محمدحامد داناییفر : 1- خبرگزاری آسوشیتدپرس چند روز پیش خبری را درباره توافق ایران و غرب برای انتقال اورانیوم به یک کشور دیگر منتشر کرد؛ خبری که به سرعت از سوی مقامات وزارت امور خارجه کشورمان تکذیب شد.
2ـ آمریکا نام ۵ شرکت و فرد ایرانی را به لیست تحریمهای خود اضافه میکند. مقامات ایرانی از جمله محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت در برابر آن واکنش نشان داده و تاکید میکنند این اقدام دولت آمریکا به هیچ وجه قابل پذیرش نیست.
3- روزنامههای اصلاحطلب طی 2 روز گذشته به صورت جدی تاکید دارند توافق هستهای نزدیک است و به احتمال زیاد بهزودی شاهد نهایی شدن متن توافق بزرگ خواهیم بود.
4- دو هفته پیش در دانشگاه تهران میزگردی با عنوان «درباره یک توافق» برای نقد و بررسی۱۰ سال مذاکرات هستهای ایران و کشورهای عضو 1+5 برگزار شد و احمد شیرزاد، نماینده اصلاحطلب مجلس ششم، صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران و داوود هرمیداس باوند به عنوان کارشناس در آن حضور پیدا کردند که در اینجا تنها به چند جمله شاخص برگرفته از میزگرد مذکور بسنده میکنیم. «از چاه هستهای آبی برای ملت ما در نمیآید»، «برخی مساله هستهای را ناموسی کردهاند، روی ناموس هم نمیشود مذاکره کرد»، «چه فرقی میکند که ما یک سانتریفیوژ داشته باشیم یا ۱۰ هزار عدد؟»، «وقتی یک چیزی ارزش شد، جایگاه ایدئولوژی پیدا میکند و در این صورت دیگر مهم نیست چه چیزی به خیر و صلاح ملت است»، «خیلی از اصولگرایان فرق بین نیروگاه آب سنگین و سبک و اورانیوم ۲۰ درصد را نمیدانند»، «ضرر انرژی هستهای برای کشور ما از جنگ ۸ ساله بیشتر بود».
اینها تنها بخشی از اظهارات مطرح شده در آن همایش جنجالی بود که سعی داشت ارزش دستیابی ایران به فناوری هستهای کشورمان را کاهش دهد.
اما گزارههای ابتدایی این یادداشت هنوز تمام نشده؛ روز گذشته سالن اجلاس میزبان همایش اقتصاد ایران بود که میهمانی ویژه داشت. حسن روحانی در سخنرانی طولانیاش در این همایش از موضوعات اقتصادی به مساله مذاکرات هستهای رسید. روحانی موضوع پای میز مذاکره را منافع دو طرف عنوان و تاکید کرد: «مگر کسی در میز مذاکره بحث آرمان و اصول میکند؟ گویا برخی در توهم زندگی میکنند» رئیسجمهور با طرح این سوال که مگر ما در توافق ژنو آرمانها را بردیم و معامله کردیم؟ گفت: «اینکه ما در برابر برداشته شدن بخشی از تحریمها مقداری شفافیت بیشتری نشان دهیم و بگوییم فلان نوع غنیسازی را که فعلا نیازی به آن نداریم یک مدتی تعطیل کنیم یعنی آرمان ما رفت؟ آرمان ما به این چیزها بستگی دارد؟ آرمان ما به سانتریفیوژ وصل نیست. آرمان ما به مغز ما وصل است».
به راحتی میتوان فهمید اظهارات بیانشده شبیه کدام یک از گزارههای ارائهشده در ابتدای این مطلب است. پس از میزگرد جنجالی دانشگاه تهران اولین سوال جدی مطرح شده نگرانی از نفوذ این تفکر به تیم مذاکرهکننده بود؛ موضوعی که اظهارات اینگونه بر شبهه درست بودن این نگرانی میافزاید.
درست در زمانی که یک خبرگزاری رسمی خارجی خبر از توافق پنهان ایران و غرب بر روی یکی از بخشهای توافق جامع میدهد، آمریکا با تحریم ۵ شرکت و فرد ایرانی سعی دارد پیامهای هشدارآمیزی را به ایران بفرستد، تریبونهای داخلی حامی دولت از یک توافق بزرگ خبر میدهند و چهرههای اصلاحطلب نظیر شیرزاد از «بیفایده» و «مضر» بودن انرژی هستهای برای کشورمان حرف میزنند، بیان چنین اظهاراتی از سوی رئیسجمهور قطعا میتواند تفسیرهای متفاوتی داشته باشد.
نکته قابل سوال این است که منظور رئیسجمهور از «فلان نوع غنیسازی» دقیقا کدام نوع غنیسازی است؟ آیا منظور همان غنیسازی ۲۰ درصد است که در توافق ژنو تعلیق و اورانیومهای آن به اکسید تبدیل شد یا بحث بر سر نوعهای دیگری از غنیسازی است؟!
بخش بعدی سخنان رئیسجمهور سوالبرانگیزتر است: «مگر آرمان ما به سانتریفیوژ وصل است». قطعا نمیتوان ادعا کرد ربط دادن این جمله آقای روحانی به جمله شیرزاد مبنی بر «چه فرقی میکند که ما یک سانتریفیوژ داشته باشیم یا ۱۰هزار عدد؟» ساخته و پرداخته ذهن بیمار منتقدان است. بدون شک اگر غنیسازی ۲۰ درصد و آبشارهای سانتریفیوژ به ثمر نرسیده بود امروز باید برای گرفتن امتیاز پای میز مذاکره از غنیسازی 5/3درصد و مجتمع سوخت اصفهان شروع میکردیم و همین مساله نشاندهنده ارزش بالای دستاوردهای اینچنینی برای حفظ آرمانهاست، مگر آنکه کسانی در دولت اعتقادی مانند شیرزادها و زیباکلامها دارند که دستاوردهای هستهای کشورمان را ارزش و آرمان ندانند.