سیاوش رسولی:پس از فیلتر شدن برخی صفحات اینستاگرام و مسدود شدن انتخابی محتوایی که مجرمانه خوانده میشود، وزیر ارتباطات از اعمال این نوع فیلترینگ هوشمند در دیگر شبکههای اجتماعی خبر داد. آنچه از این طرح برمیآید فیلترینگ بخشی از سایتها و شبکههای اجتماعی است. بهعنوان نمونه میتوان حدس زد که دولت به رفع فیلتر فیسبوک فکر میکند اما میخواهد شرایطی را به وجود آورد که صفحات غیراخلاقی یا سیاسی آن قابل دسترسی نباشد. سوال اینجاست که آیا میتوان فیسبوک را در حالی که روزانه صدها هزار پیج(صفحه) غیراخلاقی در آن ایجاد میشود رفع فیلتر کرد و هر روز به فیلترینگ هوشمند این صفحات تازه ایجادشده پرداخت. بهعلاوه این موضوع درباره دیگر شبکههای اجتماعی هم مصداق دارد، در چند سال گذشته یکی از مهمترین فعالیتهای پلیس فتا رسیدگی به پروندههایی است که از طریق شبکههای اجتماعی حریم خصوصی افراد خدشهدار شده است. کم نیستند کسانی که قربانی این موضوع در فضای مجازی شدهاند. به نظر میرسد ساختار این شبکههای اجتماعی با فرهنگ بومی ایرانی همخوانی ندارد و حتی اگر این تناقض فرهنگی بزرگ را نادیده بگیریم، نمیتوان از نبود فرهنگ استفاده از شبکههای اجتماعی در ایران چشم پوشید. فرهنگی که به دلیل نبودش مشکلات ناشی از نقض حریم خصوصی در این شبکهها و همچنین وقتسوزی جوانان در آنها، مضاعف شده است. با توجه به این شرایط این پرسش مطرح میشود که آیا برداشتن یکباره فیلترینگ شبکههای اجتماعی آن هم با پوشش طرحی مانند فیلترینگ هوشمند به صلاح کاربران فضای مجازی است؟ فیلترینگ هوشمندی که هنوز نه چارچوب مشخصی دارد و نه بازخورد مثبتی از عملکرد آن به طور عینی دریافت شده است. اینگونه تلاشهای وزارت ارتباطات و اظهاراتی در این باره، این شائبه را ایجاد میکند که دولت به دنبال اجرای طرحهایی برای ایجاد موج کاذب در میان جوانان است. باید توجه داشت که اظهاراتی مانند اینکه 90 درصد این شبکههای اجتماعی غربی محتوایی سالم دارند غیرمستند و بدون بررسی است چرا که حقیقت ماجرا از حجم بالای محتوای ناسالم این شبکههای اجتماعی خبر میدهد. ضمن اینکه برخی از این شبکههای اجتماعی بهطور هدایتشدهای زمینه را برای به اشتراک گذاشتن حریم خصوصی جوانان کمسن و سال ایجاد میکند. فیلترینگ هوشمند نمیتواند این مساله را حل کند و در نهایت ضربه این موضوع به جوانان کمتجربه و سادهنگر وارد میشود. به واقع ممکن است در این باره موجهای هیجانی ایجاد شود و حتی استقبالهایی از این حرکت در جامعه رخ دهد اما دولت نباید تحت تاثیر آنها قرار گیرد چرا که این موجها در صورت روشنگری درباره تبعات رفع فیلتر برخی از این شبکههای اجتماعی فروکش میکند. بر این اساس وظیفه دولت است که مانند پدری خردمند، فارغ از اهداف دیگر تدبیر کرده و براساس مصالح جامعه، با رویکردی عقلانی و بدون توجه به هیجانات ناچیز اجتماعی تصمیم بگیرد.