printlogo


کد خبر: 132459تاریخ: 1393/11/4 00:00
شکنندگی و بی‌ثباتی، میراث آینده آل‌سعود

دکتر سعدالله زارعی: بهمن‌ماه طبق مشیت الهی به ماه تحولات مهم در دنیای معاصر ما تبدیل شده و از بهمن‌ماه 1357 تاکنون بارها قدرت اسلام در جهان در این ماه تلألو یافته است. امسال هم لایه‌هایی از این تحولات با مرگ عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی در 91 سالگی بروز یافته است تا نشانه‌ای باشد برای اولی‌الالباب. شاید این هم نشانه‌‌ای باشد به مصداق آنچه
امام خمینی(ره) درباره ظهور نشانه‌های پیش از میلاد نبی اکرم حضرت محمد مصطفی(ص) فرمودند؛ همانند خاموش شدن آتش آتشکده فارس پس از هزاران سال یا فرو ریختن طاق کاخ کسری.
عبدالله، پادشاه عربستان در حالی دیروز پس از 10 سال سلطنت از دنیا رفت که آل‌سعود پس از او وارد وضعیت جدیدی شده است چرا که در زمان روی کار آمدن عبدالله به جای فهد، فرزندان ملک عبدالعزیز، بنیانگذار پادشاهی سعودی تا این حد فرتوت نبودند اما امروز سن کوچک‌ترین فرزند ذکور عبدالعزیز یعنی مقرن 70 سال است. بر این مبنا قاعده‌ای که نخستین شاه سعودی به مثابه یک وصیت تخلف‌ناپذیر به جای گذاشت، یعنی حکومت فرزندان ارشد ذکورش یکی پس از دیگری،‌ امروز آل‌سعود را دچار شکنندگی بی‌سابقه‌ای کرده است. همین دیروز در روزنامه واشنگتن پست در ارتباط با وضعیت شاه جدید عربستان، سلمان بن عبدالعزیز خواندم که با انواع بیماری‌ها دست و پنجه نرم می‌کند از جمله بیماری فراموشی و عدم توانایی در مسائل عمومی که حتی یک انسان عادی را فلج می‌کند چه رسد به پادشاه کشوری که داعیه برتری بر جهان عرب را دارد. چنین وضعی اداره عربستان را با دشواری مواجه می‌کند، ضمن اینکه مرگ زودهنگام سلمان که بسیاری آن را پیش‌بینی می‌کنند، بی‌ثباتی را به عربستان دیکته می‌کند.
با روی کار آمدن مقرن بن عبدالعزیز به‌عنوان ولیعهدی که به‌طور طبیعی پادشاهی واقعی عربستان سعودی را در اختیار دارد، اختلافات موجود میان بازماندگان ملک عبدالله و ملک فهد تشدید می‌شود و اطرافیان سلمان نیز وارد نزاع قدرت می‌شوند و به آن دامن می‌زنند. نمونه‌اش برکناری زودهنگام و باعجله رئیس گارد سلطنتی و فرزند ملک عبدالله یعنی متعب بود و همین‌طور وزیر دربار. هر دوی این اتفاقات دیروز و به دنبال خبر مرگ عبدالله به فاصله چند ساعت رخ داد که نشان می‌داد پادشاهی جدید ـ سلمان و پسرانش ـ در حال تغییر هر چه سریع‌تر ترکیب درونی حکومت ریاض به نفع سلطه خود بر امور هستند. این هم از عمق اختلافات و شکاف در میان خاندان حاکم سعودی حکایت دارد و هم از میزان بی‌تدبیری پادشاه جدید خبر می‌دهد که عملاً دست به کودتایی عجولانه زده که بعید نیست بزودی از طرف مقابل پاسخ داده شود.
پادشاه جدید زمانی قدرت را در ریاض به دست می‌گیرد که منطقه ما شاهد تحولاتی بسیار جدی است. وضعیت در اطراف عربستان، در یمن، بحرین، عراق و سوریه و همین‌طور در داخل این کشور بویژه در مناطق ناراضی شیعه‌نشین شرقی، به هیچ‌وجه آرام نیست و مدیریت این شرایط ویژه نیاز به انرژی فراتر از حد عادی دارد اما در عوض شاهدیم که قاعده سلطنت موروثی یک شاه فرتوت 80 ساله و ولیعهدی 70 ساله را برای مدیریت اموری غیرعادی به عربستان تحمیل کرده است. فراموش نکنیم که عبدالله در مقایسه با چنین جانشینانی، شخصیتی بسیار مقتدر بود و عملاً از نیمه دهه 1990 که ملک فهد سکته کرد برای مدتی قریب به دو دهه، حرف اول و آخر را در امور عربستان و کشورهای عربی همجوار می‌زد اما باز هم عاقبت عربستان تحت حاکمیت او وضعیت آشفته فعلی شد. حال تصورش را کنید در نظامی به شدت خودکامه که به طور سنتی خط‌مشی امور تا حد زیادی به شخصیت و آرا و نظرات پادشاه وابسته است، شخصیت بیمار و متزلزل سلمان می‌تواند چه تبعات سنگینی داشته باشد.
علاوه بر اینها در شورای همکاری خلیج‌فارس نیز دیگر مثل گذشته شاهد فرمانبری بی‌چون و چرای
 5 عضو دیگر از عربستان نیستیم و عمان، قطر و کویت نوعی تقابل 3 در برابر 3 را در ترکیب 6 عضوی این شورا پدید آورده‌اند. به همین گونه عربستان در تمام معادلات دیگر جهان اسلام، برندگی گذشته‌اش را از دست داده است. اختلافات با آمریکا نیز بر سر نحوه برخورد با گروه‌های تروریستی داعش و جبهه النصره به قوت سابق وجود دارد اما در حالی که شرایط داخلی و خارجی به سرعت در حال تحول است، هیچ چشم‌اندازی از تحول در اداره مقدرات حجاز به چشم نمی‌خورد و از این پس بی‌ثباتی و شکنندگی جزو لاینفک حکومت پادشاهی سعودی در عربستان خواهد بود.
 


Page Generated in 0/0059 sec