه به این مرزها آمادگی لازم را داریم؟ اینها پرسشهایی است که پاسخ به آن در این شرایط تأثیرگذار باعث شناخت راههای اصلی، تهدیدات و فرصتهای پیشرو میشود. بیشک در مقوله شناخت مرزهای اعتقادی و مرزبانان اعتقادی این مرزها، شناخت 3 حوزه تأثیرگذار و اصلی ضروری است. 3 حوزهای که با انجام وظایف در کنار هم مثلث مرزبانی اعتقادی کشور را تشکیل میدهند.
در وهله اول حوزه تعلیم و تربیت نقش اصلی را برعهده دارد، سربازان بیادعایی به نام معلم اولین سنگربانان و مرزبانان مرزهای اعتقادی هستند که میتوانند از مرزهای اعتقادی، دانش و بصیرت دفاع کنند. پس ازحوزه تعلیم و تربیت، دانشگاه و حوزه است که ضلع دیگر این مثلت مرزبانی را تشکیل میدهد. این ضلع تأثیرگذار باید در روشهای آموزش و پژوهشکارآمد باشد و بههم ریختگیهای اعتقادی جامعه را با تربیت دانشجویان و اساتید مجرب بر طرف کند. اما ضلع سوم این مثلث که در حقیقت همانند وتر این شکل هندسی عمل میکند و ارتباطدهنده دو ضلع دیگر است، سازوکاری به نام صدا و سیماست،
صدا و سیمایی که به باور بسیاری از کارشناسان به عنوان خط مقدم جبهه جنگ نرم و پیشقراول مرزبانی اعتقادی کشور به حساب میآید و برای حراست از مرزهای اعتقادی نقش تأثیرگذاری دارد. به هر رو ترکیبی از همکاری، برنامهریزی و شناخت فرصتها و تهدیدات موجود در حوزه هجمه نرم و اعتقادی میتواند زمینه فعالیت لجامگسیخته را از طراحان جنگ اعتقادی بگیرد. البته شواهد موجود نشان میدهد باید نگران بود، نگران از روزی که هر ضلع این مثلث مهم برای خود به کاری مشغول باشد و درحقیقت ساز خود را بزند. باید نگران بود از روزی که جنگ نرم و هجمه به مرزهای اعتقادی را جدی نگیریم و جنگ نرم ما را جدی بگیرد و ساز این سه ضلع مثلث مرزبانی هم آنطور که جنگ نرم میخواهد کوک شود!