توافق نهایی ایران و 3+3 [1+5]، باید قبل از ۳۰ ژوئن به دست آید و این مساله روی امنیت خاورمیانه و جهان تأثیرگذار خواهد بود. امنیت جهانی و خاورمیانه به از میان رفتن برنامههای هستهای تسلیحاتی و موشکهای بالستیک ایران وابسته است. با تأسف باید گفت دولت «اوباما» احتمالاً توافقی را میپذیرد که ایران را در حالی رها خواهد کرد که زیرساختهای هستهای تسلیحاتی، ظرفیت غنیسازی اورانیوم، موشکهای بالستیک دوربرد و توانایی به دست آوردن قدرت هستهای ابتدایی در کوتاهمدت را داراست؛ فرآیندی که دخالت کنگره در آن ضروری است.
برای کنگره دشوار است رئیسجمهوری که برای امضای توافقی با رهبران خارجی عزم خود را جزم کرده، منصرف کند. چنانکه پیشتر نیز اشاره شد، رئیسجمهور «اوباما» تهدید کرده است هر قانونی را که بخواهد تحریمهای بیشتری بر ایران تا زمان ضربالاجل ۳۰ ژوئن وضع کند وتو خواهد کرد. تأکید تهران بر اینکه تحریمهای موجود آمریکا بهعنوان بخشی از توافقهای مذاکرات هستهای، باید برداشته شود به قانونگذاران آمریکایی اهرم فشار قدرتمندی میبخشد. کاهش قیمت نفت که بار زیادی بر اقتصاد ضعیف ایران تحمیل میکند بر قدرت این اهرم افزوده است. در ادامه توصیههایی به کنگره خواهد آمد:
نخست، کنگره باید تأکید کند هر توافقی با ایران باید شکل یک معاهده را به خود بگیرد. قانون اساسی میگوید معاهدات تنها باید با تصویب و تایید سنا منعقد شود. قانون اساسی از آغاز و در کل تاریخ آمریکا، روابط میان آمریکا و دیگر ملل را به شکل معاهدات و نه دستورات اجرایی تعریف کرده است.
یک توافق اجرایی صرف که آقای «اوباما» ممکن است برای فرار از محدودیتهای کنگره در این مقطع به آن دست یازد، اساساً ناکافی خواهد بود. ایران نیز بر انعقاد معاهده و دخالت کنگره در مذاکرات
– برای اطمینان از اینکه تحریمها سرانجام برداشته میشود – تأکید میکند. رؤسای جمهوری هم توان لغو معاهدات را دارند و هم توافقها را اما توافقات دارای وزن و اعتبار کمتری هستند. احتمال بیشتری دارد که رؤسای جمهوری در توافقات و دستورهای سلفشان بازنگری کنند تا اینکه معاهدات را دستخوش تغییر کنند. ایرانیها تصریح کردهاند هر توافق باید به تصویب پارلمان این کشور برسد. ناامیدکننده خواهد بود که شاهد باشیم ایرانیها بیش از طرف آمریکایی خود به قوه مقننه کشورشان احترام میگذارند.
دوم، مجالس قانونگذاری آمریکا – سنا و کنگره – باید در این کار مشارکت کنند. توافقی که به تصویب سنا برسد قدرت و نیروی یک قانون را دارد اما رژیم فعلی تحریمهای ایران آنقدر پیچیده است – با توجه به اینکه طی چند دهه شکلگرفته و شامل شبکهای گسترده از قوانین، دستورات اجرایی و دستورالعملهاست –که تنها قانونی جدید، به نحوی که ایرانیها راضی شوند، میتواند آن را اصلاح کند. دستورات ریاست جمهوری که شامل لغو تحریمهای خاصی باشد، مثل دستوراتی که دادوستد با بانکهای ایرانی درون لیست سیاه را برای مؤسسات مالی آمریکایی مجاز کند، برای ایرانیها غیرقابلقبول است، چراکه این دستورات میتواند بهآسانی توسط رئیسجمهور بعد از اوباما لغو شود. در واقع تهران بارها نگرانی خود را ابراز کرده است که آمریکا ممکن است نتواند به تعهدات خود در زمینه رفع تحریمها جامه عمل بپوشاند.
سوم، کنگره باید قانونی را تصویب کند که آشکارا پارامترهای یک توافق هستهای با ایران را با تأکید بر لزوم از میان رفتن امکان گریز هستهای ایران بیان کند. همچنین باید برای ایرانیها و دیگر متحدانمان آشکار شود بدون تصویب کنگره، رئیسجمهور نمیتواند به رفع جامع و پایدار رژیم فعلی تحریمها دست بزند. این رویکرد از بدترین سناریوی ممکن جلوگیری میکند: اینکه آقای «اوباما» تعهداتی مرتبط با تحریمها بدهد که سرانجام قادر به عملی کردن آنها نباشد. در این حالت ایران یک پوشش دیپلماتیک کامل برای تداوم برنامه هستهای تسلیحاتی خود خواهد داشت و آمریکا را بهعنوان ناقض توافق معرفی میکند. این قانون باید تحریمها را همزمان با شروع اقدامات ایران برای لغو برنامههای هستهای و موشکهای بالستیک خود به نحوی شفاف، دائمی و قابل راستیآزمایی که همراه با الزامات بینالمللی باشد،
مرحلهبهمرحله بردارد.
کنگره باید روشن کند شکست برای رسیدن به توافقی در قالب یک معاهده، به رژیم تحریمهای سختتر و وسیعتری علیه ایران منجر خواهد شد. این قانون باید تحریمهایی را وضع کند تا در زمان مقتضی و در صورت لزوم اعمال شود؛ تحریمهایی که تنها پس از حصول توافق نهایی با ایران به حاشیه رانده میشود. با توجه به اینکه دولت تحریمهایی را که نمیخواهد، اجرا نمیکند، این قانون باید طرفهای مستقل را قادر سازد تا اشخاص و شرکتهایی را که از تحریمها تخطی میکنند تحت تعقیب قرار دهند. یک توافق اصیل و قابل اجرا که برنامه هستهای ایران را خاتمه میدهد، پیروزی بزرگی برای رئیسجمهور و سیاست خارجی ایالات متحده خواهد بود اما این تنها با همکاری کامل با کنگره میسر است و آقای «اوباما» باید کنگره را بهعنوان یک شریک و نه دشمنی که میتوان به آن بیاعتنایی کرد، از آن مخفیکاری کرد یا آن را دور زد، نگاه کند.
بنیاد دفاع از دموکراسی