حسین بابازادهمقدم: چه آقای رئیسجمهور ناراحت بشود و چه نشود او به لحاظ پایگاه رای و میزان مشارکت صاحبان آرا در انتخابش بهعنوان رئیسجمهور از ضعیفترین پایگاه اجتماعی و سیاسی در طول تاریخ جمهوری اسلامی برخوردار است اما نقشهایی که روحانی بازی میکند بدون توجه به میزان رأیی است که پشتیبان او است، منجمله بازی با رفراندوم که نه از نظر حقوقی و نه از نظر سیاسی و مصالح نظام در حیطه صلاحیتهای ایشان قرار ندارد و این دومین باری است که روحانی از آن بهره میبرد.
بدون تردید کار و ماهیت مجلس شورای اسلامی بررسی منافع ملی ایران در کمیسیونهای تخصصی و ارجاع و اصلاح درون سیستم مقننه با سازوکارهای بسیار مفصل و حرفهای است که احتمالا رئیسجمهور حقوقدان از دیگران بهتر میداند و کار مجلس علاوه بر تسری نوعی نخبهسالاری بر تصمیمهای کلان، اداره امور و نظارت بر دولت است بهنحوی که نهاد اجرایی کشور وارد حیطه دیکتاتوری و یک رأیی نشود.
در ماههای اخیر و همزمان با مذاکرات هستهای دارای نتایج بسیار سوالبرانگیز و تحت نقد شدیدی که دولت آن را به پیش میبرد، وضع بهگونهای بوده است که نمایندگان برای دستیابی به اطلاعات به رصد و دیدهبانی سایتهای آمریکایی و اروپایی پرداخته و در اثر این کانالکشی غیرضروری پیرامون اطلاعات مذاکرات هستهای و همینطور غیرمحرم تلقیشدنشان برای دریافت اخبار و رویدادهای مهم جاری در مذاکرات، این فقدان را از طریق رسانههایی خارج از کشور تامین کردهاند.
حالا و با گره خوردن بحث مذاکرات که ناشی از سلطهجویی و طمع وحشتناک غربیها، رفتار غیردموکراتیک و غیرقانونی طرفهای مذاکرهکننده با ایران، تشدید تحریمها و شانتاژ دائمی علیه جمهوری اسلامی است، خیز بلندی برای تخریب پایگاههای مقاومت در داخل کشور برداشته شده است.
از طرفی رسانههای مستقل و صاحبان نظر تحت فشار قرار میگیرند یا حتی اگر فشاری هم نباشد کسی به عقیده مخالفان و منتقدان توجه نمیکند و در نهایت آن دیدگاه اوبامایی تایید میشود که برخی تندروهای داخلی، منتقدان گفتوگوهای ایران و قدرتهای غربی هستند و اگر هم توجهی شود توأم با توهین، برچسبزنی و تخصیص انواعی از القاب بد خطاب به انتقادکنندگان است که نمونههای فراوانی را از آن دیدهایم. از سوی دیگر رسانههای متعددی در کشور مورد حملههای آشکار و نهان با مکانیسمهای گوناگون قرار میگیرند؛ از تعدیل و قطع بودجه حمایتی تا بعضا حتی گام برداشتن به سوی تعطیلی، تمام اینها را میتوان در یک بسته جمع کرد و بسته دیگر مقابله فوقالعاده وسیع با رسانه ملی است که نه تنها در بسیاری از موارد دولت را کمک کرده و تولیدات خوبی در حمایت از اقدامات بعضا موثر دولتیها داشته است، بلکه تا حدود بسیار زیادی به همین دلیل مورد انتقاد هم قرار دارد.
دولت تریبون تکصدایی را با توسل به همهپرسی و روشهایی از این دست دامن میزند تا اصطلاحا هیچ موجود زنده و جنبندهای توان مخالفت و ایستادن در برابر تصمیمهایی اینچنین نادرست را نداشته باشد.
در حالی که مشکلات اصلی دولت را دوستانش بهوجود میآورند و عملا آن را در بزنگاههایی همچون مساله تخاصم عربستان بر سر موضوع کاهش بهای نفت یاری نمیکنند اما کماکان برخی درصددند مشکلات کشور را در گرو سازش با آمریکا و غرب و کوتاه آمدن و تعطیلی فعالیتهای اتمی کشور توصیف و القا کنند.
عجیب است که رئیسجمهور با تاکید فراوانش درباره حقوقدان بودن چگونه از مسائل واضح قانونی بیخبر است و چطور و با کدام پشتوانه و رای عظیم و حداکثری تصمیم به دور زدن نهادهای قانونی کشور با طرح بحث همهپرسی دارد.
این نوع از درگیری با مجلس بهمراتب بدتر و زیانبارتر از درگیری در دورههای قبلی و کشمکشهایی است که میتواند منافع ملی را در سطحی جهانی خدشهدار کند و آسیبهایی بهصورت ماندگار در تاریخ بهوجود آورد.
در حقیقت این نهایت رویکرد پوپولیستی است که کسانی در دولت امیدوار باشند در صورت عدم تصویب قرارداد هستهای زیانبار در مجلس میتوانند آن را به همهپرسی بگذارند.
باید کدام ادعا را باور کرد؛ آن عقلانیت سیاسی سکولار منفعتطلب و نخبهسالار یا این پوپولیسم بیمحابا و بیمنطق؟ بدیهی است ایجاد این گمانهها در کشور پیرامون پشتپرده طرح مسائلی همچون همهپرسی ناشی از سودی است که ظاهرا برخی دوستان جناحی از توسعه فضای ابهام در ایران میبرند.
رئیسجمهور اخلاقا وظیفه دارد ضمن پایبندی به قانون پیرامون همهپرسی یا هر مطلب دیگری، ضمن احترام به نمایندگان ملت با حضور در مجلس به ارائه توضیحات پیرامون این ابهامها بپردازد.