printlogo


کد خبر: 133130تاریخ: 1393/11/15 00:00
نگاهی به فیلم «این سیب هم برای تو»
مثلث عشقی و خیانت با همان طعم پرتقال خونی!

زهرا حیدرزاده: آخرین ساخته سیروس الوند درباره دختری به نام بیتاست که با وجود علاقه به نامزدش ظاهراً به‌علت تفاوت دیدگاهشان درباره سبک زندگی، از هم دور می‌شوند. البته تنها یک بار در ادامه فیلم کلمه «نامزد» به‌کار برده می‌شود و دلیل دیگری بر این امر دیده نمی‌شود. 2 سال و 4 ماه بعد بیتا در عروسی دوستش با حقایق تازه‌ای درباره عروس و داماد مواجه می‌شود.
تا اینجای داستان به‌صورت تلفیقی از زمان حال و فلش‌بک گذشته روایت می‌شود که کمتر از یک‌سوم آغازین فیلم به درازا می‌کشد. پس از آن بیننده منتظر است ببیند حالا چه اتفاق تازه‌ای می‌افتد و نحوه مواجهه بیتا با آن چگونه است اما روند ادامه داستان انتظارات را برآورده نمی‌کند و بیننده شاهد فیلمی است که انگار دو، سه قسمتی از یک سریال نیمه‌کاره است که با بی‌حوصلگی برای تلویزیون آماده شده و امید است در طول چند هفته پخش کم‌کم پخته شود شاید که مخاطبی جذب کند؛ مانند فیلم قبلی کارگردان به نام پرتقال خونی. البته قبل از آن به فکر جذب تبلیغات برندهای مختلف و جزیره کیش بوده است. پس از اتمام فلش‌بک‌ها و روشن شدن داستان برای بیننده، شاید تنها چیزی که بیننده را روی صندلی نگه می‌دارد، خوشمزگی‌های چنگیز جلیلوند است که البته سنخیتی با فضای حاکم بر فیلم و 4 جوان اصلی آن ندارد. با اینکه سکانس‌ها کشدار و پر از قاب‌های اضافی‌ است، نویسنده اعتقادی به تعلیق نداشته و عجولانه پس از گره‌افکنی فوراً گره‌ها را باز می‌کند، طوری که پرده دوم فیلمنامه مفقود است. خبری از نقطه عطف هم نیست و فیلم با وصله پینه‌های قابل حدس و تغییرات ناگهانی کاراکترها پایان می‌پذیرد.  کاراکترهای «این سیب هم برای تو» حتی به شخصیت نزدیک هم نمی‌شوند. بازی‌ها در سطح مانده و حتی شخصیت اصلی از انتقال حس مناسب ناتوان است و تنها ترفندی که به‌کار می‌بندد زل زدن به دوربین یا در فکر فرو رفتن است. دیالوگ‌ها آنقدر قابل حدس و کلیشه‌ای است که بیننده حتی در لحظه‌های جدی و حساس فیلم نمی‌تواند از اینکه اولین حدسش از دهان بازیگر شنیده می‌شود به خنده نیفتد. ظاهراً فیلمساز قصد داشته معضلات روز جامعه مانند ظاهربینی، ثروت دوستی، ازدواج منفعت‌طلبانه و عاری از عشق حقیقی، کلاهبرداری و ثروت‌های بادآورده را در تقابل با شخصیت اصلی که عاری از این وسوسه‌هاست، به تصویر بکشد. بیتا زن تراز فیلم که از سوی همه ساده و بی‌آلایش، با شخصیت و حتی سنتی خطاب می‌شود، در جایی برای نشان دادن خوشحالی خود از انتخاب مردش، از دوستش طلب سیگار می‌کند. سر و وضع و ظاهر او نیز آنگونه که ادعا می‌شود ساده و عاری از زیبایی نیست. بگذریم از اینکه بحث حجاب اصلاً مطرح نیست که در آن صورت بیتا نمره بهتری از شخصیت مقابلش شایسته که بدمن مونث فیلم است، نمی‌گرفت. تنها وجه مثبتی که مورد تاکید قرار می‌گیرد پاکدامنی او است و چندین بار تاکید می‌شود که او «معشوقه» کسی نیست، چنانکه گویی سایر دختران جامعه اینچنین هستند.
از طرفی با اینکه فیلمساز پشت این زن است اما به وضوح حسرت خوردن به‌خاطر ثروت طرف مقابل دیده می‌شود طوری که در نهایت او که احساس می‌کند به خاطر سادگی‌اش از سایر مردم جامعه عقب‌مانده خطاب به مادرش می‌گوید: «اون بیرون همه دنبال پولند».
با توجه به سایر فیلم‌های جشنواره که تاکنون اکران شده‌ است، تصویر زن ایرانی روی پرده فجر سی‌وسوم روزبه‌روز نگران‌کننده‌تر می‌شود.


Page Generated in 0/0060 sec