سیدعابدین نورالدینی: 1- آقایان روحانی و ظریف اگر خواهان اجماع ملی بر سر مذاکرات هستهای هستند باید مردم را در جریان واقعیت مذاکرات قرار دهند. مردم باید بدانند در مذاکرات هستهای چه موضوعاتی مطرح میشود. «پنهانکاری» بستر فریب است و این زیبنده نیست دولت، یعنی مظهر اراده ملت، متهم به پنهان کردن واقعیتها از ملت شود و تاسفانگیزتر اینکه در سطوح عالی دولت، گاهی مطالبی مطرح میشود که شائبه فریب افکار عمومی را نسبت به واقعیات مذاکرات هستهای ایجاد میکند. به عنوان نمونه آقای جواد ظریف به تازگی گفته است در داخل ایران برخی مخالف لغو تحریمها هستند! یا اراده آقای رئیسجمهور بر دهنکجی به منتقدان است و به غیر از اظهارات اهانتآمیز، سعی میکند انتقادات به دیپلماسی هستهای یا دولت خود را تحقیر و تمسخر کند. اینها نشانههای خوبی نیست و شائبهبرانگیز است. قطعا سادهانگارانه است اکنون یعنی یک سال و نیم پس از مذاکرات هستهای و گفتوگوهای دوجانبه با آمریکا، روند و ماهیت نقدها همانند گذشته باشد. در یک سال و نیم، اتفاقات پیدا و پنهان زیادی افتاده است که نشان میدهد جریان انقلاب در موضوع هستهای باید در 2 جبهه بجنگد؛ یکی در مقابل سازشکاری و دیگری در مقابل زیادهطلبی! بدون تردید برای فائق شدن بر هر دو جبهه، باید مردم را در جریان واقعیات قرار داد. بنابراین شاید عاقلانهترین راهبرد جریان انقلاب در موضوع هستهای در شرایط فعلی، کنار گذاشتن ملاحظات و برخی مصلحتهای القایی و آوردن مردم پای میز مذاکرات است.
2- جان کری 9 نوامبر (18 آبان) در مسقط یک طرح 8 مادهای برای توافق جامع به جواد ظریف داد. این طرح در واقع پیشنویس آمریکاییها برای توافق جامع بود. پیشنهاد آمریکاییها برای توافق جامع «رفع 15 ساله تحریمها» بود! آنها صراحتا با درخواست ایران یعنی لغو یکجای تحریمها مخالفت کردند. با این پیشنهاد در واقع مذاکرات به بنبست رسید. در واقع مذاکرات 24 نوامبر در وین، از 15 روز قبل در مسقط به بنبست رسید. آمریکاییها حاضر به لغو یکجای تحریمها نیستند. باراک اوباما یک روز قبل از 24 نوامبر 2014، به ایبیسی نیوز گفت آنها مخالف لغو یکجای تحریمها هستند. اوباما تصریح کرد لغو یکجای تحریمها آرزوی ایران است و ما این آرزو را برآورده نمیکنیم. عدم لغو یکجای تحریمها در واقع به معنای شکست مذاکرات بود اما طرفین 7 ماه دیگر هم به یکدیگر فرصت دادند تا درباره این موضوع بیشتر فکر کنند. الآن گره بزرگ مذاکرات ماجرای لغو تحریمهاست! به عبارتی، مشکل اصلی مذاکرات، برآورده نشدن هدف ایران است! اکنون این سوال مطرح است که اگر تحریمها لغو نمیشود؛ پس هدف از مذاکره چیست؟ این یکی از مهمترین نکاتی است که آقایان روحانی و ظریف باید به مردم بگویند.
3- ایران اکنون در کجا قرار دارد؟ بررسی وضعیت ایران در همین نقطه از مذاکرات نیز میتواند بینش واقعبینانهای از موضوع بهدست دهد. توافق ژنو یک عقبنشینی آشکار از حقوق هستهای بود. در توافق ژنو، حقوق هستهای ایران نادیده گرفته شد. درحالی که ماده 4 انپیتی مختصات و محدوده حقوق هستهای ایران را مشخص کرده است اما توافق ژنو، عقبنشینی از این حقوق بود و حداقل 19 ماه مفاد توافق ژنو جایگزین ماده 4 انپیتی در تعریف حقوق هستهای ایران شد. توقف غنیسازی 20 درصد، نابودی ذخایر اورانیوم 20 درصد، توقف آب سنگین اراک، عقیم شدن فردو و... بخشی از این عقبنشینی هستهای بود. آنچه بهواسطه توافق ژنو بر تاسیسات هستهای ایران گذشت؛ مرثیهای است که بارها سروده شد. توافق ژنو نقض آشکار شعار چرخش سانتریفیوژها بود. با این حال این توافق ضعیف مبنا و پایه توافق جامع هستهای شد بنابراین ایران برای آنکه بستر و مبنای توافق جامع هستهای مهیا شود؛ در یک مرحله از حقوق هستهای خود عقبنشینی کرد! توجیه داخلی این عقبنشینی، یکی مدتدار بودن آن (6ماه) و دیگری وعده لغو تحریمها بود! با این حال این عقبنشینی در ابتدا 4 ماه و سپس 7 ماه دیگر نیز تمدید شد. براساس همین کلیات، ایران همچنان در مسیر عقبنشینی است! به عبارتی آنهایی که تاکتیک «یک گام به عقب، 2 گام به جلو» را مطرح میکردند اکنون شاهدند که ایران با توافق ژنو یک گام به عقب برداشت اما این گام آنقدر در حال بزرگ شدن است که
4- واقعیت این است که توافق ژنو به یک دام بزرگ برای ایران تبدیل شده است. هرچه زمان میگذرد تبعات این توافقنامه برای ایران ملموستر میشود و تاسفانگیزتر اینکه به مرور این توافق در حال اثرگذاری بر سایر مسائل غیرهستهای که محل مناقشه طرفین است نیز میشود. باراک اوباما یکشنبه همین هفته در گفتوگو با سیانان گفت نباید اجازه داد ایران از مذاکرات هستهای «فرار» کند! این اظهارنظر او به معنای آن است که وی سرانجام توانسته با توافق ژنو ایران را به دام بیندازد! به همین دلیل با توجه به اینکه سناریوی آمریکا نسبت به موضوع لغو تحریمها مشخص است و تاکنون هیچ نشانهای مبنی بر عقبنشینی یا تخفیف در این موضوع از سوی آنها مشاهده نشده، بدیهی است کشدار کردن مذاکرات برای ایران بسیار هزینهساز خواهد بود. این را میتوان با قطعیت گفت سناریوی 2 مرحلهای کردن توافق جامع، نیز در همین راستاست. پس از توافق ژنو دیگر کلیاتی وجود ندارد که طرفین بخواهند تا 4 فروردین درباره آن باز هم نمایش توافق راه بیندازند! واقعیت آن است که آنچه پیش روی تیم مذاکرهکننده ایران است، از یک معادله ثابت پیروی میکند. در مذاکرات هستهای برای ایران 2 مسیر وجود دارد؛ «توافق منهای لغو تحریمها» و «توافق با لغو تحریمها»! برای منتقدان موضوع پنهانی وجود ندارد. همانگونه که وقتی به زبان سینماگران گذاشتند که بگویند «هیچ توافقی از عدم توافق بدتر نیست» ماهیت این شعار کاملا مشخص بود. اکنون برای توافق یک مطالبه عمومی برای لغو تحریمها وجود دارد؛ و آن «لغو یکجا و تمامی تحریمها» است.
هر توافقی که این مهم در آن لحاظ نشده باشد، مصداق بارز خیانت است. جریانی که در انتخابات ریاست جمهوری شعار لغو تحریمها دادند و به بهانه لغو تحریم، مذاکرات دوجانبه با آمریکاییها را کلید زدند و هم به همین بهانه منتقدان هستهای را آماج اتهام و فحاشی کردند، اکنون اگر بخواهند توافقی را امضا کنند که در آن لغو یکجای همه تحریمها گنجانده نشده باشد، در واقع مرتکب یک خیانت علیه ملت شدهاند و همه شائبهها درباره آنها رنگ واقعیت خواهد گرفت.
البته ماهیت و پشتپرده برخی تمایلات برای توافق منهای لغو تحریمها، پنهان نیست. کاسبان تحریم که به بهانه سفره مردم و لغو تحریمها، برنامههای سیاسی و انتخاباتی خود را دنبال میکنند، از هم اکنون برای بازه
15ساله توافق جامع برنامهریزی کردهاند! این جریان قطعا مخالف لغو تحریمهاست. آنها هستهای را بهانه میدانند برای انجام تغییرات سیاسی در ایران. این همان نکته مغفول نسبت به مذاکرات هستهای است. در اینباره بیشتر باید نوشت.