printlogo


کد خبر: 133520تاریخ: 1393/11/21 00:00
آیا در مسیر توافق خوب هستیم؟

مجتبی اصغری: این چندمین بار پیاپی است که اخباری مبنی بر خرج مذاکره‌کنندگان از کیسه منافع ملی بر سر میز مذاکرات بین‌المللی، به نفع یک جریان سیاسی خاص منتشر می‌شود. این بار خبرگزاری رویترز به نقل از ۳ مقام ایرانی نوشت: «وزیر امور خارجه ایران به همتای آمریکایی خود هشدار داده شکست مذاکرات هسته‌ای دولت عملگرای حسن روحانی را به خطر می‌اندازد».
هر چند در گزارش مفصل رویترز نقل متواتر بودن این رفتار مذاکره‌کنندگان دولت، از قول «مقامات آمریکایی و ایرانی» مورد استناد واقع شده اما ظریف همه این موارد را تکذیب کرده است. تکذیب این روند قطعا مثبت ارزیابی می‌شود اما مشکل اینجاست که به هر حال رسانه‌های مهم و معتبر غربی این خبر را منتشر کرده‌اند و ارائه ندادن پاسخ منطقی به چنین موضوع مهمی که از قدرت تاثیرگذاری بر اصل مذاکرات برخوردار است می‌تواند غرب را دچار اشتباه محاسباتی کند.  در گزارش  رویترز آمده است: «مقام‌های ایرانی و تحلیلگران غربی اعلام کردند اگر مذاکرات با شکست روبه‌رو شود، روحانی احتمالا به حاشیه کشیده خواهد شد و نفوذ وی به طور چشمگیری کاهش خواهد یافت و این مساله به رقبای وی در ایران دست بالاتر را خواهد داد‎». در شرایط فعلی این مهم است که مذاکره‌کنندگان ما در گفت‌وگوها به طرف مقابل بفهمانند که یک «توافق بد» قطعا باعث ریزش شدید آرای دولت و حامیانش در انتخابات آینده خواهد شد و حتی از پتانسیل مکفی برای «شکست دولت یازدهم» نیز  برخوردار است!
پس همانطور که مذاکره‌کنندگان خودمان را در داخل از دل‌بستن به نقطه‌های خیالی در سیاست خارجی بازمی‌داریم، مهم است که ظریف و همکاران نیز دندان طمع آمریکا را در گمانه‌زنی‌های تکرارشونده با موضوع «توکل انتخاباتی دولت بر کدخدا» یکبار برای همیشه بکشند تا تحلیل‌های غلط مجدد و مکرر به بالادست سیستم محاسبات غربی‌ها در حوزه سیاست داخلی ایران صعود نکند!
بخش دوم ماجرا بر این گمانه استوار است که اگر آمریکا حاضر به اعطای یک «توافق خوب» به دولت روحانی شود در آن صورت چرا اعتدالیون نباید به ضریح سیاست خارجی برای موفقیت در سیاست داخلی متوسل شوند؟
برای محاسبه احتمال دستیابی به «توافق خوب» برای طرف ایرانی، باید خواسته‌های دو طرف را بررسی کنیم:
1- مخلص کلام  اطرافیان دولت در ایام اخیر این بوده که موفقیت دولت به علت بی‌برنامگی محض در حوزه سیاست و اقتصاد داخل، وابسته به انعقاد توافق با غرب است؛ توافقی که هیچ مانوری روی جزئیات آن داده نمی‌شود و اتفاقا «خوب» یا «بد» بودنش بنا بر شکل افشا شده و زمانبندی ضرب‌الاجلی، دست‌کم از جانب طرف ایرانی، مهم قلمداد نشده است! دولتی‌ها همان طور که در دور قبل افزایش فشارهای داخلی شاهد بودیم آشکارا شعارهای سیاسی مبتنی بر چنین رویه غیرملی را فریاد می‌زنند... برای دولت «هر توافقی بهتر از عدم توافق با غرب است»!
به همین دلیل است که حامیان دولت اصرار دارند ابتدا صبر کنید تا «توافق» در شکل «کلیات» و «جزئیات» منعقد شود و بعد به نقد آن بپردازید! حال آنکه پس از عقد توافقی با شروط 15 – 10 ساله فرصتی برای بازگشت و تفکر و استمزاج از عقلای غیرحزبی باقی نمی‌ماند! در حقیقت این معامله به شرط چاقو نیست و بازی «برد- برد» به قمار یک طرفه دولت بر سر منافع ملی تبدیل خواهد شد. کدام عاقلی قمار دیگری بر سر خانه‌اش را به تماشا می‌نشیند به این شرط که «شاید هم بازیکن، برنده از میدان بیرون آید؟!»
2- در داخل ایران قریب به 2 سال است
که بر گزینه «تغییر رویه سیاسی آمریکا» مانور داده می‌شود. از اصرار بر تفاوت داشتن اوباما با سایرین گرفته تا مانور بر «اختلاف جدی آمریکا و اسرائیل» و اخیرا نیز خبرگزاری دولت با بازنشر یادداشت تریتا پارسی، پادوی ایرانی- سوئدی کنگره، تاکید کرده موفقیت اوباما در «عدم تصویب تحریم‌های جدید ضد ایران» به معنای موفقیت اوباما در تغییر مسیر است!
آیا واقعا آمریکا تغییر کرده است؟! با قطعیت می‌توان گفت کنگره متقاعد شده وقت دهی به جان کری و تیم مذاکره‌کننده آمریکا «سودبخش»‌تر از توسل به حربه «افزایش تحریم‌ها» در شرایط فعلی برای شکست ایران است. علاوه بر اینکه خود تریتا پارسی بارها تاکید کرده بهترین زمان برای عقد توافق جامع با ایرانی‌ها زمانی است که «تحریم‌های قبلی موثر واقع شده و ترس از تصویب تحریم‌های جدید مقابل روی آنهاست»!
 در حقیقت دلیل وحدت دولت و کنگره و آیپک در آمریکا برای اعتماد به «مسیر دیپلماسی»
کوتاه آمدن طرف ایرانی و درگیر شدن در اهداف کوچک برآمده از ضعف‌های دولت در حوزه سیاست داخلی، در مقابل هدف‌گذاری بلند نظام در تغییر مرزهای ژئوپلیتیک منطقه در حکم یک ابرقدرت غیرقابل انکار است. در حقیقت همه هنر خوراک‌سازان داخلی تا اینجای کار خلاصه در جمله‌ای است که رویترز به آن اشاره کرده و سطح دغدغه‌های ایران را در حد و اندازه «آینده روحانی در مقابل رقبای سیاسی‌اش» پایین آورده است! لازمه اشاعه چنین تحلیلی لزوما بر زبان جاری شدن چنین جملاتی بر سر میز مذاکره با آمریکا نیست بلکه تاکید بر اهمیت انعقاد توافق با غرب برای بهبود وضعیت معیشت مردم و حل مشکلات داخلی از قول مسؤولان بانک مرکزی و نهادهای مختلف حاکمیتی کفایت می‌کند.
3-پس تلاش اوباما برای همراه ساختن کنگره در مسیر دیپلماسی، با هدف حرکت به سمت «تعلیق یا لغو تحریم‌ها» و دستیابی به «توافق برد- برد» نبوده است بلکه گل ماجرا اینجاست که اوباما کنگره را متقاعد کرده از مسیر دیپلماسی امتیازات بیشتری می‌تواند از ایران بگیرد.  این همان هدف مشترک دولت و کنگره آمریکا و اسرائیل است که از مسیرهای متفاوتی قابل دستیابی است و در شرایط فعلی براساس ارزیابی‌های آنها «مسیر دیپلماسی» سریع‌تر اهداف شان را تامین خواهد کرد. این بحث مهمی است که پیش از این قریب به یک‌سال تلاش کردیم دولت و حامیانش را متوجه آن کنیم! در آمریکا هیچ دوگانگی در ذات قدرت وجود ندارد بلکه این سلایق سیاسی است که میان احزاب و کنگره و دولت در مسیر تقابل با ایران «تفاوت» ایجاد می‌کند!
آمریکایی‌ها از مسیر «توافق خوب» با ایران بسیار دور هستند به نحوی که بزرگ‌ترین موفقیت اوباما را در سطح عدم تصویب تحریم‌های جدید در کنگره آن هم با شرط اوراق کردن برنامه هسته‌ای ایران با سلاح دیپلماسی می‌دانند. آیا این خیال‌پردازی نیست که ما گمان کنیم بزودی توافقی جامع با آمریکا امضا خواهیم کرد که براساس آن «همه تحریم‌ها» ضد ایران لغو شده و سرمایه‌گذاران خارجی به سمت مرزهای کشور هجوم می‌آورند؟ والت دیزنی نیز نمی‌تواند چنین تخیلاتی را تبدیل به فیلمی مستند کند چه برسد به دیپلماسی که گل همه طرح‌هایش فیلم تاریک «امتیازدهی یکجانبه با توکل بر کدخدا» بوده است!


Page Generated in 0/0076 sec