printlogo


کد خبر: 131551تاریخ: 1393/10/18 00:00
جامعه مدنی جامعه انضباطی ـ 22

آیت‌الله سیدهاشم بطحائی گلپایگانی: از ویژگی‌های جامعه مدنی انضباط و سامان‌مندی است، متقابلاً جامعه بربر بی‌ضابطه و زمام‌گسسته است و حد و حدود و حریمی در آن نیست و اتفاقاً همین تفاوت؛ جامعه قبل از اسلام و بعد از اسلام را از یکدیگر متمایز کرد زیرا در جامعه قبل از اسلام، حریم و حرامی مطرح نبود لذا زن‌ها، حجب و حیایی نداشتند و با مردها در ارتباط بودند و در مجالس و کوچه و بازار با انواع زینت و آرایش‌ها حضور پیدا می‌کردند چنانکه قرطبی از قول ابوالعباس مبرد نقل می‌کند در دوران جاهلیت زن‌ها به قبیح‌ترین شکل در مجالس ظاهر می‌شدند و با شوهران و دوستان شوهرانشان بدون حریم و حجابی نشست و برخاست داشتند و حتی دوستان حق معانقه با زنان یکدیگر را داشتند و گاه درخواست مبادله می‌دادند (جامع الاحکام قرطبی/ ج 7 / ص 119).
اسلام، این حرکت و فرهنگ جاهلی و منهای غیرت را تقبیح و اعلان کرد: «وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لاتَبرَّجْنَ تَبَرُّج الجاهلیّهِ الاُولی» (احزاب / 33) در خانه‌های خود بمانید و مانند دوران جاهلیت نخستین، خودنمایی نکنید.
بدیهی است این آیه به‌صورت نهی دستوری اخطار می‌دهد و در حقیقت خط قرمز جاهلیت با مدنیت (به تعبیر اسلام) دست کشیدن از فرهنگ بی‌غیرتی و اباحه‌گری و لاابالی جاهلیت است لذا این حکم مدنی که صادر شد؛ برای جامعه جاهلی بربر، شگفت‌آور بود لکن وجدان‌های بیدار و غیرت‌های نهفته از آن استقبال کردند و به خوبی آن را پذیرفتند و حتی برخی از آنها، مبلغ آن شدند.
سوده از زنان پیامبر صلی‌الله علیه وآله آنچنان به این حکم پایبند بود که بعد از رحلت رسول خدا صلی‌الله علیه وآله به او گفتند چرا حج نمی‌روی در حالیکه دیگران می‌روند! در جواب گفت: من، حج و عمره انجام دادم - و امرنی‌الله ان اقر فی بیتی؛ خدا به من دستور داده در خانه‌ام ساکن شوم - و لذا از خانه‌اش جز در صورت ضرورت خارج نشد تا از دنیا رفت و تاریخ او را از جمله بانوان مجلله و باشخصیت توصیف می‌کند.
بنابراین در بسیاری از کشورها که خود را میان دو فرهنگ مبتذل جاهلیت و تمدن اسلام ملاحظه می‌کردند فرهنگ جاهلی که محتوای بی‌بندوباری دارد و جز غارت غیرت و تعدی ناموسی از چشم تا مرحله عمل چیز دیگر ندارد را به یک‌باره رها کردند و به تمدن اسلام که حافظ حریم خانواده و امنیت بخشی به آن است
روی آوردند.
ابن عربی می‌گوید: من هزاران شهر و قریه را سیر کردم، یکی از شهرهایی که زنان آن از حجاب و عفت قابل ملاحظه‌ای برخوردار بودند شهر نابلس بود. (نابلس شهری است که در آن به دستور نمرود؛ حضرت ابراهیم خلیل علیه‌السلام را به آتش انداختند) او می‌گوید: من مدتی در آن شهر اقامت کردم. در روز زنی را در کوچه و خیابان نمی‌دیدم مگر روز جمعه که برای نماز؛ مسجد را سرشار از خود می‌نمودند و هنگامی که نماز تمام می‌شد روانه منزل می‌شدند و چشمی بر آنها تا جمعه دیگر نمی‌افتاد (همان/119).
علت تأثیر تمدن اسلام و سرعت سیر آن در جامعه آن است که تمدن اسلام با عقل و مصلحت بشریت همخوانی دارد برای اینکه وقتی اعلان می‌کند حریم خانواده یک حق حقوقی است و تجاوز به آن جرم و خیانت است، هوشمندان و خردورزان جامعه (زن و مرد) درک می‌کنند که حق، همین است و به حق خود واقف می‌شوند که چرا ما حریم خود را حراج کنیم و در مرآ و منظر هوس‌بازان بازار آزاد و بی‌بند و بار قرار دهیم و خود را مبتذل و بی‌بها کنیم!
عفت و حجاب در حقیقت، حفظ و حراست از حریم خانواده‌ها و مصون داشتن آنها از یغماگری بو‌الهوسان است و به نظر می‌رسد برای احیای آن نیاز به تحکیم و تحکم نباشد بلکه با بیداری اشخاص و آگاهی‌بخشی به اینکه زیبایی، نعمت ارزنده خدادادی است لذ نباید آن را مفت با آرایش اضافی در معرض مُفت‌خران قرار داد زیرا این سرمایه ارزنده موقتی که تنها در بهار عمر تجلی دارد را باید فقط برای جنس مخالف همزیست حقوقی و شرعی؛ آن هم با قرارداد زندگی مشترک مصرف کرد تا به درخواست نفس نیز به خوبی پاسخ داد.
پس در حقیقت تمدن اسلام که با این احکام تجلی می‌یابد؛ خط مرزی فرهنگ اسلام و جاهلیت است پس بکوشیم عملاً با فرهنگ عالیه اسلام هماهنگ شویم و با فرهنگ جاهلیت آن هم با ظاهری نوین مأنوس نشویم که سرنوشت وخیمی دارد.
 


Page Generated in 0/0065 sec