منشأ و سرآغاز قیامها در عربستان از مناطق شیعه این کشور بوده است. این کشور با توجه به وجود منابع نفتی سرشار تاکنون توانسته است قیامهای موجود در این کشور را سرکوب کند یا با پخش کردن پترودلارها از پیدایش جنبشهای اعتراضی جلوگیری کند اما بیداری ملتها در خاورمیانه باعث شده است تمام این سیاستهای تشویقی و تنبیهی آلسعود اثر خود را از دست بدهند. هماکنون تجمعات اعتراضآمیزی بهصورت پراکنده در تمام مناطق این کشور به چشم میخورد و این یعنی همه نقاط کشور از استبداد رژیم حاکم رنج میبرند ولی طبقه حاکم همه توان خود را برای جلوگیری از گسترش تظاهرات و سرکوب معترضان به کار گرفته است.
شیعیان عربستانسعودی به 3 دلیل اساسی از جایگاه مهمی برخوردارند:
نخست اینکه در منطقهای نفتخیز سکونت و اشتغال دارند و میادین نفتی غوار و قطیف در حوزه مناطق شیعهنشین قرار گرفته است. میدان غوار بیش از 60 میلیارد بشکه (تقریباً 2 برابر کل ذخایر نفتی آمریکا) ذخیره قطعی نفت دارد و هزینه استخراج نفت از این منطقه کمتر از 3 دلار است.
دوم اینکه جهان تا حد چشمگیری به این مناطق شیعهنشین عربستانسعودی، وابسته است؛ به این دلیل روشن که 90 تا 95 درصد درآمد ارزی عربستانسعودی و 15 درصد نفت مصرفی جهان از این منطقه تأمین میشود، همچنین40تا60 درصد نیروی کار شاغل در صنعت نفت عربستان، شیعه هستند. سوم اینکه منطقه شیعهنشین عربستان سعودی با کشورهایی همجوار است که اکثریت جمعیت آنها شیعه هستند؛ 65 درصد جمعیت بحرین، 90 درصد جمعیت ایران و 60 درصد جمعیت عراق شیعه و این سه کشور با منطقه شیعهنشین عربستان همسایه هستند.
همچنین درباره پراکندگی جغرافیایی آنان، میتوان بهطور کلی 2 منطقه مهم را بهعنوان مناطق تمرکز شیعیان عربستان شناسایی کرد:
گروه اول، شیعیانی هستند که در منطقه حجاز (شامل مکه و مدینه) ساکنند و آنگونه که از روایات برمیآید، از فرقه زیدیه هستند و قبایل مختلفی را چون بنوجهم، بنو علی، بعضِ بنی عوف و شیعیان نخاوله تشکیل دادهاند.
گروه دوم، در منطقه شرقیه ساکن هستند و بیشتر در استانهای احسا (الهفوف و العمران) و قطیف متمرکز شدهاند. آنان نیز از دیرباز مورد آزار و اذیت وهابیان قرار داشتهاند و نزدیکی به سواحل شمالی و آشنایی با اندیشههای انقلابی شیعیان ایران، باعث شده کمتر تقیه کنند. افزون بر این گروهها، در جنوب و نزدیک مرز یمن نیز گروه کوچکی از شیعیان زندگی میکنند که آنان نیز وضع مشابهی دارند. درهرحال، بیشتر این شیعیان دوازدهامامی هستند.
در شرایط کنونی بهصورت دورهای در منطقه الشرقیه تظاهرات ضد آلسعود برگزار میشود. تاکنون دولت این کشور توانسته است با سیاستهای سرکوب و ارعاب جلوی به ثمر رسیدن این قیام را بگیرد اما شرایط امروز منطقه در وضعیت بیثباتی قرار دارد و هرلحظه میتواند سرنوشت دیکتاتوریها را تغییر دهد. باید توجه داشت در طول دهههای متمادی و امواج دموکراسی تنها منطقهای که نتوانسته تحت تأثیر مدل حکومتی دموکراسی غربی قرار بگیرد خاورمیانه و جهان اسلام است اما با شروع موج بیداری اسلامی در سال 2011 دیکتاتوریهای جهان عرب یکی پس از دیگری به لرزه درآمدند.
صدور حکم اعدام آیتالله نمر بزرگترین محرکی بود که آلسعود برای گسترده شدن قیام به شیعیان این کشور داد. با این اقدام مردم شرق عربستان بسیار متحدتر از قبل در برابر دولت این کشور ظاهر شدهاند و بر ضرورت تشدید قیام تأکید میکنند. از طرف دیگر حمله به حسینیه شیعیان در منطقه احسا و شهادت چند تن از شیعیان در ایام محرم تظاهرات مردم شرق عربستان را شدت بخشیده است. از هر نظر منطقه شرق عربستان برای قیام واقعی و همهجانبه آماده است و خیزشهای جهان عرب به این موج قیام و عدالتخواهی شدت بخشیده است.
حال باید منتظر سیاستهای آینده آلسعود و واکنش شیعیان در این کشور بود، چراکه نوع برخورد مقامات آلسعود میتواند شدت و ضعف قیام شیعیان عربستان را مشخص کند. تاکنون آلسعود نهتنها سیاست دلجویی از شیعیان را در پیش نگرفتهاند بلکه با حمله به مردم الشرقیه بر عمق اختلافات میافزایند. این شرایط میتواند قیام شیعیان را بسیار تسریع کند و با به وجود آمدن زمینههای لازم آن را به سرانجام برساند. شاید این قیام برای به نتیجه رسیدن و فراگیر شدن احتیاج به یک محرک و جرقه بزرگ دارد؛ مرگ ملک عبدالله میتواند این محرک باشد.
*کارشناس جهان عرب در اندیشکده تبیین