printlogo


کد خبر: 133876تاریخ: 1393/11/28 00:00
فرصتی تاریخی برای ساخت تمدن جهانی

حسین بابازاده‌مقدم: ادیان در جوامعی ظهور کردند که مردم به‌دلیل حضور یک حاکمیت ظالم و نظامی از قدرت مسلط و فسادانگیز تحت ستم قرار داشته و در این شرایط از حداقل‌های لازم چه برای زندگی و چه طی مسیر در مرحله بعد به سمت و سوی تعالی محروم بوده‌اند. لذا پیامبران الهی با 3 رویکرد و 3 مرحله اصلی یعنی تبلیغ، تعلیم و تربیت و ایجاد حکومت به بسط زندگی خوب برای بشر پرداخته‌اند. زندگی دینی یعنی زندگی در جامعه‌ای که ایمن و سلامت است، کرامت انسان‌ها ارج نهاده شده، افراد از حقوق و ایستارهای منطقی اجتماعی به‌صورت عادلانه تبعیت می‌کنند و در عین حال با بهره‌مندی از زندگی در یک جامعه اخلاقی می‌توانند به تعالی و کمال دست پیدا کنند. الباقی مسیر از کمال به بعد را خود انسان‌ها قادر خواهند بود با توجه به اجتهادی که به‌دست می‌آورند طی کنند. در باقی افراد که این امکان را به هردلیلی نیافته‌اند نیز چون تحت مدیریت انسان‌های کمال‌یافته قرار می‌گیرند، طبیعتا آنان نیز در همین مدار تعالی قرار می‌گیرند.
به‌طور کلی انقلاب‌ها نیز در حرکتی شبیه به همین روند علیه نظامی سرکوبگر و فاسد که منافع جمعی را قربانی اقلیتی محدود می‌کند و برای تسری قدرت سلطه‌گرانه خود از انجام هیچ اقدامی صرفنظر نمی‌کند با بهره‌گیری از یک رهبر نیرومند و اصطلاحا کاریزماتیک شکل گرفته و پیش می‌رود. دین و قیام ابلاغ دین را پیامبران، رهبری می‌کنند و انقلاب‌های اجتماعی و سیاسی را رهبران سیاسی و اجتماعی اما با این تفاوت که طبیعتا هر انقلابی از خطا و سهو بشر و آسیب‌پذیری‌های معمول مبرا نیست و حتی در خود ادیان نیز وقتی به‌دقت نگاه می‌شود برخی از نزدیک‌ترین افراد به جریان ابلاغ وحی و پیامبران دیده می‌شوند که در دوره پس از پیامبران، راه را به‌رغم حضور رهبران با رویکرد الهی به بیراهه رفته و تلاش می‌کنند منافع مادی خود را تامین کنند.
شکی نیست که در زمینه‌های به بیراهه رفتن انقلاب‌ها و دین، همسانی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد و عملا این دو از جهت آسیب‌ها تا حد بسیار قابل ملاحظه‌ای نزدیک به هم تفسیر می‌شوند.
انقلاب‌ها برای حرکت با برانداختن نظام پیشین، ایجاد یک گفتمان همه‌گیر، رهبری نیرومند و همینطور استفاده از ظرفیت نیروهای توده مردم، ابتدا با برقراری نظام انقلابی، سپس با تاسیس دولت، تثبیت نظام و دولت‌سازی، می‌توانند به سوی تاسیس تمدن پیش روند. عواملی نیز در این راستا می‌تواند به تاسیس تمدن در درون انقلاب‌ها کمک کند که مهم‌ترین آنها بهره‌مندی از انسجام درونی از منظر گفتمانی و تئوریک و بهره‌مندی از ساختار فکری نیرومند و توانایی‌های واقعی در عرصه اجرا و عمل است. ادیان را چند عامل مهم با مشکلات گوناگون دست به گریبان ساخت که در تمدن‌های دینی نیز شاهد تاثیرگذاری همین عوامل هستیم:
1- سودجویی، کجروی و خودمحوری برخی عناصر اطراف پیامبر که در دین اسلام با عنوان صحابه شناخته می‌شوند.
2- تسری باورهای عمیقا خرافی، بسته و قومی و قبیله‌ای به منافع و باور جمعی
3- بی‌احترامی به روند جانشینی و آنچه در اسلام با عنوان ولایت شناخته می‌شود.
4- فراگیری تجمل و زندگی‌های عافیت‌طلبانه و ترویج روحیه تملق و چاپلوسی در محیط سیاسی
5- زدوبندهای جناحی و قبیله‌ای و نژادی و بی‌توجهی به اصالت تقوا در برابر اصالت خون و قومیت
6- اعمال ظلم و ستم مالی و فرهنگی نسبت به جوامع تحت مدیریت و سلطه
7- درپیش گرفتن رویه‌های پیش از برقراری نظام دینی
8- تبدیل شدن ارزش‌های جامعه دینی دوره پیامبر به ضدارزش و در عوض جایگزینی سنت‌های خرافی و بدوی به جای آنها
9- اولویت پیدا کردن گسترش و پیشرفت مالی و محدوده سرزمینی به جای محتوای فکری و فرهنگی
10- حضور برخی دشمنان در بخش‌های مهم و گره‌های تصمیم‌سازی در حکومت دینی و اسلامی
11- تسلط روایت‌های بیگانه بر روایت‌های اصیل و درونی
همین عوامل با اندکی تغییر و تلخیص نیز در از دست رفتن انقلاب‌ها موثرند و می‌توانند دخیل باشند.
امروز انقلاب اسلامی به‌عنوان مهم‌ترین انقلاب قرن که حاصل 200 سال مبارزه و حق‌طلبی مردم ایران است و عالی‌ترین ظرف و قالب برای تحقق یک نظام عدالت‌محور، محرومیت‌ستیز و در عین حال محلی برای احترام و تقویت مستضعفان ایران و جهان به شمار می‌آید، بهترین امکانی است که برای احیای تمدن اسلامی در اختیار ما قرار دارد.


Page Generated in 0/0049 sec