دکتر یحیی آلاسحاق*: اقتصاد مقاومتی همانطور که از عنوان آن پیداست، اقتصادی است که از یک طرف مبنای آن مقابله با تهدیدها و تحریمها و از طرف دیگر مقاومت برای تحقق اهداف تعیین شده است. در واقع این رویکرد یک جنبه سلبی و یک جنبه ایجابی دارد که باید دید چگونه تهدیدها و تحریمهایی را که از سوی یک کشور وارد میشود خنثی و علل و عوامل و راههای برونرفت از آن را با ایجاد پاتکی کوبنده مشخص و معین کرد تا بتوان آسیبها و تهدیدها را مرتفع و با استفاده از تاکتیکها، ابزارها و برنامهریزیهای درست علمی بر دشمن فائق آمد.
به طور مثال هر کشوری برای خود برنامهریزی و چشمانداز توسعه دارد؛ آنگونه که کشور ما قرار است مطابق اهداف چشمانداز 20 ساله قدرت نخست فناوری منطقه باشید. بنابراین این اقتصاد در شرایطی که مورد هجمه است و در تلاطم و بحران قرار دارد باید بتواند به اهداف متعالی خود برسد و این امر نیازمند برنامهریزی اصولی با مدیریتی کاربلد، متخصص، متبحر و عزمی راسخ و همگانی است تا در این مسیر از تمام ظرفیتها و پتانسیلهای موجود کشور برای دستیابی به اهداف تعیین شده استفاده شود.
از سوی دیگر باید دید چگونه باید به بحث اقتصاد مقاومتی نگاه و از چه دریچه و زاویهای به آن نگریسته شود تا تحقق این امر نه تنها به خوداتکایی، پیشرفت و توسعه کشور منتهی شود بلکه دغدغه تهدیدها، تحریمها و فشارها نیز با ایجاد راهکارهای اصولی و علمی پایان یابد.
البته این را باید گفت که در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی باید شرایط و موقعیت زمانی را به خوبی درک کرد. بهطور مثال اکنون خیلیها معتقدند نباید از اقتصاد بهعنوان حربه جنگ استفاده کرد، چرا که ادبیات اقتصاد برپایه تعاملات و پیوند با دنیاست اما از آنجا که اقتصاد دارای مکاتب فراوانی است و از آن بهعنوان یک علم مدیریتی و دانش فنی یاد میشود، بنابراین اقتصاد یک تئوری محض است که از این زاویه باید به آن نگاه شود هرچند برخی به شدت مخالف آن هستند که اقتصاد آلوده به جنگ و جدل شود.
اما از آنجا که در دنیای امروز جنگ اقتصادی همانند جنگ سایبری و نظامی مطرح است، پس نباید قبول کرد که در جنگ اقتصادی کوتاه آمد و این تفکر که اقتصاد آغشته به جنگ و جدل نشود، بلکه در مسیر تعامل حرکت کند، شاید در مواقعی جواب ندهد و به زیان کشور تمام شود.
هرچند باید قبول کرد اقتصاد علم تعامل است و علم تعارض نیست اما واقعیت این است که جدا از ایران اکنون بیشتر کشورهای جهان از اقتصاد بهعنوان یک تاکتیک نظامی استفاده میکنند. بنابراین در ایران نیز باید دانش خود را طوری به کار گیریم و برنامههای اقتصادی و چشماندازهای آتی را طوری ترسیم کنیم که در این موقعیت حساس دچار مشکل جدی نشویم و سنگ بنای قوی و مستحکمی را برای خود به کار گرفته و پایهریزی کنیم، چراکه همانگونه که در دنیا افسران مجرب نظامی دانش بالایی دارند، حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی و تحقق این امر نیازمند تربیت افسران مجرب کارکشته و کاربلد در حوزه اقتصاد و نیروی انسانی قوی برنامهریز است تا بتوان در برابر تهدیدها، پدافندی قوی و نیروی اقتصادی ماهری را آموزش داد و به کار گرفت.
ما اکنون جزو کشورهایی هستیم که باید از ظرفیتها و پتانسیلهایمان به نحو شایسته استفاده کنیم و به این واقعیت باور عمیق داشته باشیم که پیشرفت و توسعه و مقابله با دشمن جز با اقتصاد مقاومتی آن هم با تمام قوا و تمام توان راه دیگری ندارد.
در فرمایشات رهبر انقلاب هم بارها بر این موضوع تاکید شده است که رویکرد متقابل در برابر تهدیدها و تحریمها و پاسخ به دشمن به جد مطرح است. پس اگر قبول کنیم جنگ اقتصادی وجود دارد در این موقعیت خاص جهانی باید باور داشت که چنین تفکر درستی لازم است در تجمیع دانش نظامی و اقتصادی و بهرهگیری از تفکر و تعقل افراد کاربلد و دلسوز استفاده شود و در یک عزم همگانی از توسعه اقتصادی بهعنوان ابزاری درست برای مقابله با دشمن و رسیدن به اهداف عالیه به جای ابزار و وسایل سختافزاری چون توپ و تانک استفاده کرد. اکنون باید ابزارهای نرمافزاری چون تحرکبخشی به نظام پولی و مالی، توسعه خدمات بازرگانی و چگونگی پوششهای بیمهای در کنار تلاش در جهت افزایش میزان تولید ناخالص داخلی، اشتغالزایی و... مدنظر قرار گیرد. عدهای معتقدند جنگ سایبری یک جنگ جدید است، در صورتی که جنگ اقتصادی و اقتصاد مقاومتی که اکنون در کشور به آن توجه ویژه شده است شاید مهمتر از آن باشد. این موضوع باید بر مبنای علمی آموزش داده شود و افسران و نیروهای متخصص به خوبی برای مقابله با تهدیدها آماده و آموزش داده شوند تا بتوان مدیران برجسته و مسلط بر علم اقتصاد و آگاه از چارچوب امنیت ملی را به خوبی تربیت کرد. این افراد باید همچون مرزبانان میهندوست از یک طرف مواظب حملات دشمن در قالبهای اقتصادی و از طرف دیگر دارای علوم خاص اقتصادی باشند و نقشه بوم ایران اسلامی را به خوبی بشناسند تا بدانند چگونه برای نگهبانی از کیان اسلامی مقاومت کنند بنابراین دارا بودن دانش نظامی و برخورداری از علم اقتصاد توأم با تدبیر و برنامهریزی و آگاهی از جغرافیای ایران لازمه مدیرانی است که باید در خط مقدم این جبهه گام بردارند، چرا که آنها باید به خوبی بدانند در جنگ اقتصادی نقاط ضعف و قوت و زنجیرههای اقتصاد و جغرافیا چگونه است، یعنی اگر دشمن به یک حوزه اقتصادی چون بخش نفت حمله کند آنها بدانند با چه برنامهریزی و اصولی نقشه دشمن را خنثی کنند یا اینکه اگر در نظامهای پولی و مالی خللی ایجاد شود چگونه و با چه اصول و تکنیکهایی مانع ایجاد مشکل برای اقتصاد کشور شوند.
به هر حال افرادی که در این وادی گام برمیدارند و پرچمدار اقتصاد مقاومتی در کشور هستند باید بوم جغرافیایی اقتصاد کشور را به خوبی بشناسند و دانش مربوط به آن را داشته باشند. به طور مثال اکنون دشمن با حربه ممانعت از نقل و انتقالات پولی محدودیتهایی را برای کشور ایجاد کرده است یا از طرفی بحث نخریدن نفت ایران را در جهان مطرح کرده است. در چنین شرایطی با توجه عمیق به بحث اقتصاد مقاومتی باید کورهراهها را شناسایی کرد و با زیرکی و توان و جسارت هرچه بیشتر نقاط ضعف و قوت شناسایی و نسبت به رفع موانع و مشکلات ایجادشده چارهاندیشی اصولی شود. مثلا ایران اکنون دارای منابع و ذخایر فراوان نفت و گاز، پتروشیمی، سنگآهن و... است پس باید طوری رفتار و برنامهریزی شود تا دنیا متقاضی کالا و محصولات و منابع ما شود؛ اقتصاد مقاومتی یعنی این. یعنی اینکه شیوه جلوگیری از حملات دشمن به خوبی شناسایی و برای چارهجویی و مقابله با آن تلاش شود البته تلاش و کوششی که بتوان بنیه اقتصاد کشور را قوی کرد تا در برابر تهدیدها و تحریمها شکنندگی احساس نشود.
نکته مهمی که باید مورد توجه جدی قرار گیرد، ایجاد یک نقشه راه پیشرفت و مقابله با تهدیدهاست. به هر حال در یک ساختار درست، افسران و برنامهریزان باید پیشتاز و از یک نسخه عملیاتی درست و منسجم برخوردار باشند و همراه و همگام با نقشه راه اصولی، شکل اجرایی به برنامه خود دهند. ما اکنون نسخه عملیاتی ویژهای داریم، چرا که پس از 35 سال تجربه تهدید و تحریم از سوی دشمن دارای بنیهای قوی هستیم و بهخوبی راهها را برای مقابله با تهدیدها بلدیم تا بتوان آسیبها را مرتفع کرد زیرا نقاط ضعف و قوت را بهخوبی دانسته و آگاه به امور و برنامهها هستیم.
به هر حال ما باید برای تحقق اقتصاد مقاومتی آرمانگرا و واقعیتگرا باشیم و تهدیدها را نه زیر یک خیمه آرمانی به فرصت تبدیل کنیم، ایران پیرو اقتصاد سرمایهداری نیست که با اقتصاد مقاومتی دچار شکست یا ضعف شود. بنابراین نسخه عملیاتی آماده و پختهای اکنون در اقتصاد مقاوتی موجود است اما آنچه مهم است این است که بعد از ابلاغ عملیاتی کردن آن چگونه چالشها و فرصتها را بهخوبی شناسایی کنیم.
از طرفی عزم مدیران اجرایی تمام قوا و عامه مردم، بخش خصوصی و نهادهای مردمی که بهعنوان یک هدف ملی به اقتصاد مقاومتی مینگرند بسیار حائز اهمیت است. به هر حال باید به منافع ملی و حیاتی توجه ویژهای شود وقتی منافع حیاتی در موضوع اقتصاد مقاومتی مطرح است از روستاییان و شهرنشینها، کشاورزان، اساتید دانشگاه، نخبگان و روحانیون و عامه مردم هر کدام در حد خود احساس مسؤولیت میکنند، در بحث منافع ملی نیز همینگونه است.
علاوه بر این برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی مدیران متبحر که این نسخه را عملیاتی میکنند باید افسران عملیاتی کاربلد و باتجربهای باشند، چرا که برای پیاده کردن اقتصاد مقاومتی 70-60 درصد نقشه آن آماده اجراست، آنچه مهم است این است که به افرادی که میخواهند این نقشه را عملیاتی کنند میدان داده شود تا آنها بدون دغدغه و ترس از عواقب کار در چارچوب درست اقدام به عملیاتی کردن نسخه پیشرفت اقتصاد مقاومتی کنند.
به هر حال هر اقدامی فارغ از ریسک نیست و باید مجریان برنامه اقتصاد مقاومتی ریسکپذیر باشند. این را باید باور کرد که وقتی اقتصاد مقاومتی شکل عملیاتی به خود بگیرد دارای هزینه است چه در بحث ایجابی و چه سلبی و این اصولا در ذات اقتصاد است. بنابراین شهامت، جسارت و خودباوری همراه با ریسکپذیری در اجرای این امر جزو لاینفک آن است هرچند باید یک خط فاصله بین سوءاستفاده و فساد و جرات و شهامت در این امر خطیر وجود داشته باشد. به هر حال برخورد با فساد نباید عاملی باشد که تصمیمگیران اقتصاد مقاومتی را نسبت به اجرای برنامههای خود دچار تردید کند هرچند برنامهریزان اقتصاد مقاومتی، دلسوزانی هستند که برای حفظ کیان کشور و انقلاب اسلامی سر از پا نمیشناسند.
* رئیس اتاق بازرگانی تهران