printlogo


کد خبر: 132633تاریخ: 1393/11/7 00:00
روزنوشت سی و سومین جشنواره تئاتر فجر(2)
خالی از نخبگان

شهرام خراز‌ی‌ها: حواشی پوستر دوم و مصوب جشنواره همچنان ادامه دارد.پس از آنکه مشخص شد این پوستر از روی یک پوستر خارجی کپی شده! حالا نکته بینان پی به اشتباهی در عنوان پوستر مذکور نیز برده‌اند: کلمه «تئاتر» در پوستر نه همزه دارد نه نقطه؟! در ضمن موجی که در فضای مجازی در واکنش به پوستر اول راه افتاد، هنوز فروکش نکرده است؛ گویا این رشته سر دراز دارد!؟
بهشت 50 درجه بالای صفر
«بهشت 50 درجه بالای صفر» یک اجرای نسبتا قابل دفاع است از علی حیدری. این نمایش که از راه دور، یعنی از آبادان، خود را به جشنواره رسانده، از جنگ تحمیلی و بازماندگانش می‌گوید. فضاسازی برجسته‌ترین ویژگی نمایش است. حیدری موفق شده فضای گرم خطه جنوب را به خوبی در صحنه پیاده کند. گرمای طاقت‌فرسا، هجوم پشه‌ها، خشکی و بدویت محیط و... بیننده را با خود به سرزمینی می‌برد که روزگاری صحنه پیکار دلیرمردان جان‌برکف و شیرزنان فداکار بود. قبرهای کنار هم که تداعی‌گر فضای یک گورستان است و پشه‌بندهایی که حضور روح وار و متافیزیکی کاراکترها را برجسته می‌کنند، نشان از خلاقیت کم‌نظیر طراح صحنه نمایش دارد.
کمپلکس اودیسه
«کمپلکس اودیسه» (فلیکس میتاس آت) برخلاف اسمش،اجرای حماسه اودیسه هومر نیست بلکه این نمایش آلمانی صرفا نیم‌نگاهی به شاهکار هومر دارد و به انسان عصر ماشین می‌پردازد که اسیر تکنولوژی شده و در باتلاق مدرنیسم دست و پا می‌زند. نمایش براساس کشمکش 2 پرسوناژ پیش می‌رود، 2 پرسوناژی که گاه معلوم نیست کدام یک قهرمان است و کدام یک ضدقهرمان. نزدیک شدن بیش از حد کارگردان به میزانسن‌های سینمایی و تأکید مفرط بر تصاویر ویدئو پروجکشن سبب شده تا «کمپلکس اودیسه» از جوهره نمایشی خود فاصله گرفته و بین سینما و تئاتر معلق بماند، با وجود این فلیکس میتاس آت در دستیابی به زبانی نمادین و بین‌المللی موفق به نظر می‌رسد البته فقط تا حدودی!
کودک وحشی
آنچه که بر صحنه جاری است یادآور فیلم سینمایی «معمای کاسپارهاوزر» (1974- ورنر هرتزوگ) است. انسانی که دور از شهر و مظاهر تمدن بزرگ شده و وارد دنیای مدرن می‌شود تا تضاد بدویت درون خود با فضای مدرن اطرافش را به نمایش گذارد. این تم بستر بسیار مناسبی را برای یک نمایش بین‌المللی با اجرای متکی بر پتانسیل‌های بصری فراهم می‌آورد اما «کودک وحشی» نمایشی است مبتنی بر دیالوگ که بدون بالانویس و ترجمه پیش می‌رود. تماشاگران از دیالوگ‌ها چیزی سر در نمی‌آورند.نیم ساعت از آغاز این نمایش فرانسوی می‌گذرد و اتفاق خاصی نمی‌افتد! تماشاگران که متوجه دیالوگ‌ها نشده‌اند آرام‌آرام سالن را ترک می‌کنند و این روند تا پایان نمایش همچنان ادامه دارد. آنها که صبورترند در سالن می‌مانند اما بعد از تحمل 80 دقیقه چیزی دستگیرشان نمی‌شود. کودک وحشی همچنان وحشی می‌ماند؟!
بالاخره جشنواره راه می‌افتد!
«کامنت» (یوسف پاییزی)، «قلعه انسانات» (علی شمس)، و «مکبث» (حسین نوشیر) مهم‌ترین و
قابل اعتناترین نمایش‌های روز چهارم محسوب می‌شوند. امسال برخلاف ادوار گذشته، جشنواره کمتر به شکسپیر بها داده است. «مکبث» از معدود نمایش‌های شکسپیری امسال است. طراحی صحنه و حرکت «رویش...» در تئاتر ایران کم نظیر است. متن این نمایش از ادبیات بسیار محکمی سود می‌جوید. «کامنت»  پردیالوگ و کسل‌کننده است، کمی هم شبیه نمایش‌های دانشجویی از آب درآمده است. تقید بیش از حد آن به رئالیسم نه یک حسن بلکه یک ضعف بزرگ محسوب می‌شود. «قلعه انسانات» بدک نیست.تعداد قابل توجهی از نمایش‌هایی که امسال به عنوان برگزیده مناطق از شهرستان‌ها به جشنواره راه یافته‌اند، اجراهای بسیار موفق و قابل دفاعی دارند که این ویژگی حاکی از رشد و تحول شگرف تئاتر خارج از پایتخت است. چند تا از این نمایش‌ها واقعا هیچ تفاوتی با نمایش‌های اهالی تئاتر در تهران ندارند؛برعکس نمایش‌های خارجی امسال واقعا یکی پس از دیگری تماشاگران را ناامید از سالن نمایش، در حالی که هنوز اجرا ادامه دارد، فراری می‌دهند!
چهار نمایشنامه منتشر نشده از مهران صوفی
تحمل چهار نمایش رئال پشت‌سر هم که اشتراکات محتوایی کمرنگی با هم دارند، واقعا مشکل است. تفاوت در بافت کلامی و اجرایی هر چهار نمایش به حدی است که گاه این سوال در ذهن تماشاگر نقش می‌بندد که واقعا همه این نمایش‌ها حاصل اندیشه یک نفر است؟ چهارمین نمایش که مشخصا یک نمایش تک نفره است بهترین بخش این مجموعه است. مرتضی (سعید محبی امین) ضبط‌صوت به دست رو به تماشاگران می‌نشیند و برای دوستش امیر پرده از راز یک خیانت برمی‌دارد. او امیدوار است پس از ترک خانه امیر و سفر به خارج از کشور،صحبت‌هایش شنیده شود. نمایش‌های دوم و سوم به قوت نمایش افتتاحیه و اختتامیه نیستند بالاخص نمایش دوم که از پیکره مجموعه قابل حذف است.نمایش سوم بیش از حد طولانی است و به ریتم کار لطمه می‌زند. اگرچه متن «چهار نمایشنامه...» بالاخص متن نمایشنامه نخست و دیالوگ‌های فاصله گذارانه آن، از انسجام و ادبیات خلاقه و محکمی برخوردار است اما در اجرا بسیاری از نقاط قوت متن به هرز رفته است.
جشنواره در نیمه راه
«فقط به خاطر من» (چیستا یثربی) و «استعدادهای تب» (رضا غیور) صاحب بیشترین تعداد بیننده در روز پنجم جشنواره هستند. «استعداد‌های تب» ما را به دل تاریخ می‌برد و داستان میتولوژیک (اسطوره شناسانه) پرافت و خیز و تاثیرگذار خود را بر صحنه جان می‌بخشد. «ملاقات بانوی سالخورده» (هادی حجازی‌فر)، «خانه‌واده» (سیدمحمد مساوات)، «گنجفه» (نوشین تبریزی) و «غزل پری دریایی» (علیرضا داوری) هر کدام به علتی جزو نمایش‌های بحث‌برانگیز روز ششم جشنواره هستند. تا اینجا که جشنواره به نیمه راه رسیده جز 4 تا 5نمایش بقیه چیزی در چنته ندارند. هادی حجازی‌فر با «ملاقات بانوی سالخوره» که آن را به صورت زنده/ عروسکی اجرا کرده، نشان می‌دهد نمایش ایرانی کم از نمایش خارجی ندارد.سیدمحمد مساوات با «خانه‌واده» طرحی نو در عرصه نمایش ایرانی در انداخته است. «گنجفه» پژمان جمشیدی را با خود همراه کرده است. «غزل پری دریایی» از بندرعباس آمده تا واقعیت و خیال را درهم ‌آمیزد.


Page Generated in 0/0084 sec