چمی شالیو: در چند هفته آینده دولت باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا برای وارد کردن تیر خلاص بالقوه بر امیدهای انتخاباتی نتانیاهو، یک فرصت تکرارناشدنی خواهد داشت. چیزی که دولت اوباما نیاز دارد، این است که ترتیبی دهد مذاکرات هستهای با ایران درست چند روز قبل از سخنرانی جنجالی نتانیاهو در کنگره به بحران بینجامد، این به منزله جارو کردن زیر پای نتانیاهو (اخراج وی از عرصه سیاسی اسرائیل) خواهد بود.
مجسم کنید 48 ساعت قبل از اینکه نخستوزیر اسرائیل بخواهد به کنگره برود تا دولت آمریکا و دیگر قدرتهای جهان را که «به تاخت» به سوی یک «توافق خطرناک» با تهران پیش میروند زیر حملات خود بگیرد، مذاکرهکنندگان آمریکایی خبر عدم دستیابی به توافق در مذاکرات را اعلام کنند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا یا شخصی شبیه او اعلام خواهد کرد: «ما تسلیم خواستههای زیادی ایران نخواهیم شد. امنیت اسرائیل، بدون توجه به اینکه برخی رهبران آن چه بگویند، برای رئیسجمهور آمریکا اهمیتی حیاتی دارد و ما دولت یهود را به مخاطره نخواهیم انداخت».
آنگاه نتانیاهو در هوا معلق خواهد ماند و کل جهان، از جمله اسرائیل، این را خواهد دید. همه خواهند دید او در حال صحبت با جمهوریخواهان و جان بینر، رئیس مجلس نمایندگان و نقض پروتکلها و بد دهانی کردن علیه کاخ سفید و دموکراتهاست که این حتی یهودیان آمریکا را ناراحت خواهد کرد و پروپاقرصترین کارشناسان رسانهای طرفدار اسرائیل را در مخمصه خواهد انداخت و همه اینها هم به نام دفاع از اسرائیل در برابر یک «توافق بد» خواهد بود که به نظر میرسد اوباما به هیچ وجه قصد تن دادن به آن را ندارد. اگر نتانیاهو در چنین شرایطی به کنگره برود کاری احمقانه مرتکب خواهد شد و دیگر چه حرفی برای گفتن در کنگره خواهد داشت؟ اما در عین حال، یک سناریوی کاملا متفاوت ممکن است نتایجی کاملا متفاوت به دنبال داشته باشد؛ سناریویی که اگر به سخنان اوباما در کنفرانس مطبوعاتی روز دوشنبه گذشته در کنار آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان گوش کرده باشیم، بسیار محتملتر به نظر میرسد. هر چه قدرتهای گروه 1+5 در چند روز مانده به سخنرانی نتانیاهو در کنگره به امضای توافق هستهای نزدیکتر شوند، این سخنرانی منطقیتر و قابل توجیهتر به نظر خواهد آمد.
بسیاری تا آن زمان دیگر از جر و بحث و مشاجرات جاری بر سر این سخنرانی خسته خواهند شد و تمرکز آنها بر محتوای سخنرانی خواهد بود. احتمالا این همان چیزی است که خود نتانیاهو نیز به آن معتقد است، زیرا روز دوشنبه تاکید کرد قصد ندارد برنامه سخنرانیاش را لغو کند.
نتانیاهو سالها ـ به غلط یا درست ـ به عنوان رهبری مورد بحث بوده که تقریبا به تنهایی جهان را علیه بلندپروازیهای هستهای ایران متحد کرده است. اگر چنین به نظر برسد که مذاکرات با تهران به نتیجه رسیده است، بسیاری از اسرائیلیها - در واقع بسیاری از آمریکاییها- ممکن است بگویند قبل از صدور حکم نهایی - و ضایع شدن نتیجه یک عمر تلاشهایش - او حق دارد آخرین دفاعیه خود را ارائه کند.
برای همین است که برای نتانیاهوی سیاستمدار، توافقی که به نظر میرسد هنگام عزیمت او به واشنگتن در ابتدای ماه مارس قریبالوقوع است، چیزی کمتر از یک فرصت خدادادی نخواهد بود. بحث درباره محاسن و معایب این توافق به موضوع اصلی تبدیل خواهد شد و جزئیات مربوط به رفتار دیپلماتیک زشت نتانیاهو همچون موضوعی کماهمیت به حاشیه خواهد رفت.
مهمتر از همه ـ و چه بسا مهمتر از منظر نتانیاهو، بدون توجه به اینکه او چقدر در خطابهاش موفق باشد ـ رسانههای اسرائیلی مجبورند در چند هفته نهایی مبارزات انتخاباتی اسرائیل توجه اصلی خود را بر توافق نوظهور با ایران متمرکز کنند.
این بدون شک به نفع نتانیاهو خواهد بود؛ هرچه باشد او همان «جناب ایران» معروف است. نخستین واکنشهای عاطفی در اسرائیل به خبر توافق قریبالوقوع به احتمال قریب به یقین واکنش هشداردهنده، بدگمانانه و منفی خواهد بود و نتانیاهو نخستین کسی خواهد بود که از آن سود خواهد برد.
آنگاه تا قبل از رایگیری 17 مارس وقت زیادی برای اسرائیلیها برای پرسیدن چنین سوالاتی از خود وجود نخواهد داشت: آیا نتانیاهو میتوانست کار دیگری بکند و آیا میتوانست جلوی این توافق فاجعهبار را که علیه آن بپاخاسته است بگیرد و اگر اینگونه با رئیسجمهور آمریکا دشمنی نکرده بود یا در رقابتهای سیاسی و جناحی آمریکا از یک طرف جانبداری نکرده بود، آیا نفوذ بیشتری در روند مذاکرات هستهای کسب نمیکرد و اگر دستکم کوشیده بود در ظاهر خود را به روند صلح با فلسطینیها علاقهمند نشان دهد، آیا نفوذ بیشتری نزد رهبران اروپایی نمیداشت و اگر پیشرفت در روند صلح با فلسطینیها را به یک توافق قابل قبول با ایران مشروط نمیکرد آیا نمیتوانست مطالبات معتبر بیشتری درباره توافق هستهای داشته باشد؟
اما نتانیاهو میخواست هم خدا را داشته باشد و هم خرما را، هم در هر عرصهای اعتبار خود را پهن کند و هم هیچگاه ورشکست نشود، هم پلهای پشت سرش را بسوزاند و هم چنان از روی آنها عبور کند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. او از تعامل با فلسطینیها خودداری کرد، به توسعه شهرکها ادامه داد، توافق بر سر غزه را وتو کرد، به اروپا بیاعتنایی کرد، با رئیسجمهوری آمریکا چنان رفتار کرد که گویی یک عضو کوچک یک حزب ضدصهیونیسم است و آنگاه وقتی همه جهان به او بیمحلی کرد، فغانش به هوا برخاست.
برخی ممکن است رفتار او را گستاخی کوتهبینانه تعبیر کنند اما اگر یک توافق هستهای دقایق پایانی، به برگ برنده نتانیاهو در نطقش در کنگره تبدیل شود و یکباره محبوبیت او را بالا ببرد و او را در انتخابات پیروز کند، آنگاه این نتانیاهوست که بار دیگر خنده بر لب به سوی دفتر نخستوزیری در بیتالمقدس روان خواهد شد.
هاآرتص