printlogo


کد خبر: 133848تاریخ: 1393/11/28 00:00
حماس به نقطه آغاز خود بازمی‌گردد

رمزی بارود: با وجود موفقیت حماس در دفع حملات اسرائیل در باریکه غزه،‌ مانورهای سیاسی این گروه در منطقه در سال‌های اخیر نتیجه‌بخش نبوده است. حماس از سوی اسرائیل و طرف‌های عربی در انزوا قرار گرفته است و تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس نیز از آن حمایت نمی‌کند. در این شرایط جنبش اسلامی حماس بار دیگر با گزینه‌های دشواری روبه‌رو شده و به نظر می‌رسد تصمیم گرفته است با احتیاط به اردوگاه قدیمی خود نزد ایران و حزب‌الله بازگردد. این‌بار این مانور مشخصا خطرناک است.  البته دیگر گزینه‌های حماس بسیار محدود است یا اصولا گزینه‌ای پیش روی این جنبش قرار ندارد. حماس اکنون با چالش‌های وحشتناکی روبه‌رو است. این چالش‌ها شامل اقتصاد بشدت ضعیف،‌ زیرساخت‌های ویران، تونل‌های تخریب‌شده رفح و تداوم محاصره اقتصادی از سوی اسرائیل است.  پیشرفت مذاکرات سال گذشته فتح و حماس و پس از آن تشکیل دولت جدید می‌توانست مقدمه تحولاتی دیگر از جمله تعریف ساختار جدید برای سازمان آزادیبخش فلسطین باشد. تلاش برای صلح که زمانی بسیار امیدوارکننده بود در پی تهاجم گسترده اسرائیل به غزه دچار اختلال شد. این حمله موسوم به عملیات «تیغه حفاظتی» هزاران کشته و زخمی بر جای گذاشت. در پی این جنگ، باریکه غزه که پیش از آن وضعی به هم ریخته داشت، در بدترین حالت خود در سراسر تاریخ قرار گرفت.
دولت «رامی حمدالله» در رام‌الله به جای آنکه بلافاصله وزارتخانه‌های مورد توافق را در غزه تاسیس کند و ضمن تزریق پول به مناطق آسیب‌دیده، فرآیند بازسازی را آغاز کند، همه کارها را به تاخیر انداخت و تنها دلیلی که می‌توان برای این‌کار متصور شد، وجود انگیزه‌های سیاسی بود. با این وضع اگر غزه ارتباطی هرچند محدود با دنیای خارج نداشته باشد حماس نمی‌تواند مدت طولانی دوام آورد.
تلاش حماس برای استفاده از مصر به‌عنوان راهی برای شکستن محاصره غزه نیز نتیجه‌بخش نبود. مصر ماه مارس سال گذشته حماس را گروهی تروریستی اعلام کرد. چند ماه بعد نیز دادگاهی در مصر فعالیت گردان‌های عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس را ممنوع و این گروه را به فعالیت‌های تروریستی متهم کرد. اکنون با تخریب تونل‌های غزه و ایجاد و تقویت یک منطقه حائل از طرف مصر، محاصره غزه کامل شده است.  پس از آن حمله اسرائیل به غزه رخ داد که نتیجه آن بی‌خانمان شدن هزاران خانواده، بیش از 11 هزار زخمی و فرورفتن تعداد زیادی از مردم غزه در فقر بود. در کنفرانس کمک به غزه که ماه گذشته در قاهره برگزار شد، قول‌هایی برای کمک به بازسازی غزه داده شد اما تعداد کمی از این قول‌ها عملی شد. سازمان ملل و اتحادیه عرب اکنون پس از چند ماه خواستار عملی شدن وعده‌های کمک به غزه هستند اما آمریکا و متحدان آن اصرار دارند حتی اگر این مبالغ پرداخت شود، در اختیار حماس قرار نخواهد گرفت.
در این شرایط حماس چه کاری باید انجام دهد؟
قبل از وقوع به‌اصطلاح بهار عربی در سال 2011، منطقه به 2 اردوگاه سیاسی تقسیم شده بود. یکی از آنها موسوم به «محور مقاومت» یا اردوگاه گروه‌های مخالف بود. این محور شامل ایران، سوریه، حزب‌الله و حماس بود. اردوی دیگر متعلق به میانه‌روها بود که متحدان منطقه‌ای آمریکا در آن گرد هم آمده بودند. اردوی میانه‌روها تلاش می‌کرد فعالیت‌های گروه نخست را خنثی کند.
در این میان اختلافات شیعه و سنی نیز وجود داشت اما هرگز به شدتی که امروز وجود دارد به چشم نمی‌آمد. وجود حماس به‌عنوان یک گروه سنی در اردوگاه شیعیان و مبارزه این گروه با آمریکا و اسرائیل عملا هرگونه اختلافات مذهبی را به حداقل رسانده و بی‌اهمیت نشان می‌داد.  بهار عربی در مراحل ابتدایی امیدواری‌های فراوانی به همراه داشت اما در نهایت سراسر منطقه از این تحول ضربه خورد. این تحول به جنگ و درگیری‌های خونین منجر شد و تضادهای مذهبی و سیاسی بی‌سابقه‌ای را به همراه داشت.  بروز جنگ در سوریه بهترین سناریو برای بسیاری از دولت‌های غربی از جمله آمریکا و اسرائیل به نظر می‌رسید. ایران، روسیه و کشورهای عربی بلافاصله وارد میدان شدند و هر یک اهداف خاصی برای خود داشتند. برای ایران این جنگ فرصتی برای گسترش نفوذ منطقه‌ای خود بود. با اضافه شدن حزب‌الله به این جنگ که گروه‌های فراوانی در آن شرکت داشتند، رویارویی شیعه و سنی قابل لمس شد. با این حال هیچ‌یک از طرفین به حماس اجازه ندادند در این درگیری‌ها دخالت کند.  در این میان فلسطینی‌ها حتی زمانی که اتحاد و یکپارچگی آنها در خطر بود نیز اختلافات خود را کنار نگذاشتند. تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس بی‌توجه به هزاران کشته جنگ غزه و آوارگان فلسطینی که شرایط بسیار دشواری در اردوگاه‌های سوریه داشتند، به گفتمان بی‌معنای «فرآیند صلح» با اسرائیل ادامه می‌داد.  قمار حماس کمترین نتیجه را برای این گروه به همراه نداشت. حماس که بیش از پیش فقیر و منزوی شده بود تلاش کرد با پیوستن به گروه فتح برای پایان دادن به اختلافات و فرار از شرایط ناامیدکننده موجود، فرصتی برای خود فراهم کند.  پس از آن اسرائیل به غزه حمله کرد. بحث رسانه‌ها در آن زمان حول اتهام اثبات‌نشده علیه حماس مبنی بر مرتبط بودن با ربودن و کشتن 3 نوجوان شهرک‌نشین اسرائیلی بود اما این موضوع فقط بهانه‌ای برای جنگ بود. حماس پس از جدایی از محور مقاومت و منزوی شدن از سوی اردوگاه میانه‌روهای عرب در ضعیف‌ترین وضع خود قرار داشت. در آن شرایط «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر اسرائیل فرصتی مناسب برای وارد کردن ضربه نهایی به حماس پیدا کرد و به همین جهت غزه را با بی‌رحمی بی‌سابقه‌ای مورد حمله قرار داد. وی قصد داشت ابتدا حماس را به لحاظ سیاسی خرد کند و سپس قابلیت‌های نظامی آن را از بین ببرد. ویرانی وسیع زیرساخت‌های غزه با هدف افزایش فشار بر مردم غزه نبود بلکه هدف اصلی آن، این بود که اسرائیل مطمئن شود حماس پس از جنگ نخواهد توانست غزه را اداره کند و کار عظیم و غیر قابل انجام بازسازی غزه و در کنار آن نبود هرگونه کمک، باعث سقوط حماس خواهد شد.  کشورهای عربی نیز یا بشدت غرق در مشکلات خود بودند یا اینکه حملات شدید اسرائیل به غزه را با وحشت، شوک و نگاه به آینده می‌نگریستند. آنهایی که حماس را به جدا کردن راه خود از ایران تشویق می‌کردند، نتوانستند کمبودهای این گروه را در زمینه سلاح، پول و سایر امکانات جبران کنند. اکنون برخی اعضای حماس احساس می‌کنند به آنها خیانت شده است و آنهایی که با جدایی از ایران مخالف بودند، رهبران گروه را به تجدیدنظر در انتخاب متحدان خود ترغیب می‌کنند.  در واقع فرآیند ترمیم روابط با ایران از چند ماه قبل نزد رهبران حماس آغاز شده است و نشانه‌های بسیاری- اگرچه مبهم- از نوعی آشتی بین ایران و حزب‌الله از یکسو و حماس از سوی دیگر حکایت دارد و احتمال ازسرگیری اتحاد آنها را در آینده نزدیک افزایش داده است.  
هنگامی که یک بالگرد توپدار اسرائیل روز 18 ژانویه/ 28 دی یک کاروان را در استان قنیطره در سوریه هدف قرار داد که طی آن 6 نیروی حزب‌الله و یک ژنرال ایرانی کشته شدند، حماس به سرعت کشته شدن این نیروها را تسلیت گفت. برجسته‌ترین این پیام‌ها از سوی «محمد ضیف» فرمانده گردان‌های قسام بود. ضیف خواستار آن شد که در این جنگ مشترک تفنگ‌ها به سوی اسرائیل نشانه گرفته شود.  در پی این حمله پیام‌های سیاسی نیز سرازیر شد که یکی از آنها از سوی «اسماعیل هنیه» نخست‌وزیر دولت حماس در غزه بود. وی ضمن درخواست برای اتحاد در برابر دشمن سیاسی امت اسلامی، اعلام کرد: «ما همبستگی کامل خود را با لبنان و مقاومت لبنان اعلام می‌کنیم». علاوه بر این «خالد مشعل» رئیس حماس نیز خواستار حل و فصل صلح‌آمیز بحران سوریه شد که این نشان می‌دهد تلاش حماس برای بازگشت به اردوی ایران در نهایت به سرانجام خواهد رسید.  در حقیقت آن‌طور که «احمد یوسف» مشاور ارشد سابق هنیه و عضو بانفوذ حماس اعلام کرد، بازگشت حماس به اردوی ایران دیر یا زود انجام خواهد شد. وی گفت مشعل نیز باید بزودی به تهران برود و با مقامات عالیرتبه ایران دیدار کند.  بازگشت احتمالی حماس به اردوی ایران احتمالا به روشی محتاطانه، حساب‌شده و البته پرهزینه صورت خواهد گرفت. هم‌اکنون بحران بی‌اعتمادی در میان همه طرف‌ها وجود دارد اما برخی در جنبش حماس معتقدند بازگشت به اردوی ایران غیرقابل اجتناب است.
برخی گروه‌ها و کشورها از راهبرد جدید حماس بشدت انتقاد می‌کنند و برخی دیگر آن را به‌عنوان اقدامی منطقی مورد تقدیر قرار می‌دهند اما اگر از دید حماس و گروه‌های مقاومت در غزه به موضوع نگاه کنیم، این اقدام تنها با هدف حفظ بقای حماس انجام می‌شود.
پایگاه اینترنتی آسیاتایمز


Page Generated in 0/0076 sec