فاطمه طاهری: دکتر «یاووز اوزگز» 56 ساله محقق ترکتبار و فعال مدنی، اسلامشناس، نویسنده، ناشر و تحلیلگر سیاسی آلمانی است. وی سرپرست سازمان «راه اسلامی» (Islamischer Weg e. V.) در شهر دلمنهورست آلمان است و برای نخستین بار «دایرهالمعارف اسلامی» به زبان آلمانی را تدوین کرده است. اوزگز که دکترای شیمی خود را از دانشگاه برمن آلمان دریافت کرده، سرپرست بخش نظارت بر محصولات غذایی حلال در این کشور اروپایی است. در راستای اعتراضات نژادپرستانه اخیر در آلمان بر ضد مسلمانان (از سوی گروه موسوم به پگیدا) و مقارن شدن این تظاهراتها با حملات تروریستی چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه هفته گذشته در پاریس (17، 18 و 19 دیماه) بویژه نخستین آنها یعنی حمله به دفتر مجله فکاهی «شارلی ابدو» در پایتخت فرانسه، با دکتر یاووز اوزگز گفتوگویی ترتیب دادیم تا از نگاه یک مسلمان نخبه در اروپای غربی با آنچه به موج اسلامهراسی معروف شده از نزدیک آشنا شویم. شرح این گفتوگو در زیر میآید:
سال 2015 بتازگی آغاز شده است. اکنون در قرن بیست و یکم، شعارهای نژادپرستانه ناسیونالیستی، درست همان جملات دیکتاتور سابق آلمان «هیتلر» (نژاد ژرمنها، ما ملت واحد همه با هم) از خیابانهای شهرهای این کشور شنیده میشود، منتها این بار فقط علیه مسلمانان! به نظر شما علت ظهور دوباره جنبشهای ضداسلامی مثل «پگیدا» (Pegida) چیست؟
اغلب کشورهای غربی 15 سال است که در حال ساختن دیواری از نفرت علیه مسلمانان هستند. این نفرت، به نظر من یک استراتژی برای تجزیه کشورهاست و با هدف شکاف انداختن میان انسانها و جوامع بشری و میان اسلام و مسیحیت صورت میگیرد و نهایتاً به تحقق اهداف امپریالیستی کمک خواهد کرد. این شکافها در درازمدت آلمان را ضعیف میکند. البته من معتقدم اکثریت تظاهرکنندگان «پگیدا» در شهرهای آلمان، خودشان قربانی سیاسیکاری هستند. ترسی که شهروندان از مسلمانان دارند، بر هیچ تجربه شخصی استوار نیست چون تنها 5/0 درصد جمعیت شهر درسدن مسلمانند. ترس آلمانیها در حقیقت زاییده تبلیغات رسانهای است که 15 سال فعالیت داشته و تازه حالا دارد نتیجه میدهد. من در پشت پرده این جنبشها، سیاستهای غرب را مقصر میبینم؛ چون سیستم مالی کاپیتالیستی ﴿سرمایهداری﴾ آن در آستانه ازهمپاشیدگی و نیازمند یک شروع دوباره است. این استارت، بدون یک تغییر بزرگ امکانپذیر نیست. شرایط امروز، بهخوبی با شرایط پیش از آغاز جنگ اول جهانی قابل قیاس است یا با دوران پیش از جنگ دوم جهانی که شعار هیتلری «برای برقراری صلح ابدی، یک جنگ بزرگ لازم است» نه فقط در آلمان که بر تمام اروپاییها سایه افکنده بود.
به تبلیغات رسانهای اشاره کردید. از دیدگاه شما، رسانهها چه نقشی در اسلامستیزی موجود در آلمان و اروپا دارند؟
همین عنوانی که شما به کار میبرید، یعنی «اسلامستیزی» برای پاسختان کافی است. وقتی همین اسلامستیزی امروز به کف خیابانها کشیده شده و به قول معروف قابل پذیرش جلوه داده میشود، میتواند حتی بین خود مسلمانان هم وحشت ایجاد کند. تا وقتی در هر دو طرف ماجرا ترس حکمفرماست، به هیچ پیشرفت منطقیای نخواهیم رسید.
تاریخ نشان داده ترورهایی که گهگاه در اروپا صورت میگیرد و باعث ترس شهروندان اروپایی میشود، اندک زمانی بعد، به وضع قوانین جدید علیه مهاجران و تشدید تبعیضها علیه مسلمانان مقیم کشورهای غربی در درون دولتها یا کمیسیون اتحادیه اروپا میانجامد. شما به عنوان مسلمانی که سالهاست مقیم آلمان هستید، فکر میکنید آیا این قبیل تبعیضهای مذهبی نسبت به سالهای قبل، اکنون تغییر کرده؟ تشدید شده یا خیر؟
تجربه من شاید مثال خوبی برای پاسخ به این سوال نباشد، زیرا من به دلیل برخورداری از تحصیلات آکادمیک، تسلط به زبان و اقامت دائم در آلمان، بهتر از پس خودم برمیآیم ولی شما یک دختر مسلمان را فرض کنید که به دلیل حجابش در خیابان مورد اهانت یا حتی درگیری با اراذل و اوباش قرار میگیرد. ما شاهدیم که گاهی جلوی در مساجد، سر خوک میگذارند یا بیشرمانه ادرار میکنند... مساله اینجاست که حتی آلمانهایی هم که به اسلام گرویدهاند و والدین آلمانی دارند با این متلک آشنا مواجهند که «برگردید به خانههایتان!» این واقعیات تلخ گویای آن است که ما به جایی خواهیم رسید که کنار هم بودن آلمان و اسلام ممکن نیست.
در روزهای اخیر ترورهایی در شهر پاریس رخ داد و در صدر اخبار دنیا قرار گرفت. تروریستهای القاعده یمن، مسؤولیت حمله به «شارلی ابدو» را برعهده گرفتند و طی ویدئویی، اروپا را به انجام حملات بعدی تهدید کردند. به نظر شما چه ارتباطی بین حمایتهای تمامقد دولت فرانسه از تروریسم داعش در 3 سال اخیر و حملات تروریستها در پاریس وجود دارد؟
پیش از اینکه به خود حملات تروریستی پاریس بپردازم، به نظرم باید از نگاه کلیتری به این رخدادها نگریست. در این نگاه کلیتر باز هم نمیتوان نقش پررنگ پروپاگاندا ﴿تبلیغات رسمی حکومتی﴾ را نادیده گرفت. من هشدار میدهم این حملات تروریستی را در خلأ و جدا از یک پسزمینه جهانی بررسی کنیم. امروز جهان روی قله هرم امپراتوری با رأس آمریکا، اسرائیل و انگلیس قرار دارد که چنانچه در ابتدای گفتوگویمان اشاره کردم، درصدد تجزیه جهان و سپس تقسیم آن میان خود هستند. در طرف مقابل، ایده آزادیبخش اسلام به پرچمداری ایران در منطقه و اشاره رهبر عالی این کشور به تجمع عظیم امسال در اربعین کربلا قرار دارد که علیه امپریالیسم صورت گرفت. تمام جنگهای کنونی در فلسطین، عراق، سوریه، یمن و حتی اوکراین، جنگ نفتی عربستان علیه ونزوئلا، روسیه و ایران همگی با این استدلال قابل تعریف است. جنگهای علنی، اغلب با یک جنگ روانی در سایه همراه است؛ جنگ روانی و رسانهای اتفاقاً بسیار خشونتبارتر از جنگ علنی است و در این عرصه میتوان مثلاً به چاپ کاریکاتورهایی از مقدسات مسلمانان اشاره کرد. این مجلهای که روز 7 ژانویه 2015 (17 دی) مورد حمله تروریستی قرار گرفت، دارای تیراژ بسیار پایین و در خارج از فرانسه کاملا ناشناخته بود. من از این گزاره، نتیجه میگیرم که «شارلی ابدو» قربانی شد تا در ازای آن یک جبهه جنگ رسانهای بسیار وسیعتر شکل گیرد. تمام مجرمان این حادثه کشته شدند و دیگر سخنی از آنها به گوش ما نمیرسد ولی جالب بود اگر روزی میفهمیدیم چه کسانی اطلاعات ضروری برای انجام این ترور را در اختیار عاملان آن قرار دادند. در خلال گسترش امپریالیسم جهانی، ما خواهناخواه با چنین اقدامات ضدبشری روبهرو هستیم و امیدواریم زمانی بخش عقلانی جهان، یک ائتلاف انسانی علیه امپریالیسم، کاپیتالیسم و صهیونیسم تشکیل دهد و مبارزه جدی بر ضد اینگونه جرائم صورت گیرد؛ همه ما به امید آن روز هستیم.