«مشرف به کوچه بینام» سومین درام خانوادگی «هاتف علیمردانی» بعد از «مردن به وقت شهریور» و «به خاطر پونه» است که در بخش سودای سیمرغ فجر سی و سوم به نمایش در آمده است. به گزارش جهان نیوز، این فیلم درامی اجتماعی است که به ماجرای زندگی 2 خانواده در یک منزل مسکونی قدیمی در جنوب شهر میپردازد. 2 خانواده متفاوت جنوب شهری که نویسنده سعی کرده با ایجاد حوادثی در زندگی این دو خانواده، به نوعی ارتباط آنها را برای مخاطب گرهگشایی کند. در طول قصه و با رخدادهای غیرمنتظره که البته به صورت اتوبوسی وارد قصه میشود و به صورت لحظهای کاراکترها و بالطبع مخاطب را با خود درگیر میکند و به صورت لحظهای هم از آن جدا میشود، ارتباط فامیلی این دو خانواده را نیز مشخص میکند. خانواده «حاج مهدی» اهل نماز و مسجد است که به اتفاق همسر مومن و مذهبیاش، دارای ۳ دختر و در طبقه بالای یک ساختمان قدیمی زندگی میکنند و در طبقه پایین خانواده «فرزانه» که چند سالی است شوهر خود (برادر حاج مهدی) را از دست داده با پسر بزرگ خود (حمید) و دختر خردسالش زندگی میکند. فیلم در ۱۰ دقیقه اول به معرفی شخصیتهای فیلم میپردازد. فیلم با بازی و معرفی شخصیت حدیثه (با بازی باران کوثری) آغاز میشود. دختری سرکش، عصیانگر و لااوبالی که با مردی با ۱۸ سال تفاوت سنی و دارای زن و بچه ارتباط دوستی دارد. نصیبه (با بازی ملیسا ذاکری) دختر آخر خانواده و علاقهمند به پسرعموی خود (حمید) است که البته در انتهای قصه مشخص میشود «برادر ناتنی» اوست و البته مادر پسر (فرزانه) با بازی «پانتهآ بهرام» که از این ارتباط ناراحت است و دختر بزرگ خانواده با بازی «ستاره پسیانی» که ازدواج کرده و دارای یک کودک است. فیلم دارای ریتم بسیار تند و همراه با حوادثی «نفسگیر» است. نویسنده فیلمنامه موضوع زندگی 2 خانواده را دستمایه قصه خود کرده و بدون اضافه کردن قصههای فرعی (که این روزها در سینمای ایران مد شده است) سعی کرده یک زندگی رئال همراه با فراز و نشیبهای مختلف را برای مخاطب به نگارش درآورد و کارگردان اثر نیز توانسته از یک فیلمنامه رئال، اثری باورپذیر ارائه دهد. هر چند در قصه فیلم، مخاطب برای پیدا کردن خط اصلی قصه راه سختی ندارد، اما اضافه کردن حوادث غیرمترقبه، مخاطب را هر لحظه در ابتدای یک داستان قرار میدهد که البته بلافاصله ختم به خیر میشود! ادامه داستان «مشرف به کوچه بینام» به ماجرای پیدا کردن «حمید» میپردازد و مخاطب با این قصه روبهرو است که آیا حمید در پرواز بوده است؟ کارگردان با ایجاد این سوال که البته بسیار دیرهنگام پیش روی مخاطب گذاشته میشود و در یکسوم انتهایی قصه به این موضوع میپردازد گرههای فیلم را باز میکند. «مشرف به کوچه بینام» فیلمی مخاطبپسند است که با دیدن آن متوجه گذشت زمان نمیشوید. کارگردان بشدت به جزئیات توجه داشته به گونهای که گریم و طراحی لباس کاملا در اختیار شخصیتپردازی قصه قرار گرفته و کمک شایانی به معرفی و باورپذیری نقشها کرده است. یکی از بارزترین و برجستهترین ویژگیهای فیلم، تصویربرداری فوقالعاده محمود کلاری است. قاببندیهای کلاسیک همراه با رنگ و نور فوقالعاده که مخاطب از دیدن آن لذت میبرد و چشم را نوازش میکند. این اثر از تدوین بسیار خوبی هم برخوردار است. به نظر میرسد شاخصترین ضعف فیلم به فیلمنامه اثر برگردد. اضافه کردن اتوبوسی از حوادث که بود و نبود آن خیلی فرقی نمیکرد و شاید تنها تعلیقهای فیلم را زیاد کرده که البته ربطی به قصه اصلی ندارد.