عبدالباری عطوان*:در بیانیه پایانی نشست شنبه وزرای خارجه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، مهمترین نکته تاکید بر ضرورت ادامه روند سیاسی در یمن براساس طرح ابتکاری کشورهای عربی این شورا دارد و در این بیانیه همچنین هشدار داده شده که اگر طرفین درگیر در یمن با هم به توافق نرسند، کشورهای شورای همکاری برای حفظ منافع خود تدابیر لازم را اتخاذ میکنند. این سخنان زیبایی است اما این کشورها برای حفظ منافع خود چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟ آیا ارتش و ناوگان هوایی و نیروی دریایی خود را برای بمباران گروه انصارالله روانه یمن میکنند.به نظر نمیرسد کشورهای عربی منطقه در یمن مداخله نظامی بکنند اگرنه چنین اقدامی باعث میشود دست آمریکاییها را همانند سوریه و عراق، برای دخالت در منطقه باز بگذارند. ارتش هر کشوری که در یمن دخالت کرده، یا با شکست مواجه شده یا حداقل پیروز نشده است حتی صنعا برای امپراتوری عثمانی دستنیافتنی بود و پیش از آن نیز امپراتوری بریتانیا تنها توانست در عدن و مناطق جنوب آن باقی بماند و مهمترین نصیحت ملک عبدالعزیز آلسعود به پسرش فیصل این بود که نیروهای خود را که به یمن فرستاده بود، فورا بازگرداند تا در مهلکهای که نجات از آن امکانپذیر نیست، گرفتار نشود. تصور نمیرود آمریکا که مشغول جنگ افغانستان و عراق است و همچنین به صورت غیرمستقیم نیز در یمن درگیر شده، آمادگی داشته باشد به درخواست کمک کشورهای عربی و همچنین صدور قطعنامهای در شورای امنیت براساس بند هفتم جهت دخالت در یمن پاسخ مثبت دهد. سیاستهای کشورهای عربی در یمن همواره فاجعهآمیز است و نیاز به راهبرد روشن و بررسی درست دارد و مبالغهآمیز نیست اگر بگوییم این کشورها اساسا سیاستی یکپارچه ندارند و هر چه ما میبینیم تنها ابراز واکنش به حوادث مختلف است. در واقع این کشورها از طرحها و برنامههای دیگر کشورها حمایت میکنند و موضعگیریهای آنها مختلف است،عربستان مبتکر اصلی طرح ابتکاری کشورهای عربی برای حل بحران یمن- که از شورای امنیت میخواهند این طرح را بپذیرد و در نتیجه براساس بند هفتم با یمن برخورد شود ولی برخلاف خواست کشورهای عربی خلیجفارس، شورای امنیت در قطعنامه یکشنبهشب خود درباره یمن بر اقدامات قهری براساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد علیه این کشور تأکید نکرده است- پس از 80 سال خود را در یمن بدون متحد میبیند و در این میان همه قبایل و حتی شخص علی عبدالله صالح، همپیمان سنتی عربستان، به سعودی پشت کردهاند. کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و عربستان چه کاری غیر از صدور بیانیه مبنی بر ضرورت پایبندی به طرح ابتکاریشان و حمایت از مقامات این کشور میتوانند انجام دهند؟ حال این طرح و آن دولت قانونی یمن کجاست؟ وزرای خارجه کشورهای حاشیه خلیجفارس ابتدا باید اعتراف کنند که سیاست خارجی یکپارچه ندارند و باید آن را اصلاح کنند و دوم اینکه تناقضات کنونی درباره سیاستهای این شورا در عراق، لیبی، لبنان، سوریه، یمن و فلسطین را از بین ببرند. عربستان هدایتکننده کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و مطرحکننده طرح سازش در فلسطین است ولی در حال حاضر کسی نمیداند سیاست عربستان درباره فلسطین واقعا چیست؟ اگر نگوییم روابط عربستان با جهاد اسلامی و همچنین حماس به دلیل ارتباط آن با اخوانالمسلمین به حد دشمنی رسیده، باید گفت این روابط به حد قطع رابطه رسیده است. از سوی دیگر هنوز کسی نمیداند موضعگیری عربستان درباره سوریه چیست، زیرا برخی میگویند عربستان از این پرونده عقبنشینی کرده و تنها بر مساله مبارزه با داعش تمرکز کرده است. اساس سیاست کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس درباره یمن این بوده که یمن همچنان به صورت کشوری فقیر، ضعیف و تکهتکه و در خلأ قدرت باقی بماند و یک حکومت مرکزی قدرتمند در این کشور نباشد، زیرا از نظر آنها یکپارچگی این کشور و قدرتمند بودن آن برای ثبات منطقه خطرآفرین است و شاهد این امر، دعوت از اردن و مغرب- که از منطقه خلیجفارس دورند- برای پیوستن به شورای همکاری خلیجفارس است اما از یمن که از نظر فرهنگی و جغرافیایی به منطقه بسیار نزدیک است، چنین دعوتی به عمل نیامده است. این سیاستها در ضعیف کردن یمن و تجزیه آن موفق بوده اما مساله دیگر اینکه نتیجه این سیاست بد به خود آنها نیز بازگشته است، با تداوم چنین سیاستهایی، یمن تبدیل به کشوری بیقانون و شکست خورده شده، حکومت مرکزی آن ضعیف است و یک نوع خلأ در یمن به وجود آمده که القاعده طی 10 سال گذشته آن را پرکرده و اکنون داعش که از القاعده بسیار خطرناکتر است نیز پدیدار شده است.
*تحلیلگر برجسته مسائل خاورمیانه