نوشتههای زیر مطالب کوتاهی هستند درباره برخی از مهمترین آثار به نمایش درآمده در ایام جشنواره فیلم عمار که هماینک در سالنهای سینما فلسطین تهران و برخی از شهرستانهای کشور در حال برگزاری است. طبعا در روزهای اخیر و به دلیل حجم بالای آثار پخش شده، نمیتوان به هر فیلم و سازندهاش بهطور مفصل پرداخت، اما قطعا بسیاری از آثار مورد بحث به دلیل کیفیت مطلوبشان بعدها از طرق مختلف بهصورت گستردهتری پخش خواهند شد و مورد بحثهای مفصلتری قرار خواهند گرفت. آثاری ارزنده از فیلمسازان جوان انقلاب اسلامی که به دنبال موضوعاتی ارزشی هستند. به گزارش رجانیوز، مطالبی کوتاه درباره آثاری در نظر گرفته شده است که قطعا ارزش و پتانسیل بحثهای بسیار جدیتری را دارند:
فیلم کوتاه را اساسا اگر محل و محملی برای یادگیری، کسب تجربه و کشف استعدادهای بالقوه سینما به حساب بیاوریم، آنوقت برای ارزیابی کار سازندگان اثر باید برخلاف سینمای داستانی بلند حرفهای، ضریب کمتری را به قوتهای فنی و تکنیکی اثر بدهیم و دنبال کشف لحظهها و صحنهها و سکانسهایی باشیم که نشان میدهد آن کارگردان اساسا «جنم» و «آنِ» کارگردان شدن دارد یا خیر. فیلم کوتاه محل کشف استعداد است و طبعا بسیاری از فیلمها ممکن است به دلیل کمبود بودجه و امکانات و به خاطر ساخته شدن با سرمایه اندک شخصی از جنبههای فنی و تکنیکی ضعفهای فراوانی داشته باشند اما همان فیلمها هم میتوانند نشاندهنده استعداد سازندگان خود در زمینههای مختلف از جمله کارگردانی، تدوین و نویسندگی باشند و حتی در معدود لحظاتی تواناییهای واقعی سازندگانشان را به رخ بکشند. در این میان «حسین دارابی» با دو فیلم اخیرش «کرایهها آماده» و «علمک» نشان از استعداد جوانی دارد که بهخوبی جزئیات کارگردانی را میداند و یکی از امیدهای اصلی سینمای ایران برای تبدیل شدن به یک کارگردان حرفهای کاربلد است البته دو کار اخیر دارابی از منظر فنی و تکنیکی نیز از بهترین فیلمهای کوتاه سینمای ایراناند اما با وجود ایراداتی که به رویکردهای محتوایی «کرایهها آماده» و نحوه پرداخت داستان میشد گرفت، هر دو اثر نشان از سازندهای دارد که بهخوبی با «فضاسازی» در سینما آشناست. دارابی هم در «کرایهها آماده» و هم در «علمک» بهدرستی در فیلمش گرهافکنی میکند و مخاطب را برای دیدن اثرش مشتاق نگه میدارد، بهدرستی اوج و فرود قصه را رعایت میکند و در مجموع حتی اگر ایراداتی هم بتوان به فیلمنامههای آثارش گرفت نشان میدهد که میتواند در فیلمش- با وجود تایم کم- «فضا» بسازد و این کاری است که بسیاری از فیلمسازان بهظاهر حرفهای سینمای ایران هم از انجام آن عاجزند و دقیقا به خاطر همین است که بسیاری از آثار سینمای ایران یخاند و از ایجاد هرگونه ارتباطی با مخاطب ناتوان و در نقطه مقابلش هر دو کار دارابی- به عنوان یکی از استعدادهای جوان سینمای ایران- گرم است و مخاطب را با خود همراه میکند. «حسین دارابی» تا امروز نشان داده که «کارگردان» خوبی است و در مسیر پیشرفت. منتظر دیدن فیلمهای بلند او هستیم. «زمین به علاوه پنج درصد» مجتبی غفوری از آن مستندهایی است که سالها بود خلأ آن در بین مستندها و حتی کلیت بحثهای رسانهای ایران حس میشد و معلوم نبود چرا کسی سراغ ساخت و طرح آن نمیرفت. موضوع فیلم با اینکه موضوعی تخصصی، پیچیده و غامض است اما حالا تبدیل شده است به یک مساله و دغدغه عام؛ اینکه بدهکاری تقریبا تمام کشورهای دنیا از کجا نشات میگیرد؟ این کشورها به چه دولت یا شخصی این میزان بدهی دارند؟ نقش سیستم بانکداری ربوی این وسط چیست و اساسا سیستم اقتصادی مبتنی بر بانکداری امروزی چه بلایی سر مردم آورده است؟ اینها با اینکه اساسا مسائل علمی پیچیدهای هستند اما حالا تبدیل شدهاند به دغدغهای عمومی که کسی هم بهدرستی به آنها پاسخ نداده است. حالا احتمالا اکثریت غالب مردم به این باور کلی رسیدهاند که سیستم اقتصادی امروز جهان؛ سیستم اقتصادی تحمیلشده از سوی بانکها، دارای مشکلات مهمی است اما چند درصدشان میدانند و میتوانند توضیح دهند مشکل دقیقا چیست؟ حتی بسیاری از دانشجویان و نخبگان نیز شاید کلیاتی از تئوری اقتصادی «فریدمن» و... شنیده باشند اما مشکل این است که این مکانیزم اقتصادی تا به امروز بهصورت سادهشده و عامیانه برای مخاطب عام شرح داده نشده است. حسن بزرگ «زمین به علاوه پنج درصد» دقیقا همینجاست. سازندگان مستند تمام سعیشان را کردهاند تا مکانیزم پیچیده اقتصاد جهانی را از همان مبدأ پیدایش، یعنی اختراع پول به مخاطب شرح دهند و از آنجا برسند به وضعیت بغرنج کنونی و از روی مساله بشدت جذاب و تا به حال کمتر بیان شده «جنایت اقتصادی» و «جنایتکار اقتصادی» پردهبرداری کنند. در این مسیر هم از بخشهای انیمیشن بهخوبی بهره بردهاند و هم از مصاحبهها و تصاویر آرشیوی به اندازه و تاثیرگذار استفاده کردهاند. با اینهمه اما بزرگترین مشکل مستند جذاب مجتبی غفوری مشکلات تکنیکی و ساختاری است. مشکلاتی که شاید به خاطر بودجه اندک به فیلم تحمیل شده باشد اما در هر حال حاصل کار فیلمی است که به لحاظ فنی میتوانست بسیار حرفهایتر و شکیلتر اجرا شود. در حال حاضر بخشهایی که یک مجری توضیحاتی را به مخاطب ارائه میدهد به لحاظ اجرا بزرگترین نقطه ضعف کار بوده و در آینده هم بهراحتی قابل جایگزینی است اما حتی بدون این جایگزینی، همین نسخه فعلی هم میتواند در صورت پخش از رسانههای عمومی مثل تلویزیون به یکی از جذابترین مستندها برای مخاطب عام تبدیل شود. همچنین فیلم «فندک انگلیسی» نام اثر کوتاهی به کارگردانی مصطفی معارفوند و به نویسندگی و بازیگری احمد کاوری است که ساخت آن به مدت 3 روز در اواخر مرداد 93 در موزه عبرت ایران انجام شده است. این فیلم زیبا و دیدنی با بهره جستن از هنر هفتم گوشههایی از حوادث و رویدادهای کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک را به تصویر میکشد. کارگردان فیلم «فندک انگلیسی» از داستان فیلم خود با مضمون پایدار نماندن ظلم که آن را در موزه عبرت ایران با محوریت یک شکنجهگر تولید کرده است، سخن گفت. مضمون اصلی داستان این فیلم 10 دقیقهای که در پنجمین جشنواره فیلم عمار حضور دارد پایدار نماندن ظلم است. و با زبان سینما به مخاطب میگوید که ظلم در هر شرایط و در هر مکان و زمانی که رخ بدهد در نهایت پایدار نیست. ایده اولیه فیلم در بازدید کارگردان از موزه عبرت ایران شکل گرفته است و او همانجا به احمد کاوری سفارش نوشتن فیلمنامهای با این مضمون که ظلم پایدار نیست را میدهد. این فیلم اگرچه مقطعی از زمان یعنی رژیم شاهنشاهی و طاغوت را به تصویر کشیده است چون در آن زمان بیشترین ظلم به مردم انجام میشد اما در اصل بدون زمان و مکان است و بهنوعی یک روایت مستند ندارد. فیلم کوتاه «عشق، عادت» اثر محمدرضا شهیری، بهگونهای هنرمندانه داستان حواسپرتیهای ما در وقت نماز را به سادهترین شکل و در کمترین زمان ممکن به تصویر میکشد. «عشق، عادت» داستان مایی است که گاهی در وقت نماز گمشدههایمان را پیدا میکنیم، دغدغه قرارمان با دوستمان را داریم و نگران وسایلمان میشویم و حتی برخی اوقات ایده کارهایمان را پیدا میکنیم. موضوع روایت کلی این فیلم که در سال 1392 به تهیهکنندگی حوزه هنری استان خراسان جنوبی ساخته شده، حضور قلب در نماز است. این فیلم کوتاه در کمتر از 2 دقیقه تأمل عمیقی را در ذهن مخاطب در رابطه با کیفیت نماز خود ایجاد میکند و تفاوت کسی که نمازش را از روی عادت میخواند و تنها خم و راست میشود را با کسی که نمازش را از روی عشق میخواند، به بیننده نشان میدهد. مستند زیبای «بدون مرز، عشق» به تهیهکنندگی سیدهاشم موسوی و کارگردانی وحید فراهانی درباره نبرد گروههای مردمی عراق با داعش ساخته شده و توانسته یکی از گروههای عراقی که با داعش در نبرد هست را به تصویر بکشد. امروز در عراق دهها گروه علیه داعش مبارزه میکنند، مستند «بدون مرز، عشق» توانسته روایت یکی از این گروهها یعنی «کتائب سیدالشهدا» را به مخاطب ارائه کند. این گروه که از سال 2003 با جریان اشغالگری آمریکا مبارزه میکرده، پس از سال 2011 نقش مؤثری در سوریه داشته و گردانهایی از آن برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) در آنجا حاضر شدند که موفقیتهایی هم داشتند و پس از رخداد مساله داعش به عراق برگشتند. این مستند از پشت صحنه اخبار رسانههای استکباری میگوید و بهدرستی با نشان دادن بزدل و ترسو بودن داعشیها ادعا میکند واقعیت تکفیریها چیز دیگری است. این مستند عموما با صحنههایی هیجانانگیز و البته در برخی لحظات با نماهای تراژدیک همراه است. «بدون مرز، عشق» اتفاقاتی را به قاب تصویر میکشد که مخاطب ایرانی از نحوه وقوع آنها به طور دقیق و مستند آگاه نیست. «وحید فراهانی» کارگردان این مستند علاوه بر فیلمبرداری خود همراه با کتائب سیدالشهدا، در طول مستند از برخی فیلمهای آرشیوی درباره سوریه نیز استفاده کرده است. این مستند که شبکه اینترنتی نصر تی وی کجری آن است پیش از این از شبکه افق پخش شده است. همچنین فراهانی کارگردان این مستند اخیرا بخش دوم «بدون مرز، عشق» را نیز با حضور در شهر سامرا ساخته است.