گروه فرهنگ و هنر: در روز دوم جشنواره نسبت به روز نخست فیلمهای بهتری نمایش داده شد. راس ساعت 2 بعدازظهر فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت اکران شد که مخاطبان جشنواره کسلکننده سیوسوم را تحت تاثیر قرار داد اما حکایت عاشقی (احمد رمضانزاده) و خانه دختر (شهرام شاهحسینی) به نسبت روز نخست آثار بهتری بودند و فیلم موقت (امیر عزیزی) پایان خوشی را برای روز دوم جشنواره در محل برگزاری، برج میلاد، رقم زد.
خداحافظی طولانی
آیا سعید آقاخانی کاندیدا میشود؟
آخرین ساخته فرزاد موتمن، نمونه مدرنی است شبیه توتفرنگیهای وحشی. مرگاندیشی در میان تودههای روشنفکر نمونه داستانی خاصی است که بیش از یکصد سال است در نمونههای داستانی مختلفی خودنمایی میکند البته در این نوشتار مجالی برای این بحث نیست و صرفا باید به نقطه اتکای فیلم توجه بیشتری داشت. همانطور که رامبد جوان توانست در فیلم گناهکاران نقش متفاوتی را ایفا کند، سعید آقاخانی نیز در این فیلم که ریتم و تمپوی خوبی هم نداشت علاقهمندان سینما را شوکه کرد. واخوردگی،سرخوردگی و رنجی عمیق در چشمان سعید آقاخانی موج میزند و این بازیگر صاحبنام سینمای کمدی تا انتها راکورد بازی خویش را حفظ میکند و در دل قصه جا میافتد. شاید دندانگیری بازی آقاخانی است که مخاطب را وادار میکند تا انتهای فیلم را با حوصله افزونی دنبال کند.
چهارشنبه 19 اردیبهشت
حسرت برای نبودن در بخش سودای سیمرغ
زمانی که فیلم دهلیز اکران شد در مقالهای خاص این مطلب را منتشر کردیم که با فیلمسازان جوان و خوشقریحهای مواجه هستیم که سیاهنمایی را با ساختار و چارچوبهای روایی خاصی ارائه میکنند که به دل مخاطب خواهد نشست اما چهارشنبه 19 اردیبهشت فراتر از بحثهای محفلی روزمره منتقدان موافق و مخالف است. فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت قصه زیبایی دارد که از دل مردم جوشیده است و کلیت اثر به سیاهنمایی دلچسبی میانجامد. سیاهنماییای که به دل تودههای علاقهمند سینما خواهد نشست و از این همه سیاهی لذت خواهند برد. نکته قابل تامل تعریف قهرمان در دل مناسبات داستانی فیلم است. شخصیت جذاب جلال (امیر آقایی) قهرمانی است که از دل مناسبات اجتماعی امروز بیرون میآید اما قهرمان است. از منظر مخاطب سینما هرکس مردماندیش باشد قهرمان است. امیر آقایی که بازیگر بینظیری است و هر نقشی را با ظرافت خاص و وسواس ایفا میکند به دلیل حضور این فیلم در بخش فیلمهای اول ناجوانمردانه سیمرغ این جشنواره را از دست داد. جای بسی حسرت که این فیلم میتواند نامزد کارگردانی و فیلمنامه باشد.
حکایت عاشقی
عاشقانه شیمیایی!
معمولا فیلمهای عاشقانه اگر در دل رویدادهای مهم تاریخی جریان داشته باشد به دل مخاطب خواهد نشست. فیلم احمد رمضانزاده در میان بمباران شیمیایی حلبچه رخ میدهد و چنان سوزناک است که تا مدتها نمیتوان قصهاش را فراموش کرد. اغلب مخاطبان در سینماهای مردمی با فیلم رمضانزاده اشک ریختهاند و البته تاریخ جنگ از منظر بسیار زیبایی دوباره مورد واکاوی قرار گرفته است. فیلمنامه اثر با ظرافت به نگارش درآمده است و کاگردانی رمضانزاده به چشم نمیآید اما مشخص است هارمونی پیوسته در اثر تاثیر شگرف کارگردان است.
خانه دختر
وقتی اخلاق نسبی به چالش کشید می شود
مسعود کیمیایی فیلمنامه محاکمه در خیابان را 27 بار نوشته و برای دریافت مجوز اقدام کرده بود اما 26 بار نیز پاسخ منفی از سازمان سینمایی وقت دریافت کرده بود. تا اینکه فرهادی فیلمنامه 27 بار رد شده را نوشت و فیلم مجوز گرفت. حکایت فیلم خانه دختر نیز به همین سبک و سیاق است یعنی اگر کسی غیر از پرویز شهبازی فیلمنامه را مینوشت قطعا مجوز نمیگرفت. خانه دختر فیلم پربحثی است که بحثبرانگیز خواهدبود و مناقشههای فراوانی حول فیلم شکل میگیرد اما برای هر قضاوتی نباید به دام حکم صادر کردن افتد و باید فیلم را بارها دید و درباره آن بحث کرد. شمای کلی فیلم شبیه فیلم دربند است. اصلا کار شهبازی قضاوت مخاطب را دخیل کردن در بستر روایت فیلم است. اما آنچه بیشتر اهمیت دارد این است که شهبازی با پایانبندی فیلم، مسیر اخلاقی را به مخاطبش نشان خواهد داد، برخلاف فیلم دربند. آنچه مهم است اینکه با توجه به قصه فیلم نسبت اخلاق کاملا به چالش کشیده میشود.
موقت
هنر و تجربهای پرمخاطب
فیلم موقت فیلم بسیار عالی و مدرنی است. دیدنش را بارها میتوان تجربه کرد. قصه فیلم بسیار ساده است و سادگی ویژگی خاص فیلم در فرم و روایت است. همین میزان سادگی موجب میشود تا انتها و با حوصله بیشتری فیلم را تماشا کنیم. مجال برای فیلمهای هنر و تجربه انگیزه رقابت را ایجاد میکند تا فیلمسازان با دقت بیشتری برای مخاطب هدف فیلم بسازنند و بتدریج موج سینمای هنر و تجربه مردمیتر شود. یکی از ویژگیهای خاص موقت این است که جنس مردمیتر و عامهپسندتری دارد و به معنای واقعی فیلم مستقلی به شمار میرود.