printlogo


کد خبر: 131831تاریخ: 1393/10/23 00:00
تفسیر سوره کهف ـ 47

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*:

بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیم
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً (107)خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً (108) قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً(۱۰۹)
آیه 107
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً
ترجمه
کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند، باغ‏هاى فردوس پیش‏پذیرایى آنان است.
دو شرط نجات
آیات پیشین حال کفار و معاندان را بیان فرمود، اکنون از مومنان خبر می‌دهد: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» از عبارت «مومنانی که کرداری نیک دارند»، به‌خوبی روشن می‌شود که منظور از کافران در آیات گذشته؛ تنها کفر اعتقادی نیست، بلکه کفر عملی را هم شامل می‌شود. زیرا دو امر را عامل نجات بیان فرمود: «ایمان» و «کردار شایسته». کسی که هر دو عامل را داشته باشد، مصداق آیات گذشته نیست اما اگر کسی یکی از این دو عامل را نداشت، گرفتار خواهد بود- البته با حفظ مراتب عذاب و گرفتاری- پس برای بهشتی‌شدن، صرف ایمان کافی نیست بلکه کردار شایسته هم ضروری است بنابراین مسلمانانی که کفر عملی دارند، از زمره مومنانی که وعده بهشت به آنان داده شده است، خارج هستند.
بوستان‌های گسترده
«کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً» «الفردوس» به معنای بوستان وسیع و خرم و پر میوه و درخت است. [التحقیق: 9/51] اما «جنات الفردوس» به معنای باغ‌ها و بوستان‌های گسترده، سرسبز و خرم است. ما در باغ‌های فردوس که سرسبز و خرم هستند، پیش‌پذیرایی برای آنان مهیا کرده‌ایم. از آنان وقتی به بوستان‌ها وارد شدند، پذیرایی می‌شود.  
هشداری در ضمن نوید
این آیه در عین حال که نویدی به مومنانی است که کردار شایسته دارند، بر اینکه ما برای آنان باغ‌ها و بوستان‌هایی سرسبز و خرم آماده کرده‌ایم که از آنان پذیرایی می‌شود و این تازه پیش‌پذیرایی است اما یک هشدار هم هست. حال آنان از لحظه مرگ تا ورود به فردوس چگونه است؟ «کانت» نشان می‌دهد که شروع پیش‌پذیرایی از باغ‌های فردوس است. اما وضع آنان در هنگام مرگ، برزخ، ورود به صحنه قیامت و عقبات آن چگونه است؟ آیه ساکت است. این هشدار است که چه بسا برای ورود آنان به بهشت نیاز به معالجاتی باشد تا آنان آمادگی «جنات الفردوس» را پیدا بکنند. و این همان تعبیری است که قرآن از حضرت ابراهیم(ع) نقل می‌کند: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیم؛ قیامت روزی است که در آن نه ثروت و نه فرزندان سودی ندارد، مگر آنکه با قلبی سالم به سوی خدا بیاید» [شعراء: 89- 88]یعنی اگر ما در دنیا خود را از نفسانیت و ظهورات و جلوه‌های آن سالم کردیم و پاک به صحنه قیامت آمدیم، امید است که از ابتدا راحت باشیم، اما اگر چنین نکردیم، ما را در صحنه‌های مرگ تا «جنات الفردوس» سالم می‌کنند و این پاک‌شدن از آلودگی همراه با درد و رنج است.
آیه 108
خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً
ترجمه
در آن جاودانه‏اند و انتقال از آنجا را نمى‏خواهند.
تفسیر
اما پیش‌پذیرایی؛ شروع پذیرایی از مومنانی است که کرداری شایسته دارند. «خالِدِینَ فِیها» آنان در بهشت جاودان هستند و چنان در نعمت‌های الهی غرق هستند که در پی‌ بیرون‌رفتن از آنجا نیستند: «لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً». زیرا نعمت‌هایی برای آنان مهیا شده است که برای ما که در دنیا هستیم، قابل درک نیست. آنها از نعمت‌های بهشتی خسته و کسل نمی‌شوند، به این دلیل به دنبال جابه‌جایی نیستند: «لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها وَ لَدَیْنا مَزِیدٌ» [ق: 35]  «هرچه بخواهند در آنجا [بهشت] هست، و پیش ما فزون‌تر [از خواسته آنان] است».
عدم درک بهشت و جهنم
پس همه آنچه در قرآن در وصف نعمت‌های بهشتی آمده؛ چون باغ‌هایی که از زیر آن جویبارهایی روان است، حور و امثال آن، همگی پیش‌پذیرایی هستند اما اصل پذیرایی؛ چون نمونه‌ای در دنیا ندارد، نمی‌شود از آن خبر داد زیرا برای ما قابل تصور نیستند و همانند آنها- حتی به‌مراتب ضعیف‌تر- در دنیا نیست: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّه أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُون؛ هیچ‌کس نمى‏داند چه چیز از آنچه روشنى‏بخش دیدگان است به آنچه انجام مى‏دادند براى آنان پنهان شده است». [سجده: 17] همین مساله درباره عذاب جهنم هم هست چون ما امکان شناخت آنها را نداریم، برای ما قابل بیان هم نیستند. فقط بیان می‌فرماید:  «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ الله ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُون» [زمر: 47] «در قیامت آنچه را در فهمشان نمی‌گنجد- از عذاب سخت- از جانب خدا برای آنان آشکار می‌شود.» عذاب‌هایی را می‌چشند که خارج از فهم آنان است زیرا «فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَد» [فجر: 26 ـ 25] «در آن روز هیچ‌کس چون او عذاب نشود و هیچ‌کس چون او در بند نشود».
چند روایت
تفسیر برهان [ج: 3؛ ص: 688]  در تفسیر «خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمودند: «خالِدِینَ فِیها» یعنی «از آن بیرون نروند» و «و لایَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» «جز آن و بدل آن را اراده نکنند.» این روایت تفسیر آیه است، چنانکه بیان شد.
تفسیر مجمع‌البیان از پیامبر اعظم(ص) نقل کرده است که بهشت صد درجه است که فاصله هر درجه مسافت بین آسمان و زمین است و فردوس بالاترین درجه بهشت است که از آن درخت‌های بهشت می‌روید و هرگاه خدا را خوانید، از خدا «فردوس» بخواهید. [تفسیر الصافی: 3/268] این روایت موقعیت والای فردوس را نشان می‌دهد. از طریق اهل سنت هم روایاتی به این مضمون است. همچنین در تأویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره صفحه 291 از امیرالمومنان علیه‌السلام نقل شده است که برای هرچیزی جایگاه بلندی است و جایگاه رفیع بهشت «جنات الفردوس» است که آن مخصوص محمد و آل محمد صلی‌الله علیه و علیهم اجمعین است.
این روایت هم نشان از جایگاه والای فردوس دارد. نکته دیگر روایت آن است که آنجا را جایگاه پیامبر اکرم و خاندان پاکش صلی‌الله علیه و آله می‌داند. همچنین از امام کاظم علیه‌السلام نقل کرده است که این آیه درباره آل محمد صلی‌الله علیه و آله نازل شده است. [همان] اما در تفسیر قمی [ج: 2/ 46] بیان شده است  که منظور از «نُزُلًا» جایگاه و منزل است و آیه درباره ابوذر، مقداد، سلمان فارسی و عمار یاسر نازل شده است. اما منظور از اینکه «نُزُل» جایگاه است زیرا آخرت دارالقرار است، پیش‌پذیرایی شدند، دیگر در آنجا قرار می‌گیرند. بهشت دارالقرار است که همه کمالات در آن است و نیازی به چیز دیگر نیست و جهنم دارالقرار است که راه بسته است و راه خروج از آن نیست اما اینکه مصداق اصلی کسانی که در «جنات الفردوس» هستند، پیامبر خدا و خاندان پاکش علیهم‌السلام هستند و در رتبه بعد، 4 صحابه بزرگوار قرار دارند، از باب «جری» است، یعنی همه مومنان می‌توانند به جایگاه رفیع فردوس برسند و ما هم اگر راه آنان را برویم، امید است که به آن برسیم.
بیان دو آیه پایانی سوره
دو آیه پایانی بی‌نهایتی کلمات و سنن خداوند را تبیین می‌کند و نشان می‌دهد پیامبر خدا هم بشری است همانند دیگران که به او وحی می‌شود. ویژگی اصلی ایشان آن است که در بندگی خدا راسخ است و هرگز آلوده به شرک نشده است و مومنان را هم دعوت به بندگی وارسته از شرک می‌کند که همراه با عمل شایسته در مسیر دین خدا، موجب رسیدن به هدف نهایی آفرینش یعنی لقاء‌الله می‌شود. بدین‌سان هدف سوره تامین می‌شود زیرا هدف آن نشان‌دادن راه هدایت به بندگی خدا و ایمان است، ایمانی که آدمی را به مقصد و هدف نهایی یعنی لقاءالله و قرب خدا می‌رساند. این هدف هم در حرکت و اطاعت فردی و هم در حرکت و اطاعت جمعی تحت رهبری پیامبر خدا(ص) حاصل می‌شود. وقتی چنین انسان‌هایی تربیت شدند آنان در جهت تحقق اهداف اسلامی روی زمین تلاش می‌کنند.   
آیه 109
قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً
ترجمه
بگو اگر همه دریاها مرکب شوند تا کلمات پروردگار مرا بنگارند، دریاها پایان‌پذیرند، پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان رسد. اگرچه دریاهایى همچون آنها  را به کمک آوریم.
سخنی که تمامی ندارد
پس از آنکه در آیات پیشین، ولایت خدا بر همه امور مشخص شد، در این آیه بیان می‌فرماید که همه موجودات کلمات پروردگار هستند که طبق سنت خدا حرکت می‌کنند و به مقصدی می‌روند که زوال‌ناپذیر است. بنابراین بیان می‌فرماید که ما در این سوره بخشی از سخن را گفتیم، اما این سخن تمامی ندارد.
کلمات وجودی
«کلمات» جمع «کلمه» است. کلمه به معنای ابراز افکار و درونیات باطنی به هر وسیله‌ای است. [التحقیق: 10/107] به تعبیر دیگر بیان مقصود درونی به وسایل مختلف است. یعنی آنچه در باطن و درون متکلم است، تا پیش از اینکه به کلام و کلمه تبدیل شود، پنهان است و کلمه و کلام آن را آشکار می‌کند: «یَسْمَعُونَ‏ کَلامَ‏ الله ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ» [بقره: 75] «یهودیان کلام خدا را شنیدند و از مقصود آن آگاه شدند و آن را تحریف کردند».
اما ابراز درون گاهی به وسیله استخدام واژگان است چون «وَ کَلَّمَ‏ اللهُ مُوسى‏ تَکْلِیماً» [نساء: 164] گاهی به ظهور وجود خارجی و تکوینی است، مثل اینکه حضرت عیسی را «کلمه.. الله» می‌نامد: «إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ الله وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْیَم» [نساء: 171] و هرگاه وجودی آینه حق و مظهر صفات الهی بود، کلمه.. الله است که صفات او را بروز می‌دهد و همه موجودات به این اعتبار کلمات‌الله هستند. زیرا نشانه‌های خداوند سبحان هستند که غیب محض است و او را جلوه‌گر می‌کنند: «خواست خود جلوه کند، جلوه‌گرم کرد.» پس همه جهان و جهانیان و همه سنت‌های الهی کلمات‌الله هستند و چون خداوند متعال نامتناهی است، کلمات‌الله هم نامتناهی هستند و توان ثبت و ضبط آنها نیست.
* امام جمعه شمیرانات


Page Generated in 0/0060 sec