printlogo


کد خبر: 132465تاریخ: 1393/11/4 00:00
هزینه‌های یک پیاده‌روی ضداقتصادی

مجتبی اصغری: در شرایطی که دولت مهم‌ترین هدف خود را از ادامه مذاکرات «امید به رفع تحریم‌ها» می‌خواند، زوایای حرکات مغایر با عرف دیپلماتیک رخ داده در ایام اخیر همچون «پیاده‌روی وزرای خارجه ایران و آمریکا» در حاشیه مذاکرات رسمی با اتحادیه اروپا و چین و روسیه، در تناقض با برآورده ساختن این هدف قابل احترام محسوب می‌شود.
اولین پیام مانور دروغین دوستی ایران و آمریکا در آستانه برگزاری اجلاس داووس و در فضای دگرگونی ساختار سیاسی بزرگ‌ترین پایگاه مجری سیاست‌های آمریکا در منطقه خاورمیانه
ـ عربستان‌سعودی ـ ممکن است پایبندی ایران به «اراده و خواست آمریکا» تلقی شود که می‌تواند در حکم یک بی‌اعتنایی به نقش سازنده سایر کشورهای حاضر بر سر میز مذاکرات باشد. موضوعی که تا اینجای کار منجر به از دست رفتن موقعیت‌های پیش از آغاز مذاکرات و بی‌انگیزگی سایر کشورها برای تقابل با آمریکا و دور زدن تحریم‌ها شده است و خود آمریکایی‌ها را نیز در تصمیم «تمدید فشار بر ایران» و اجرای «سیاست ادامه تحریم» با زیاده‌خواهی حداکثری مصمم کرده است. به نحوی که ظریف و همکاران تا اینجای کار حتی حمایت دوستان سیاسی نولیبرال خود را نیز در مسیر سخت لغو تحریم‌ها از دست داده‌اند اما پایه‌های این استدلال چیست؟
1- در صحبت‌های اخیر اوباما در کنگره، وی به صورت رسمی پرده‌برداری از تقابل مواضع استراتژیک اروپایی‌ها و آمریکا را علنی کرد. رئیس‌جمهور آمریکا مهم‌ترین علت ادامه مذاکرات و مسیر دیپلماسی با ایران را جلوگیری از «رویگردانی متحدان آمریکا» دانست. اروپایی‌ها از 2 سال پیش تاکنون با هدف فروپاشی ساختار تحریم و دسترسی آنها به بازار پرسود ایران در ایام سخت ریاضت اقتصادی، رأی‌دهی در دادگاه‌های اتحادیه برای لغو تک‌تک تحریم‌ها را آغاز کرده بودند. این موضوعی است که در گزارش 2 سال پیش «وطن‌امروز» و اغلب رسانه‌های اصولگرا مورد تاکید قرار گرفت، چراکه آمریکا را وادار می‌کرد به منظور جلوگیری از فروپاشی پیش از موعد وجهه هژمونیک خود، به‌صورت داوطلبانه پیشقدم لغو تحریم‌های ایران شود تا علاوه بر «حفظ متحدان اروپایی»، رشد 70 درصدی معاملات ایران و شرکت‌های آمریکایی بزرگ را در سال‌های اخیر تحریم توجیه کند. موضوعی که در گزارش رسانه‌های اقتصادی معتبر جهان فاش شد و پس از آن در آمار اعلامی گمرک ایران نیز مورد اشاره قرار گرفت.
در فروردین 1392، روزنامه آرمان نوشت: «در حالی هر روز حلقه تحریم‌های آمریکا علیه ایران تنگ‌تر می‌شود که تازه‌ترین آمار منتشر شده گمرک ایران نشان از افزایش 500‌درصدی حجم تجارت ایران و آمریکا در سال 1391 دارد». در ادامه گزارش روزنامه منتسب به خانواده هاشمی‌رفسنجانی آمده است: «حدود 10 سال پیش میزان مبادلات تجاری ایران و کشورهای اروپایی بالغ بر 25 میلیارد دلار بوده اما این میزان اکنون کاهش شدیدی یافته است». با احتساب همه این موارد، مشخص نیست به چه علت دولت یازدهم از شیفت مذاکرات به سمت تامین نظر آمریکا استقبال می‌کند و عملا مذاکره با 1+5 را تبدیل به «مصالحه با آمریکا» کرده است! قطعا ادامه روند پیش رو منجر به ناامیدی هر چه بیشتر کشورهای اروپایی از تلاش برای لغو تحریم‌ها و در پیش گرفتن دیپلماسی مستقل از آمریکا با ایران خواهد شد. در صورتی که دولت می‌توانست به جای «باج‌دهی به آمریکا»، با تمرکز بر قواعد نولیبرالیسم که ظریف مدعی عمل به آنهاست بر قوانین «تجارت آزاد» سرمایه‌گذاری کرده و با تحریک تقاضای اروپایی‌ها، آمریکا را به زانو درآورد نه با مانور پیاده‌روی مایوس‌کننده در ژنو!
2- دولت روحانی از ابتدای روی کار آمدن اعلام کرد برنامه‌های مهمی در حوزه اقتصاد نفت با تمرکز بر جذب شرکت‌های چندملیتی دارد. فارغ از درست یا غلط بودن این استراتژی، آنچه در عمل در دیپلماسی دولت یازدهم مشاهده می‌شود در تقابل با گفته‌های اقتصادی قبلی است! عربستان سعودی با بازی در زمین آمریکا به منظور تضعیف ایران در بازار جهانی نفت، علاوه بر متضرر کردن ملت خود، ضربه‌ای غیرقابل جبران به شرکت‌های چندملیتی مشهور نفت و گاز در جهان نیز وارد کرد. اینجا صحبت از شرکت‌هایی است که عملا با مدیریت بحث اکتشاف، استخراج و کنترل بازار نفت؛ سهم اصلی در تجارت این کالای استراتژیک را برعهده دارند. تضعیف قیمت «نفت» تقابل علنی با بازوان قدرتمند این شرکت‌ها در اداره جهان از جمله کشورهای نفتی حوزه آمریکای‌جنوبی و خاورمیانه محسوب می‌شود.  جالب اینجاست که سعودی‌ها در توجیه انتحار سیاسی- اقتصادی کاهش شدید قیمت نفت، تقابل با «شرکت نفت و گاز شل» و تلاش برای تضعیف قدرت آن را علت اصلی ادامه این بازی خطرناک اعلام کردند!
اکنون با توجه به «مرگ پادشاه عربستان» هیچ بعید نیست شرکت‌های چندملیتی نفت و گاز به پیشواز ناامنی سیاسی در این کشور رفته و گمانه‌های قدیمی را عملیاتی کنند.
اما نکته اصلی این داستان را باید در بی‌اعتنایی دولت روحانی به نقش شرکت‌های نفت و گاز در «موازنه لغو تحریم‌ها» جست‌وجو کرد. در حالی که سال گذشته در اجلاس اقتصادی داووس، روحانی مستقیما وارد مذاکره با شرکت‌های نفت و گاز مشهور شد، بی‌اعتنایی به خواسته‌های اقتصادی آنها در میز دیپلماسی، دلسردی آنها از بازی به نفع ایران را در پی داشته است. به نحوی که شرکت‌های نفت و گاز چندملیتی، پس از اعلام هیجان‌زدگی از پیشنهادات حسن روحانی، به واسطه ارج نهادن دولت به خواست وزارت خزانه‌داری آمریکا به عنوان مجری تحریم‌ها و کور کردن همه مسیرهای دور زدن تحریم‌ها، عملا اسیر ترس و اضطراب سیاسی دولت یازدهم در بازی بزرگ تقابل با آمریکا شدند. شاید همین دلسردی نفتی‌ها از دولت حسن روحانی است که تا اینجای کار موجب شده به‌رغم نارضایتی از بازی سیاسی ضداقتصادی آمریکا و عربستان و اسرائیل، از حرکت به سمت دستگاه دیپلماسی ایران برای یافتن راهکار مقتضی بحران نفتی اخیر خودداری کنند بویژه اینکه ظریف در بحران نفتی اخیر، به جای سفر به کشورهای ناراضی عضو اوپک در آمریکای‌جنوبی و خاورمیانه؛ پیاده‌روی در حاشیه رود رون با «جان کری» را برگزید!
اما طنز ماجرا اینجاست که یک هفته‌نامه حامی دولت، در هفته اخیر، با ارائه گزارشی غیرواقعی، به تحریک دولت به منظور حضور پرشور در اجلاس داووس پرداخت! در یادداشت مذکور، نویسنده بدون اشاره به شکست بزرگ تیم اقتصادی دولت در اجلاس داووس به علت کارشکنی آمریکا و ضعف دستگاه دیپلماسی ایران، از روحانی درخواست کرده تا همچون سال قبل به دهکده داووس سفر کند!
پایه و اساس پیشنهاد نشریه‌ای که توسط تیم اقتصادی دولت منتشر می‌شود مبتنی بر «تحریک تقاضای بازار جهانی» است و پیش‌نیاز ضروری آن شجاعت دولت در ارائه مسیرهای متنوع دور زدن تحریم‌ها و پرهیز از ادامه دیپلماسی شکست خورده «اعتمادسازی یکجانبه» به نفع آمریکاست. حال آنکه دولت یازدهم همچون تجربه مایوس‌کننده داووس سال گذشته، تا اینجای کار ثابت کرده از هیچ برنامه اقتصادی داخلی و حتی خارجی جدی برخوردار نیست و تنها فرض حیات اقتصادی خود را بر کسب «رضایت کدخدا» استوار کرده است. موضوعی که به علت بازی فاش دستگاه دیپلماسی کشورمان به سرعت تبدیل به باور عمومی آمریکایی‌ها شده و آنها را از ادامه مسیر تحریم‌ها به منظور تضعیف هر چه بیشتر دولت و کسب امتیازات حداکثری، مطمئن کرده است.
اکنون با توجه به انفعال دستگاه دیپلماسی در حوزه اقتصاد تحریمی و خودداری از مذاکره با اتحادیه اروپا، روسیه و چین، تنها باید در انتظار گشایش احتمالی پس از خبر مرگ پادشاه سعودی ایام گذراند و برای انتخابات 2 سال دیگر ریاست‌جمهوری، به گزینه‌های شجاع، جوان و با برنامه فکر کرد.


Page Generated in 0/0061 sec