printlogo


کد خبر: 132522تاریخ: 1393/11/5 00:00
تبعات وزیر ضد فوتبال

امارات چه راحت به دور نیمه‌نهایی صعود کرد، شاید می‌شد مدل مدیریتی جزیره‌نشین‌های خلیج‌فارس را الگوبرداری می‌کردیم، ‌شاید هم تنها با طرح یک سوال به جواب اصلی که می‌خواهیم دست پیدا کنیم، آیا تیم‌هایی مثل امارات، عراق، کره و استرالیا از پشتوانه‌ای ورزشی در کشورهایشان برخوردارند یا اینکه «قارچ‌وار» به این مرحله رسیده‌اند؟ غم‌انگیز‌ترین لحظه زمانی است که مربی عراق کشورش را جنگ‌زده می‌داند و پیروزی مقابل ایران را به آنها تقدیم می‌کند. چگونه ممکن است جنگ‌زده‌ها به راحتی ما را که در صلح و آرامش به سر می‌بریم، شکست دهند؟ جواب این سوال را نه کی‌روش و نه فدراسیون جزیره‌ای کفاشیان بلکه آنهایی باید پاسخ بدهند که تیشه به ریشه فوتبال در همه رده‌ها زده‌اند. موضعی بس نگران‌کننده که سرنخ آن به وزارت ورزش بازمی‌گردد؛ به فوتبالی که به حال خودش رها شده و هزار و یک اتفاق عجیب و غریب در اطرافش در حال رخ دادن است. این اتفاق‌ها براساس گفته‌های رهبری همان تخلف‌هایی است که در ورزش ما رخ داده و نکته قابل اهمیت این است که تاکنون جامعه ورزشی از رهبر انقلاب چنین تذکری را دریافت نکرده بود. این تذکر در حالی به ورزش و وزارتخانه‌اش می‌رسد که از نظر رهبر انقلاب موضوعات به خوبی رصد شده و ایشان می‌دانند چه موردهایی در حال رخ دادن است. از داستان سرباز فراری‌ها گرفته تا هیأت‌مدیره باشگاه مردمی که سر از زندان درمی‌آورد. نوع مدیریت وزارت ورزش دولت یازدهم خروجی‌اش چیزی نیست جز تسویه‌حساب‌های شخصی با بعضی فدراسیون‌ها که این بار از شانس بد هواداران فوتبال، فدراسیون کفاشیان و کارلوس کی‌روش در این لیست سیاه قرار دارند. رسیدن به این استدلال خیلی دور نیست؛ کی‌روش بعد از شکست تلخ مقابل عراق جمله‌هایی به زبان می‌آورد که قابل تامل است. کارلوس با ناامیدی کامل به آنهایی که دلشان با کامل کردن زیرساخت‌های فوتبال است می‌گوید: «تاکنون چقدر در فوتبال ایران روی پایه سرمایه‌گذاری شده است؟ چقدر به آموزش جوان‌ها، کیفیت زمین چمن و امکانات فوتبال بها داده شده است؟ برای مثال به فدراسیون پیشنهاد دادم که دپارتمان حرفه‌ای تیم‌های ملی را با حضور افراد خیلی متخصص تشکیل دهد تا تمام وقت‌شان برای تیم‌های ملی باشد. چند وقت است که می‌گویم به کیفیت زمین چمن آکادمی توجه کنند چون بدون زمین خوب کار پیش نمی‌رود.» این حرف‌ها و آن صحبت‌هایی که او قبل از آغاز بازی‌ها درباره اینکه قول قهرمانی نمی‌دهد نشان از یک چیز دارد و آن این است که بعضی‌ها دوست ندارند تیم‌ملی با شخصی مثل او به نتیجه برسد. این مساله مثل روز واضح است و به هیچ وجه نمی‌توان  از کنارش عبور کرد. نکته قابل توجه هم این است که وقتی از کفاشیان درباره آینده کاری کی‌روش سوال می‌کنند، رئیس فدراسیون می‌گوید هفته بعد تکلیف او را مشخص می‌کنیم! معنی این جمله چه چیزی می‌تواند باشد جز اینکه نظر وزیر ورزش را باید درباره ماندن یا رفتن کی‌روش جویا شود! فدراسیونی که فرمایشی کار می‌کند و به دستور مدیران بالادستی‌اش مهره‌های فدراسیون را جابه‌جا می‌کند، چگونه می‌تواند مقابل تغییر کی‌روش مقاومت کند؟! شاید این مساله را کی‌روش نیز به خوبی درک کرده چون در جواب سوال ماندن یا رفتنش می‌گوید: «سوال درباره آینده فوتبال ایران مهم‌تر است. یک بار برای همیشه به فدراسیون‌های دیگر کشورها نگاه کنید و ببینید حتی کشورهای در حال توسعه چه رویکردی به فوتبال دارند. در این صورت مطمئنم جواب‌تان را پیدا می‌کنید.» این مساله که کارلوس کی‌روش تا پایان قرارداد خود باید در تیم‌ملی باشد یک موضوع عادی است چون در همه جای جهان،‌ البته کشورهایی که به فوتبال ابزاری نگاه نمی‌کنند بلکه علمی و کاربردی نگاه می‌کنند، این است که با حذف شدن و شکست در یک یا 2 تورنمنت نباید به راحتی دست به تغییر کادر فنی زد مگر اینکه نتایج فاجعه‌باری به‌دست آمده باشد که تیم‌ملی در جام‌ملت‌های آسیا هم خوب نتیجه گرفت و هم بازیکنان با تمام توان جنگیدند.


Page Generated in 0/0057 sec