printlogo


کد خبر: 133816تاریخ: 1393/11/28 00:00
چرا چپل‌هیل شارلی‌ابدو نمی‌شود؟

محمد ایرانی: کشته شدن 3 جوان مسلمان در منزل‌شان در چپل‌هیل ایالت کارولینای‌ شمالی رویدادی است که به خودی خود دل هر انسانی را به درد می‌آورد اما دردناک‌تر از فاجعه کشته شدن
 3 انسان بیگناه، رویکرد رسانه‌های به اصطلاح آزاد در چگونگی انعکاس این رویداد بود به گونه‌ای که به جرأت می‌توان گفت پس از
 24 ساعت که از این اقدام تروریستی گذشت، تعداد بسیار معدودی از رسانه‌های غربی به پوشش این اقدام پرداختند. یادمان نرفته چند هفته پیش بود که 12 نفر در دفتر مجله فکاهی شارلی‌ابدو فرانسه توسط 2 مهاجم مسلح کشته شدند و رسانه‌های غربی برای پوشش این اتفاق چه‌ها که نکردند و واکنش رسانه‌های دنیا به این رویداد غیرقابل فراموشی است؛ حادثه شارلی‌ابدو به عنوان «یک حمله تروریستی» در صدر اخبار رسانه‌های دیداری و شنیداری قرار گرفت و جوسازی و سیاهنمایی علیه مسلمانان که همواره متهم شماره یک این حوادث هستند، رویه ثابت رسانه‌های غربی بویژه رسانه‌های آمریکایی قرار گرفت حال آنکه حادثه شارلی‌ابدو در فرانسه روی داده بود. جالب آنکه تفسیرهای متعددی درباره حادثه شارلی‌ابدو صورت گرفته و «آزادی بیان» قربانی نخست قلمداد شد!! چرا؟ به این خاطر که به یک رسانه هتاک به مقدسات اسلامی حمله‌ای صورت گرفته است.
اینگونه بود که «راهپیمایی همبستگی» به عنوان نمایش مورد نیاز طراحان و مجریان سیاست‌های جهانی در پاریس به راه انداخته شد و مجموعه‌ای از رهبران جهان که خود به خاطر نقض حقوق بشر و جنایاتی که علیه بشریت صورت داده‌اند، باید در دادگاهی صالح محاکمه ‌شوند، فریاد «وا اسفا» سر دادند که به بنیان لیبرالیسم غربی یعنی آزادی بیان(شما بخوانید استفاده ابزاری از مفهوم آزادی برای پیشبرد مطامع سیاسی) خدشه وارد شده است اما کدام عقل سلیمی می‌پذیرد به بهانه آزادی، به بالاترین مقدسات دینی یک جامعه عظیم بشری توهین شود و معتقدان و رهروان آن دین، خود در جایگاه متهم و نه مدعی قرار گیرند؟!
اما در همین دنیای به اصطلاح آزاد، 3 جوان مسلمان و آینده‌دار- «ضیاء برکات» و «یسر ابوصلحا» که به‌تازگی ازدواج کرده بودند به همراه «رزان» خواهر یسر ـ با تیراندازی فردی به نام «کریگ استفن هیکس» که سابقه ضدیت با اسلام و مسلمانان را داشته و در فیس‌بوکش، اسلام‌هراسی را ترویج می‌کرده،  از پای درآمدند. ضیاء که دانشجوی دندانپزشکی بود، برای خیریه‌ای کار می‌کرد که به آوارگان و کودکان فلسطینی خدمات مرتبط با دندانپزشکی ارائه می‌کرد؛ انسانی که به دنیای دور از خشونت و عاری از جرم و جنایت اعتقاد داشت به گونه‌ای که در صفحه توئیترش این جمله به چشم می‌خورد: «من این آرزو را دارم که روزی شاهد یک جامعه متحد و نظام‌‌مند باشم. اینکه بتوانم در جامعه‌ حرفی برای گفتن داشته باشم و از پروژه‌های جوانان حمایت کنم».
هنگامی که 2 فرد مسلح 12 نفر را در پاریس از پای درآوردند، این اقدام با محکومیت‌ جهانی و پوشش دقیقه به دقیقه از سوی رسانه‌های بزرگ دنیا روبه‌رو شد، پاریس به حال آماده‌باش کامل درآمد و 10هزار نیروی نظامی برای پیدا کردن ضاربان به کار گرفته شدند. هزاران نفر در اقدامی نمادین برای روشن کردن شمع به یاد قربانیان به خیابان‌های پاریس آمدند و با پیوستن رهبرانی که در سطور پیشین توصیفی از آنها رفت، جهان نمایشی هدفمند و طراحی‌شده را نظاره‌گر شد. در دیگر پایتخت‌های اروپایی نیز شمع‌هایی برای گرامیداشت یاد قربانیان حادثه شارلی ابدو، برافروخته شد؛ در لندن، برلین، مادرید و مسکو اما واکنشی که در قبال تیراندازی در چپل‌هیل صورت گرفت، حتی ذره‌ای از واکنش‌هایی را که درباره شارلی‌ابدو صورت گرفت نمی‌تواند به تصویر بکشد. درست است که کریگ استفن هیکس- فرد ضارب - سریعا دستگیر شد اما هیچ اقدامی از سوی پلیس یا دیگر نیروهای امنیتی به منظور حفاظت از دیگر مسلمانان در این ناحیه صورت نگرفت و حتی پوشش سطحی این فاجعه توسط رسانه‌های سرشناس و بزرگ انجام نشد و اگر هم این حادثه تروریستی پوشش داده شد، به جزئیات امر ـ آنگونه که بایدـ پرداخته نشد.

در پی حادثه شارلی ابدو، مسلمانان فرانسه به کرات مورد حمله افراط‌گرایان قرار گرفتند. گزارش «جان استون» خبرنگار روزنامه ایندیپندنت حاکی از آن است که «26 مسجد در سراسر فرانسه هدف حملات با بمب‌های آتش‌زا، تیراندازی، کله خوک و نارنجک دستی واقع شدند. مسلمانان نیز متعاقب حملات پاریس، هدف خشونت قرار گرفتند.»
حال سوال این است: آیا این جامعه جهانی مدعی همان همبستگی را که پس از حادثه شارلی‌ابدو از خود بروز داد، در حمایت از مسلمانان در حالی که مورد بی‌احترامی و انواع خشونت‌ها قرار گرفتند، بروز داد؟ شبکه‌های اجتماعی ـ که طراحان آن اکنون دیگر شناخته‌شده هستند ـ اینگونه توجیه کرده‌اند که حادثه چپل‌هیل با شارلی‌ابدو متفاوت است چرا که حادثه شارلی‌ابدو از سوی مسلمانان افراطی‌ای صورت گرفته که از کاریکاتورهای این نشریه به خشم آمده بودند. اما واقعیت چیز دیگری است. براساس یافته‌های «آدام ویتنال» خبرنگار روزنامه «ایندیپندنت»، «استفن هیکس» خود را ضدخدا معرفی کرده و در شبکه‌های اجتماعی از همه مذاهب انتقاد می‌کرده است. عکس‌های هیکس شامل متن‌هایی در تمسخر مذهب و حمایت از ضدیت با خدا بوده و وی یک ضدخدای صریح‌اللهجه بوده است. در میان عکس‌ها، عکس رولور 38 وی که در روز تیراندازی از آن استفاده کرده به چشم می‌خورد. به رغم اینکه هیکس خود را ضدخدای صریح‌اللهجه توصیف می‌کند، اما به‌ندرت مدرکی دال بر هدف قرار گرفتن ضدخدایان و جامعه آنها یافت می‌شود تا همفکران وی به خاطر جنایتی که وی صورت داده، مجرم شناخته شوند. اما این همه معیار دوگانه از سوی رسانه‌های غربی برای چه صورت می‌گیرد؟ شاید کشته شدن یک فرد ضدخدا بهره‌برداری لازم را برای توجیه اسلام‌هراسی از سوی رسانه‌های غربی زمینه‌سازی نمی‌کند و یا این افراد از جنبه سیاسی کاربردی در غرب ندارند تا جنگ‌های نیابتی سیاستمداران غربی را در سرزمین‌های اسلامی موجه سازند. امروز اسلام‌هراسی در حال افزایش است و این امر بر کسی پوشیده نیست که رسانه‌های تاثیرگذار و بزرگ غربی در پوشش جنایاتی که علیه مسلمانان صورت می‌گیرد، معیارهای دوگانه دارند اما برعکس هنگامی که دوچرخه یک مسلمان با چرخ خودروی یک غیرمسلمان برخورد کند، جنجال به راه می‌اندازند و آن را جنایتی علیه بشریت به خورد مخاطبان خود می‌دهند.  با توجه به تصویری که رسانه‌های غربی از اسلام و مسلمانان ارائه می‌دهند و نقش و کارآیی‌ای که رسانه‌ها در جریان‌سازی‌ها و انگاره‌سازی‌ها ایفا می‌کنند، غیرمنطقی است که پوشش‌های رسانه‌ای از سوی رسانه‌های بزرگ غربی به عنوان یک عامل مهم در شکل‌گیری احساسات ضداسلامی و خشونت‌هایی که علیه مسلمانان روا داشته می‌شود، نادیده گرفته شود. در واقع، این امر محتمل است که احساسات ضداسلامی و جنایات علیه مسلمانان دست‌کم از جهاتی ناشی از تصویر‌سازی یکطرفه، حساسیت‌برانگیز و متعصبانه رسانه‌های غربی از اسلام و مسلمانان است که در شکل حملات خونباری چون حادثه چپل‌هیل از سوی یک اسلام‌هراس تجلی می‌یابد.
بسیاری از اندیشمندان چون ادوارد سعید، الیزابت پوول، کای حافظ، میلی ویلیامسون، کریم کریم، تیون ون‌دیک و... ، مطالعات آکادمیکی به منظور بررسی پوشش اخبار مرتبط با اسلام و مسلمانان از سوی رسانه‌های غربی صورت داده‌اند و نتایج حاکی از آن است که غالبا مسلمانان از سوی رسانه‌های غربی به عنوان خشونت‌طلب، متحجر، بنیادگرا و تهدیدی علیه تمدن غرب به تصویر کشیده شده‌اند. پوشش رسانه‌های غربی به‌ندرت از اسلام چهره مثبتی نمایش داده است.
دیگر مطالعات، از پوشش گزینشی مناقشات جهانی و منطقه‌ای حکایت دارد. هنگامی که فردی مسیحی، یهودی و غیر مسلمان از سوی مسلمانان کشته می‌شود، اسلام به عنوان موضوعی که نقش مستقیمی ایفا می‌کند، به تصویر کشیده می‌شود. اما اگر مسلمانی از سوی یهودیان، مسیحیان یا دیگر غیرمسلمانان کشته شود هویت مذهبی عاملان این جنایت نادیده گرفته شده یا نامرتبط فرض می‌شود. مناقشه جاری در «میانمار»، مورد مطالعه خوبی است که طی آن رسانه‌های غربی نسبت به خشونت‌ها و تعرضاتی که نسبت به مسلمانان «روهینگیا» روا داشته می‌شود، توجه چندانی ندارند در حالی که دیده‌بان حقوق بشر آنچه علیه این مسلمانان صورت می‌گیرد را «جنایت علیه بشریت»  و «پاکسازی نژادی» اعلام کرده است. در حالی که شبکه‌های تلویزیونی آمریکایی و اروپایی برای مرتبط کردن گروه‌های القاعده و داعش با دکترین مذهبی اسلام دست و پا می‌زنند و تحلیلگرانی که مدعی این امر غیرواقعی هستند که «اسلام مشکل اصلی» است، تریبون‌ها و برنامه‌های زنده را از آن خود کرده‌اند، بسیاری از اندیشمندان، دانشگاه‌ها و سازمان‌های اسلامی که چنین خشونت‌هایی را که از سوی این گروهک‌های افراطی‌ صورت می‌گیرد، محکوم می‌کنند، کمتر فضایی برای ابراز عقیده و روشنگری در اختیار دارند و جالب آنکه متهم می‌شوند در محکومیت چنین اقداماتی، کوتاهی می‌کنند!
برای نشان دادن معیارهای دوگانه غرب در چگونگی پوشش اسلام و مسلمانان همین قدر کفایت می‌کند که به مطالعه جامع و دقیق «جک شاهین» درباره فیلم‌های هالیوودی که تا به امروز صورت گرفته اشاره شود که وی در این مطالعه به تاریخچه چگونگی به تصویر کشیده شدن مسائل اعراب و مسلمانان طی 100 سال گذشته در هالیوود پرداخته است. وی دریافت بیش از 900 فیلمی که وی مورد بررسی قرار داده، اعراب و مسلمانان را به عنوان افرادی خشن، قسی‌القلب، متعصب مذهبی غیرمتمدن و پول‌پرست به تصویر کشیده‌‌اند که به دنبال وحشت‌افکنی در میان غربی‌های متمدن(!) بویژه مسیحیان و یهودیان هستند. کافی است به کشته‌های جنگ‌هایی که این غربی‌های متمدن در طول تاریخ بشریت به راه انداخته‌اند، توجه شود تا روشن شود خشن، قسی‌القلب و متعصب کیست! هنوز آثار محیطی و انسانی انداختن بمب اتم بر سر مردم هیروشیما و ناکازاکی از سوی مدعی شماره یک غرب متمدن باقی است و صدای شیون‌های مادران و پدرانی که فرزندان خردسال خود را در بمباران‌های عراق، پاکستان، یمن و افغانستان از دست داده و می‌دهند، در گوش‌ها می‌پیچد... اگر مفهوم تمدن این است، باید به حال این تمدن گریست که چنگیز و هیتلر نیز از روی آنها خجلند.
نکته آخر آنکه برخی در داخل برای بهبود روابط کشور با این افراد و این منش و تمدن(!) نزدیک به 2 سال است خود را به آب و آتش می‌زنند؛ که البته با تمام عقب‌نشینی‌های‌شان، هنوز هم از جانب آن «متمدنان قسی‌القلب» پذیرفته نشده‌اند.


Page Generated in 0/0061 sec