آیتالله سیدهاشم بطحائی گلپایگانی: یکی از واژههایی که مانند استعمار و سیاست، دستاویز افراد و اشخاص قرار گرفته و هر کس آن را به نفع خودش تفسیر و تعبیر میکند واژه آزادی بیان است. فیالمثل کلمه استعمار، مصدر باب استفعال و از ریشه عَمَره به معنی آباد کردن است در حالی که در فرهنگ یغماگران در معنی سلطهگری و چپاول به کار میرود و نیز کلمه سیاست که به معنی تدبیر امور و انجام کارها براساس خرد و اندیشه است به روشهای مزورانه و حیلهگری معمول شده است لذا شروران بشری بویژه غربیها و آمریکا حتی به کلمات مقدس و باارزش فرهنگ بشری نیز رحم نکرده و آنها را مسخ کرده و بلایی به سر آنها آوردهاند که وقتی گفته میشود استعمارگر و سیاستمدار، فوری غارتگر و حیلهپیشه تداعی میشود. امروز آزادی بیان از دید آنها یعنی فحش و ناسزا و جسارت به مقدسات دیگران، مجاز است و از آن به آزادی بیان تعبیر میکنند و حتی جزو حقوق بشر بهاصطلاح خود آنها محسوب میدارند لذا با این بیان آیا باید بپذیرند که هرگاه از سوی دیگران نیز به سران این کشورها و آنچه مقدسات آنها حساب میشود (هرچند مقدسات الهی نباشد) اگر جسارت شد آزادی بیان حساب کنند؟ در حالی که چنین نیست، مگر اینکه از غیرت و شرف و منش انسانی به دور باشند!
آری! در فرهنگ اسلام افرادی که اینچنین هستند، گمراه و دور از انسانیت و مخلوطی از شیطان شناخته شدهاند، چنانکه پیامبر اسلام(ص) فرمودند: إذا رأیتم الرجل لا یبالی ما قال ولا ما قیل له فانه لغیه أو شرک شیطان (اصول کافی/ ج2/ ص232) هرگاه دیدید مردی باک ندارد از آنچه میگوید و آنچه به او گفته میشود بدانید یا نااهلزاده است یا اینکه شیطان در تکوّن وجود او با پدرش شریک شده.
بنابراین زمامگسستگی زبان و قلم، دلیل آزادی بیان نیست در حالی که آزادی بیان از منظر عقلا، خردمندان و اولیای جامعه مدنی در دو مقوله قابل توجه و حق هر انسانی است.
یکی در وصول مطالبات و حقوقی که میتواند آن را از طریق زبان و قلم از مقامی مطالبه کند و کسی حق ندارد جلوی آن را بگیرد و دوم در اظهار نظریات علمی و عقیدتی که هر کس حق دارد نظریات خود را بگوید و بنویسد، آنگاه اگر با آیین رایج و کلی جامعه متضاد بود با او مناظره کنند و او را به اشتباه نظریاتش آگاه کنند و اگر حق به جانب او است بپذیرند که این شیوه را آزادی بیان میگویند و اسلام متمدن و رهبران آن نیز عملاً آن را بیان کردهاند.
امیرالمؤمنین امام علی(ع) در منشور حکومتی خود به مالک اشتر توصیه میکند که «زمانی را برای مطالبات مردم اختصاص بده تا بیایند لذا نیروهای حفاظتی خود را دستور به مراعات کردن حال مردم کن تا مردم بدون ترس و لرز و لکنت زبان حرفهایشان را بزنند زیرا پیامبر اکرم(ص) فرمود: لن تقدس امه لایوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع، پاک و مقدس نخواهد بود ملتی که ضعیف آن نتواند حق خود را از توانمندان بدون ترس و اضطراب بگیرد. (نهجالبلاغه/نامه مالکاشتر)
قطعاً عقلای غرب نیز آزادی بیان را در این دو مقوله میدانند چنانکه پاپ اعظم نیز جسارت روزنامه فرانسوی را محکوم و آن را خلاف آزادی بیان تلقی کرد لکن متأسفانه این واژه در کشور ایران نیز برای عدهای قانونگریز بهگونهای معنی شده و میپندارند که میتوانند به هر مقامی که خواستند جسارت کنند و مسؤولان جامعه نیز به آنها چیزی نگویند.