printlogo


کد خبر: 132661تاریخ: 1393/11/7 00:00
تفسیر سوره کهف ـ 49 و پایانی

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی*:‌ چند روایت درباره آیه 110
بحث سوره کهف به پایان رسید و در این مجال چند روایت درباره آیه پایانی آن و جمع‌بندی ارائه می‌شود.
1- از پیامبر اکرم نقل شده است اگر بر امت من جز آیه پایانی سوره کهف نازل نشده بود، برای آنان کافی بود. [المیزان: 13/403] این آیه؛ جامع سه اصل مبنایی اسلام و حرکت اسلامی یعنی توحید، نبوت و معاد است و مسیر حرکت مسلمانان را هم مشخص کرده است که مسیر ایمان خالصانه و عمل صالح خالی از شرک آشکار و پنهان است. به این دلیل نور است و چنانکه از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وارد شده است هرکس این آیه را در بستر خود بخواند، نوری از آن ساطع می‌شود که تا مسجدالحرام می‌رود که فرشتگان در آن نور پر می‌شوند و تا صبح بر او استغفار می‌کنند. [تهذیب الاحکام: 2/175] بنابراین اگر کسی به این آیه عمل کند، وجودش نورانی می‌شود و به این دلیل است که اگر مسلمانان به همین آیه تمسک و عمل کنند، آنان را کفایت می‌کند.   
2- جراح مدائنی از امام صادق علیه‌السلام درباره معنای آیه شریفه سوال می‌کند. امام علیه‌السلام می‌فرمایند: مردی که کار ثوابی را انجام می‌دهد و در آن وجه‌الله و ملاقات خدا را درخواست نمی‌کند، بلکه هدفش آن است که در نزد مردم پاک جلوه کند و دوست دارد مردم آنچه او انجام داده است، بشنوند، او در بندگی پروردگارش شرک ورزیده است.  [الکافی: 2/294] امام علیه‌السلام؛ شرک به خدا را منحصر در شرک آشکار نکردند. بلکه آن را به شرک تعمیم دادند. در این موضوع روایات بسیار است که تعدادی از آن روایات را مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان آورده‌اند که مضمون همگی آن است که خداوند کاری را که خالصانه نباشد، نمی‌پذیرد. [المیزان: 13/402 ـ 403]
جمع‌بندی سوره
سوره کهف از سوره‌های مکی است که نزدیک زمان هجرت - و ظاهراً یکباره - و پس از سوره غاشیه و پیش از سوره اسرا نازل شده‌ است. [الموسوعه القرآنیه؛ خصائص السور: 5/113 و 125] پس سوره در زمان عسرت مسلمانان و مبارزه آنان با شرک نازل شده است.
حقیقت ولایت خدا
شروع سوره کهف با انذار و تبشیر همراه بود، انذار و تبشیری که در سراسر آیات این سوره سایه افکنده است تا مخاطب خود را به حقیقتی مهم رهنمون کند و تا آیات پایانی آن ادامه دارد. پرسش مهمی که درباره همه قرآن و تک‌تک سوره‌ها و آیات آن باید از خود بپرسیم آن است که مقصود خداوند متعال از نزول کتاب شریف و سوره‌های مبارکه چه بوده است؟ قرآن کتاب هدایت  بشر به معرفت‌الله و رسیدن به سعادت نهایی است که دنیا و آخرت بشر را تأمین می‌کند. به این دلیل باید در آن تفکر کرد و با تفسیر، این حقیقت را کشف کرد. گفتیم محور سوره مبارکه کهف آشکارکردن حقیقت متعالی است که فقط «الله» حق است و ولایت و فرمانروایی هم تنها به او مختص است. یعنی ما را از ظاهر پدیده‌ها به باطن و حقیقت حوادث می‌برد و این حقیقتی است که بر کل سوره سایه افکنده است. ما در این سوره خواندیم که زینت‌ها و جاذبه‌های دنیا؛ زینت‌های خود دنیا هستند و برای انسان زینت نیستند اما چه بسیار افراد و اقوام به آن فریفته می‌شوند و این اموری را که همگی گذرا هستند، تلقی به قبول می‌کنند و از حقیقت زندگی اخروی  و ولایت خدا غافل می‌شوند. به تعبیر دیگر انسانی که قرآن به دنبال آن است که ساخته شود، در شخصیت‌هایی چون اصحاب کهف و خضر و موسی و ذوالقرنین تجلی دارد که درون خود را یعنی حیات معقول و معنوی خود را آباد کرده‌اند و تحت ولایت خدا قرار گرفته‌اند اما انسان‌هایی که این معنا را درک نکرده‌اند، همگی گرفتار زینت‌های زمین شده‌اند و کوه و دریا و آبشار و باغ و تجملات زندگی مادی و قدرت و ثروت و فرزند آنان را به خود مشغول کرد و از خدا و ولایت خدا غافلند. این تقابلی است که قرآن آن را تاکید دارد و در آیه پایانی هم بر آن صحه می‌گذارد و پیامبر خدا را هم بشری چون ما می‌داند که حقیقت انسانی خود را در بندگی و لقاءالله و ایمان و عمل صالح به ظهور رسانده است. این امری است که امید است همه مخاطبان سوره به آن برسند. بنابراین سوره مبارکه کهف به ما نشان می‌دهد ارزش انسان در ثروت و امکانات مادی و قدرت سیاسی نیست، همه این امور زینت زمین و زندگی دنیوی هستند، اما ارزش انسان  به زینت درونی است که در قلبش خانه دارد و آن ایمان و باور خالصانه و خالی از شرک است که او را به عمل صالح و کردار شایسته می‌کشاند و این درس مهمی است.
هماهنگی سوره
همچنین مشخص می‌شود کل سوره از هماهنگی کاملی برخوردار است، نخست اینکه ابتدا و انتهای سوره کاملاً با هم مرتبط هستند: توحید خدا و نفی شرک، شؤون حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله یعنی بشریت و عبد بودن و نبوت آن جناب؛ قیامت و انذار و تبشیر و عمل صالح خالصانه اموری هستند که آغاز و انجام سوره را به هم مربوط می‌کند. یعنی مبانی حرکت جمعی برای تحقق اهداف اسلامی و وظایف اصلی و مانع مهم آن تشریح می‌شود. بدین‌سان با روشن کردن حقایق الهی، پیامبر و مومنان را تسلیت می‌دهد که اکثریت مردم نسبت به حقایق متعالی درخواب غفلتند اما این خواب دیری نمی‌پاید. لب این حقیقت چیست؟ ولایت حق خداوند متعال بر همه عالم. این حقیقت را با داستان اصحاب کهف روشن فرمود که چگونه ولایت خدا بر همه امور سیطره دارد و چگونه انسان‌ها غافل هستند. در قالب 2 مثال نشان داد چگونه زینت‌های زودگذر و فانی حیات دنیا آدم‌های ظاهربین را فریب می‌دهد و از خدا غافل می‌کند. با داستان حضرت موسی و خضر نیز آشکار کرد نباید ظاهر پدیده‌ها ما را از باطن آنها غافل کند، بلکه باید از ظاهر حوادث عالم به باطن آن رجوع کرد. در داستان ذوالقرنین حقیقت مهم را بیان فرمود که اگر متدینین خود را در حرکت‌های فردی و جمعی خود، به خدا بسپارند و درصدد تحقق اهداف اسلامی باشند، راه برایشان باز است و هم می‌توانند جلوی فساد فسادگرانی چون یأجوج و مأجوج را بگیرند و هم‌ می‌توانند زمین را به سمت اهداف الهی بکشانند. و همه این امور کلمات‌الله هستند که مقاصد و اهداف متعالی را کشف می‌کنند و حقایقی هستند که پرده از حقیقت نهایی یعنی توحید ناب برمی‌دارد تا همگان به عینه ببینند و بدانند «هُنالِکَ الْوَلایَه لِلَّهِ الْحَق» [کهف: 44] و جز لقای خدا را نجویند و خالصانه در کردار شایسته بکوشند.
نقدی بر تمدن‌های مادی
نکته دیگر اینکه قرآن درصدد ساخت انسان و جامعه و تمدنی است که ارزش حقیقی انسان را درک کند، اگرنه تمدنی که بر باطل یعنی زینت حیات دنیا بنا شده باشد که حقیقتاً زیانکارترین تمدن‌هاست و هرچه بکند و بکارد - در دنیا و آخرت - پوچ است. این تمدن دروغین و پوشالی از خدا و آیات او و حقیقت معاد دور افتاده و خود و اعمال و دستاوردهای خود را زیبا می‌پندارد، اما هیچ نتیجه‌ای در برندارد و جز سرگشتگی نیست و وقتی حقیقت روشن شد، آدمیان می‌بینند چه زیان بزرگی کرده‌اند. الان در مرحله خیال هستند: «وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» [کهف: 104] توهم مضاعف دارند که متمدن هستند، اما همین توهم نشان از آن دارد که از دیگران زیانکارتر هستند. تمدنی که مبدأ و معاد را فراموش کرده است و مبدأ و معاد را آغاز و انتهای خود نمی‌داند، طبعاً از صراط مستقیم و نقشه خدا بر روی زمین دور افتاده و تمدنی وهمی و خیالی است که چون بر ولایت حق خدا بنا نشده است، کسی را ندارد که آن را در برابر ولایت خدا یاری کند و خودش هم توان یاری خود را ندارد و انحطاطش حتمی و بر پایه‌های خود فرو خواهد ریخت: «وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَه یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مُنْتَصِراً» [کهف: 43] آنان حق را به سخره می‌گیرند، اما بزودی می‌بینند که هرچه کرده‌اند، باطل بوده است.
2 نوع انسان‌شناسی
خلاصه! سوره نشان می‌دهد همه موجودات کلمات خدا هستند و آنچه در عالم واقع است، سنت خداست. اینکه انسان‌ها به 2 گروه مومن و کافر تقسیم می‌شوند، به این دلیل است که ما 2 نوع انسان‌شناسی داریم، انسان‌شناسی موحدانه که ولایت حق الهی را در سراسر زندگی خود می‌بیند، انسان‌شناسی کافرانه که به زینت حیات دنیا چسبیده است و آن را زینت حقیقت انسان تلقی می‌کند. سوره وقتی این انسان‌شناسی عمیق را ارائه داد، راه ولایت خدا را تبیین فرمود که آن ایمان خالصانه و عمل صالح است.
***
خدایا! ما هیچ بهره‌‌ای از علم نداریم، فهم و تفسیر قرآن هم مخصوص مخاطبان اصلی آن - پیامبر اعظم صلی‌الله علیه وآله و خاندان پاکش علیهم‌السلام - است. اگر ما چیزی گفتیم و نوشتیم، تلاش کردیم خود را با پاکان جهان هماهنگ کنیم، خدایا! خطاها و نادانی‌های ما را ببخش. والحمدلله رب العالمین.
* امام جمعه شمیرانات
 


Page Generated in 0/0054 sec