مهدی طاهرخانی: از همان روزی که فدراسیون فوتبال کارلوس کیروش را بهعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان انتخاب کرد، مربیان داخلی رابطه گرمی با او نداشتند. اگر از آن چند عکس که به زور خنده به روی لب آنها مقابل لنز دوربین جراحی شده بود بگذریم، در اکثر اوقات این تنش بود که بین طرفین حکم میراند. بهترین زمان برای انتقام و روشن شدن شدت و حدت این اختلافات، هنگامی بود که تیم ملی در آستانه حذف از حضور در مرحله نهایی جامجهانی قرار گرفت. باخت به ازبکستان در تهران وضعیت را به گونهای کرد که تنها و تنها در صورت کسب 9 امتیاز از 3 بازی باقیمانده جواز صعود پیدا میکردیم. آنجا بود که مربیان داخلی و بازیکنان جامانده از لیست تیم ملی شمشیر را برای کیروش از رو بستند و با چماق از دست دادن جامجهانی 2014 برزیل، حضور کیروش را محصول اشتباهات فدراسیون فوتبال قلمداد کردند اما ایران هر 3 بازی پیش روی خود را با پیروزی پشت سر گذاشت تا بالاتر از کرهجنوبی بهعنوان تیم نخست از گروهش به جامجهانی صعود کند. مخالفان کیروش منتظر آغاز جامجهانی بودند. منتظر شبی که آرژانتین لابد 6 گل در کیسه ایران قرار دهد و آنها با پرچم کردن نام مهدی رحمتی عنوان کنند؛ کیروش مقصر این فاجعه است اما در همان بازی نخست بود که علیرضا حقیقی رکورد تنها کلین شیت تاریخ ایران در بازیهای جامجهانی را در مصاف با نیجریه به نام خودش ثبت کرد. به آرژانتین باختیم اما به گونهای که گویی بردهایم. از این رو بهرغم عدم صعود ایران از گروهش در جامجهانی، کیروش در قامت یک مرد فاتح به تهران بازگشت و مجددا با وجود مخالفت مربیان داخلی که قطعا تیم ملی را سهم خودشان میدانستند نه یک خارجی، وی در ایران ماندگار شد. در این بین وزارت ورزش و جوانان از هیچ تلاشی برای به هم زدن این قرارداد فروگذار نکرد. آنها که مدعی بودند نباید تن به همه خواستههای این مربی پرتغالی داد در چند برهه قرارداد و بندهایش را جابهجا کردند اما در نهایت فدراسیون فوتبال و کیروش به توافق رسیدند.
این بار همه منتظر ناکامی در جام ملتهای آسیا بودند. جامی که نزدیک به 40 سال است ما در آن هیچ افتخاری جز مقام سومی نداشتیم. منتقدان کیروش که اتفاقا بعضی از آنها خودشان با تیمهایی به مراتب پرمهرهتر از تیم فعلی در جام ملتهای آسیا حضور داشتند و رنگ جام را ندیدند، این بار مدعی بودند باید با کیروش قهرمان شویم. آنها این سنگ بزرگ را پیش روی کیروش قرار دادند چون میدانستند شکستن طلسم 40 ساله با این سطح نازل آمادهسازی محال است اما حذف از مرحله گروهی بهترین زمان بود برای تسویهحساب با مرد بداخلاق پرتغالی. اما تیم ملی هر سه حریف عربیاش را شکست داد تا جمله کلیشهای در بازی بعد عیار کیروش مشخص میشود، همچنان تکرار شود. منتقدان کیروش هر 3 پیروزی ایران مقابل بحرین، قطر و امارات را محصول شانس میدانستند اما نگفتند روی هم رفته چرا این 3 تیم روی دروازه ایران 3 خطر جدی در طول 270 دقیقه نتوانستند ایجاد کنند؟
اینکه تیم ملی فوتبال ایران، هجومی و تماشاگرپسند بازی نکرد یک واقعیت است اما با کدام ابزار و کدام آمادهسازی انتظار فتحالفتوحات را داشتیم؟ پس از شکست دادن امارات با نتیجه یک بر صفر، یکی از همین منتقدان همیشگی در مصاحبههای پرتعداد و سریالوار خود مدعی شد شرمآور است که مالکیت امارات نسبت به ما بیشتر باشد. او حتی تعداد کرنرهای بیشتر حریف را نشانهای دانست از ضعف تیم ملی ایران اما حالا همان تیم ملی ژاپن که همیشه نوع بازی و کیفیت برترش، چماقی بود بر سر کیروش به وسیله امارات حذف شده است.
تیم ملی فوتبال ایران مقابل امارات با یک فوتبال تدافعی اما هوشمندانه پیروز شد اما حالا امارات با حذف ژاپن که بدون شک بهترین تیم حال حاضر آسیاست نشان میدهد کار شاگردان کیروش تحسین برانگیز بوده است. دست کیروش و پسرانش از رسیدن به مرحله بعد کوتاه ماند اما آیا نمایش ایران مقابل عراق بد بود؟ مادامی که دو تیم 11 به 11 برابر هم بازی میکردند آیا عراق حتی یک موقعیت نصفه و نیمه روی دروازه حقیقی خلق کرد؟ آیا اخراج مهرداد پولادی منصفانه بود؟ با این وجود و بهرغم 80دقیقه 10 نفره بازی کردن برابر عراق، ایران پا پس نکشید و هرگاه از حریف 11 نفرهاش عقب افتاد بلافاصله جبران کرد.آیا باختن در ضربات پنالتی تقصیر کیروش است؟
منتقدان کیروش نگاهی به تیمهای خود بیندازند و ببینند کجای جدول هستند و اصلا تیمی در لیگ برتر دارند یا خیر؟ کیروش تنها با 2 بازی تدارکاتی ملی تیمش را به آوردگاهی برد که قطر با 14 بازی تدارکاتی و 7 بازیکن خارجی و ممتاز آفریقایی- عربی در آن با صفر امتیاز جام را ترک کرد!
حمید درخشان که باخت به عراق را فاجعه میداند به یاد ندارد فاجعه یعنی حذف کردن پرسپولیس در ورزشگاه آزادی مقابل ذوبآهن با دریافت گل در دقیقه 90. آن روز درخشان 10 نفره شدن قرمزها در جام حذفی را دلیل حذف دانست اما کیروش 80 دقیقه 10 نفره باز هم به عراق نباخت اما چه کند که علیرضا حقیقی دروازهبان پنالتیگیری نیست. اگر حقیقی به جای مکانی درون دروازه پرسپولیس بود که قطعا قرمزها در همان بازی نخست حذفی برابر راهآهن در ضربات پنالتی بازی را واگذار میکردند تا درخشان یادش باشد در ضربات پنالتی مربی نقشی ندارد.
اگر پولادی اخراج نمیشد و ایران کار را به 120 دقیقه میکشاند آن وقت شاید حق با منتقدان کیروش بود که چرا اجازه دادی کار به پنالتی بکشد اما 10 نفره بچههای ایران با چنگ و دندان جنگیدند تا کار به این ضیافت لعنتی برسد. تاریخ جام ملتهای آسیا را ورق بزنید؛ 35 سال است در بازیهای مرحله یکچهارم نهایی و نیمهنهایی ایران بازنده مطلق همه ضربات پنالتی بوده است. اگر تیم ملی 10 نفره نمیشد آنوقت مقصر کیروش بود که با این پیشینه بد، اجازه داد بازی به ضربات پنالتی بکشد.
قصه ما در جام ملتهای آسیا به پایان رسید. تیمی که هرگز از سوی وزارت ورزش مورد حمایت قرار نگرفت و تنها روز قبل از پرواز به استرالیا، وزیر حاضر شد به دیدنش برود با تنها 2 بازی تدارکاتی پا به این آوردگاه گذاشت و سرافرازانه آن را ترک کرد.
ایران باخت اما در ذهن تاریخ میماند شاگردان کیروش تا قبل از سلاخی شدن توسط داور نامهربان میزبان، نهتنها دروازهاش توسط هیچ تیمی باز نشده بود که حتی حقیقی واکنش آنچنانی هم نداشت. ما از عراق 3 گل خوردیم درست از همان نقطهای که جراح استرالیایی، قطع عضومان کرده بود.
کیروش خواب نبود، او با چشمان باز پورعلیگنجی و وریا غفوری را دید و شجاعانه به ترکیب اصلی آورد. او از بازی دادن به جوان 20 ساله نهراسید و تن به آن داد و کاش آنهایی که کیروش را متهم به خوششانسی محض میکنند یک بار دیگر ضربات پنالتی بازی با عراق را تفسیر کنند؛ توپ آنها به تیر دروازه خورد و رفت پشت خط، ضربه وحید امیر به تیر دروازه خورد و رفت بیرون خط. بیرحمانه است همه داشتههای یک مربی را با ترازوی سخیف شانس وزن کنیم.اگرچه فاصله برد و باخت ما در همان 2 ضربه به تیر دروازه بود و زاویهای که توپ برگشت خورد اما اقتداری که تیم ملی در طول همه بازیهایش با نفرات کامل به نمایش گذاشت چه میشود؟