سیدیدالله شیرمردی: یکی از شاخص های مهم برای اندازه گیری درجه التزام دولت ها به «سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی» و میزان پیشرفت آنها در تحقق برنامه های این دکترین اقتصادی، پاره مقیاس «نقشپذیری بانک ها در مسیر اقتصاد مقاومتی» است. اینکه بانک تا چه اندازه در خدمت اهدافی قرار دارد که براساس آن تاسیس شده است یا اینکه تا چه میزان از وظایف اصلی خود منحرف شده، می تواند بهعنوان یکی از مقیاس ها در خطکش مدرج اندازه گیری اقتصاد مقاومتی به کار آید. بانک ها با هدف تامین نقدینگی و هدفمندسازی آن در جهت توسعه کشور تاسیس شدند و قرار بود در راستای افزایش ثروت ملی امانتدار اموال و دارایی های مردم باشند. بانک در سیستم پولی کشور وظیفه دارد نقدینگی لازم برای بخش های مختلف اقتصادی را بهنگام و به میزان لازم تامین کند. متاسفانه نشانه های اقتصادی حکایت از آن دارد که وضع سیستم پولی و بانکی کشور امروز دچار بیماری مهلک و کشنده ای شبیه همین وضعیت شده است. بانک ها به جای آنکه در خدمت تولید و اشتغال در کشور باشند با دپو کردن نقدینگی در داخل خود روی به بنگاهداری و شرکتداری آوردهاند. امروز بخش معظمی از نقدینگی بانک ها به جای آنکه صرف پروژه های عمرانی و کمک به تولید و اشتغال شود در بنگاه های تاسیس شده توسط بانک ها صرف سوداگری، سفتهبازی، خرید ارز و سکه، هلدینگ و سرمایه گذاری در برخی کشورهای خارجی نظیر امارات عربی متحده، مالزی، بلاروس و اوکراین می شود. البته روند روی آوردن بانک ها به بنگاهداری از سالهای پس از جنگ و دولت سازندگی آغاز شد و با تغییر دولت ها و تاسیس بانک های خصوصی این روند روزبهروز تشدید شد. این در حالی است که نقدینگیای که در اختیار بانک ها قرار دارد چیزی بالغ بر 500 هزار میلیارد تومان برآورد می شود که اگر بانک ها تنها 20درصد این حجم پولی را به تولید تزریق کنند، بسیاری از مشکلات کشور حل می شود و نهتنها نیاز به 5-4 میلیارد دلاری که غربی ها در مذاکرات به ما دادند، نبود بلکه زمینه های شکوفایی اقتصادی و اشتغال میلیون ها متخصص و نخبه تحصیلکرده جوان که امروز جویای کار هستند، فراهم می شد. صدها شهرک صنعتی در کشور وجود دارد که تنها
30 درصد آن فعال است. در آن 30 درصد فعال هم بنگاه ها و کارخانجات با نصف ظرفیت تولید یا کمتر از آن فعالیت می کنند. امروز طوری شده که افراد کارخانه خود را می فروشند یا زمین کشاورزیشان را واگذار می کنند و پول آن را در بانک می گذارند و ماه به ماه سود می گیرند. بانک هم با پول های مردم وارد بازار زمین می شود یا سکه و ارز می خرد و همگام با نوسانات اقدام به سوداگری می کند. سرمایه برخی بانک های خصوصی طی چند سال با همین روش رشد 300 درصدی یا 500 درصدی داشته است. یکی از کارخانهداران می گفت 3 میلیارد تومان وام گرفتهام تا به امروز 11میلیارد تومان اقساط وام را پس دادهام اما هنوز اصل سود بانک را نتوانسته ام پرداخت کنم. برخی از این بانک ها 30 درصد زمین کشاورزی را بهعنوان وثیقه قبول می کنند اما زمانی که کشاورز در پرداخت اقساط وام خود با مشکل مواجه می شود کل این زمین را مصادره می کنند. آیا با ادامه این روند در آینده ای نهچندان دور بانک ها صاحب و مالک اصلی زمین ها، خانه ها، مراکز خرید، زمین های کشاورزی، باغات و... نمی شوند؟! آیا تجربه وال استریت در یک کشور اسلامی و انقلابی مانند ایران در حال تکرار شدن است؟! آیا ورود بانک ها با این سرمایه عظیم به موضوعات سیاسی، فرهنگی و امنیتی برای کشور بحرانآفرین نخواهد بود؟! آیا با نفوذ مالی و اقتصادی که برخی از این بانک ها روی عده ای از مسؤولان کشور پیدا می کنند خطر مفاسد بزرگ اقتصادی، اختلاس های کلان و پولشوییها به وجود نمی آید؟! به نظر می رسد وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی، شورای اقتصاد و مجلس شورای اسلامی بلافاصله باید برای این موضوع چارهاندیشی کنند. خوشبختانه ریاست محترم جمهوری وزارتخانه ها را مامور به پیگیری دغدغه ها و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب کرده است. مطمئناً یکی از ماموریت های آقایان طیبنیا، سیف و نوبخت پیگیری این موضوع خواهد بود.
برای خروج از وضعیت کنونی در نظام بانکداری کشور چند پیشنهاد و راهکاری که می توان بدان اندیشید از این قرار است:
1- ملی کردن بانک های خصوصی که با بنگاهداری در نظام اقتصادی کشور اخلال می کنند و تسهیم کردن اموال و دارایی های آنان بین مردم
2- ادغام موسسات مالی و اعتباری در بانک های بزرگتر
3- ممنوعیت سرمایهگذاری مستقیم در بنگاه ها و شرکت های تولیدی و خدماتی توسط بانکها
4- ردیابی و رصد سرمایهگذاریهای بانک های دولتی و خصوصی در داخل و خارج از کشور و اعلام آن در افکار عمومی
5- هدایت نقدینگی جامعه از سوی نظام اسلامی به سوی سرمایه گذاری های مطمئن و خریداری سهام از بورس و اوراق بهادار و هدایت آنها در جهت تقویت تولید
ما امروز با توجه به تحریم های فزاینده غرب در یک جنگ اقتصادی هستیم. در این جنگ پول مانند فشنگ و مهمات است. برخی بانکها امروز بهعنوان انبار مهمات اگر نگوییم همسو با دشمن عمل می کنند اما حداقل در بسیاری از موارد در رساندن مهمات به نیروهای خودی اخلال می کنند و جبهه داخلی را دراین نبرد تضعیف می کنند. باید برای حل این مشکل هر چه زودتر چارهاندیشی کرد.