printlogo


کد خبر: 133976تاریخ: 1393/11/30 00:00
غرب می‌خواهد ظرفیت غنی‌سازی ایران محدود باشد

رابرت گلدستون، استاد علوم اختر فیزیک دانشگاه پرینستون: آمریکایی‌ها می‌خواهند فرصتی را که ایران جهت تولید مقدار کافی اورانیوم قابل کاربرد در سلاح برای ساخت اولین سلاح هسته‌ای‌اش لازم دارد، به بیش از یک‌سال افزایش دهند؛ این فاصله زمانی موسوم به «دوره رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت» است. این درحالی است که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر عالی ایران گفته است ملزم کردن ایران به برچیدن تجهیزات غنی‌سازی موجود، «زورگویی و زیاده‌خواهی» است. در حالی که توجه بین‌المللی بر مباحثات درباره مدت زمان رسیدن به نقطه غیرقابل برگشت متمرکز است، بحث‌های علنی چندانی درباره یک مساله بسیار مهم‌تر صورت نگرفته است و آن استفاده از تاسیسات سری جهت تولید اورانیوم با غنای بالا و اصلاح طرح‌های تسلیحاتی جهت کاربرد است که «نقطه فرار» نامیده می‌شود.
چرا یک‌سال؟ استدلال 1+5 این است که برای اجرای 3 اقدام مجزا و پی‌درپی یک‌سال زمان لازم است. این سه اقدام عبارتند از: شناسایی هرگونه غنی‌سازی فراتر از سقف توافق‌شده، ایجاد فرصت لازم برای تاثیرگذاری دور جدید تحریم‌های سخت‌تر ضد ایران و بالاخره توسل به مداخله نظامی در صورت شکست تحریم‌ها.
اما چرا باید انتظار داشت تحریم‌های جدیدتر و سخت‌تر - دومین گام لازم- تاثیر واقعی داشته باشد؟ با وجود این حقیقت که تحریم‌های بین‌المللی سال‌های متمادی به اقتصاد ایران لطمه زده است،‌ هیچ مدرک واقعی دال بر کاهش منابع مالی برای چنین تحقیقاتی وجود ندارد. با نگرشی واقع‌بینانه باید گفت اگر ایران احساس کند شرایط حاد- مثلا تهدید تهاجم- آن را به نقض آشکار یک توافقنامه بین‌المللی جدید در یک تاسیسات حفاظت‌شده از قبیل نطنز یا فردو ملزم می‌کند، تحریم مالی از هیچ نوع، مسیر این کشور را تغییر نمی‌دهد. این بدین معنی است که درخواست برای طولانی کردن مدت زمان رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت برای یک دوره واهی که طی آن تحریم‌ها بتواند به توقف پیشرفت ایران در جهت ساخت تسلیحات هسته‌ای منجر شود، در واقع به تعبیر رهبر عالی ایران، زورگویی و زیاده‌خواهی است و فقط شهروندان عادی ایران لطمه خواهند دید.
در نتیجه، دوره رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت درواقع فقط باید طولانی‌تر از دوره‌ای باشد که برای شناسایی سطوح ممنوعه غنی‌سازی در نطنز و فردو و متعاقبا توسل به مداخله نظامی برای فلج کردن این تاسیسات لازم است.
درباره شناسایی [فعالیت‌های ممنوعه] به عنوان اولین اقدام ضروری باید گفت زمان لازم برای پی بردن بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به هرگونه نقض [توافق] ممکن است فقط یکی، دو هفته باشد. بازرسان می‌توانند با حضور دائمی به هرگونه اقدامی برای تزریق مجدد اورانیوم با غنای پایین به سانتریفیوژها برای غنی‌سازی بیشتر یا تغییر شیوه اتصال بین سانتریفیوژها با هدف غنی‌سازی وسیع‌تر پی ببرند. در عین حال آنها می‌توانند از اورانیوم غنی‌شده به‌طور روزانه نمونه‌برداری کنند و آن را برای تجزیه و تحلیل و تعیین سطح غنی‌سازی آن مطابق سقف تعیین‌شده، به آژانس تحویل دهند. اگر مقرون به‌صرفه باشد می‌توان آزمایشگاه‌های تجزیه و تحلیل برای تسریع در روند کار در ایران تاسیس کرد. در نهایت می‌توان نظارت بی‌وقفه و آنلاین را به اجرا گذاشت.
حتی با دوره کنونی نسبتا کوتاه دو- سه ماهه برای رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت- نه چند هفته که برای شناسایی و تایید هر موردی از نقض توافق لازم است- مدت زمان موجود برای فلج کردن تاسیسات اعلام‌شده غنی‌سازی در ایران به‌وسیله ابزارهای نظامی قبل از رسیدن کامل این کشور به نقطه غیرقابل بازگشت، بیش از زمان مورد نیاز است.
باید اذعان کرد مداخله نظامی قطعا یک نتیجه مطلوب نیست، چون ایران ممکن است با حرکت به سمت یک برنامه سری تهاجمی جهت تولید تسلیحات هسته‌ای واکنش نشان دهد اما اگر ایران در واقع غنی‌سازی به سمت سطوح قابل کاربرد در سلاح را با نقض توافقنامه بین‌المللی‌اش آغاز کند، اقدام نظامی در واقع «گزینه بد از میان گزینه‌های بدتر» است. بر این اساس باید برای ایران روشن شود که تلاش برای رسیدن به نقطه غیرقابل برگشت منجر به مداخله نظامی بین‌المللی فوری خواهد شد. مزیت دیگر این امر آن است که حاکمیت ایران را به طور جدی به بازنگری درباره احتمال دستیابی موفق به نقطه غیرقابل بازگشت در نطنز و فردو وامی‌دارد.
نگرانی بزرگ‌تر آن است که اگرچه کاهش ظرفیت غنی‌سازی در ایران ضروری نیست اما برای کاهش ذخیره اورانیوم غنی‌شده در این کشور بسیار مهم است. هم‌اکنون ایران بیش از 5 تن گاز هگزافلوراید اورانیوم با غنای پایین موسوم به «گاز اورانیوم» دارد و فقط حدود یک تن و 300 کیلوگرم برای تولید اورانیوم لازم برای تولید اولین سلاح هسته‌ای لازم است (مانند بسیاری پروژه‌های مهندسی، ساخت اولین مورد بسیار مهم و نشانه امکان‌پذیری آن است و با استفاده از بقایای اورانیوم غنی‌شده برای اولین بمب اتم، می‌توان برای ساخت سریع‌تر دومین سلاح استفاده کرد). در یک سناریوی دستیابی به نقطه غیرقابل برگشت، کپسول‌های گاز اورانیوم غنی‌شده می‌تواند ابتدا به سرعت از نطنز و فردو به تاسیسات مخفی منتقل شود که در برابر حمله نظامی مصون باشد و سپس از آنها برای حداقل 3 برابر کردن سرعت تولید مواد قابل استفاده در بمب اتم بهره برد.
برای از بین بردن چنین امکانی، باید توافق شود که به‌طور ماهانه طی دوره موقت، همه اورانیوم غنی‌شده در ایران- نه فقط گاز بلکه اورانیوم غنی‌شده به شکل‌های دیگر از جمله مواد با غنای 20 درصد- تحت کنترل و نظارت IAEA به روسیه منتقل شود تا به سوخت رآکتور تبدیل شود. اگر ذخیره گاز اورانیوم غنی‌شده قابل کاربرد در رآکتور در ایران زیر 200 کیلوگرم، یا حدود میزان تولید کنونی در یک ماه، نگه داشته شود، این خطر جدی برطرف خواهد شد. در نتیجه، دوره رسیدن به نقطه غیرقابل برگشت در نطنز و فردو به حدود 6 ماه- بدون کاهش ظرفیت غنی‌سازی‌شان- افزایش خواهد یافت که کاملا برای هر دو طرف قابل قبول خواهد بود.
گزارش‌های مطبوعاتی اخیر از آن حکایت داشته است که مذاکره‌کنندگان بین‌المللی صدور گاز اورانیوم غنی‌شده ایران را به عنوان یکی از عناصر توافق نهایی مدنظر دارند. این راه‌حل به مراتب بهتر از کاهش تعداد سانتریفیوژهاست. سانتریفیوژها در یک تاسیسات اعلام‌شده به آسانی قابل برچیدن و عملا اهداف ثابت برای یک مداخله نظامی در صورت رسیدن این کشور به نقطه غیرقابل بازگشت است. از طرف دیگر، کپسول‌های گاز اورانیوم بسیار خطرناک‌ترند چون به سرعت قابل انتقال و مخفی‌سازی‌اند. یک دوره 6 ماهه برای رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت با 200 کیلوگرم گاز اورانیوم در ایران در مقایسه با یک دوره یک‌ساله با 5 تن از این نوع گاز که احتمالا 200 کیلوگرم در ماه افزایش می‌یابد، به مراتب برای جامعه بین‌الملل ایمن‌تر است. نمی‌دانیم چه تعداد تاسیسات سری دارای سانتریفیوژ در سراسر ایران پراکنده است یا میزان قابلیت آنها جهت بهره‌برداری از گاز اورانیوم مورد استفاده رآکتور در نطنز و فردو چقدر است.
یک مساله بسیار محتمل‌تر از نقطه غیرقابل بازگشت، «نقطه فرار» است؛ با استفاده از تاسیسات سری که منحصرا با هدف تولید اورانیوم با غنای بالا و بررسی طرح‌های تسلیحاتی جهت استفاده از طریق محاسبات و آزمایش‌های تایید عملکرد ساخته شده است. اگر تاسیسات دیگری با وسعت فردو در زیر یک کوه دیگر در ایران مخفی باشد و به‌طور کامل با نسل کنونی سانتریفیوژهای ایران تجهیز شده باشد، امکان تولید مواد کافی قابل کاربرد در سلاح برای ساخت یک بمب ظرف تقریبا 2 سال در صورت شروع کار با اورانیوم طبیعی، یا تقریبا ظرف چند ماه در صورت شروع کار با اورانیوم با غنای 4 درصد که معمولا سطح لازم برای کاربرد در رآکتور است، وجود خواهد داشت. این عوامل بدین معنی است هر توافقی باید شامل ابزارهای کافی جهت قطع این مسیر به سمت مواد تسلیحاتی باشد، با اطمینان از اینکه برای اینگونه تاسیسات سری، جهت تولید سانتریفیوژ امکانی وجود ندارد.
مساله مهم دیگر برای قطع مسیر ایران به سمت ساخت یک بمب اتم، درک آن چیزی است که IAEA (سازمان بین‌المللی انرژی اتمی) رسما «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هسته‌ای ایران می‌نامد. مثلا IAEA می‌گوید ایران ممکن است مبادرت به انجام آزمایش‌های انفجار درونی مرتبط با یک وسیله هسته‌ای و محاسبات رایانه‌ای درباره پویایی شناختی انفجارهای هسته‌ای کرده باشد. ایران تا 25 آگوست 2014 با خودداری از ارائه اطلاعات لازم درباره این موضوعات که قولش را داده بود، این ادعا را تکرار کرد که نگرانی‌های IAEA مبتنی بر اطلاعات غلط است.
تنها راه برای محدود کردن خطر نقطه فرار این است که ایران شفاف‌سازی بسیار وسیع‌تری به عمل آورد. همانطور که گروه 1+5 باید از این درخواست صرف‌نظر کند که مدت زمان لازم برای رسیدن (ایران) به نقطه غیرقابل بازگشت به یک‌سال افزایش یابد،‌ ایران باید شفاف‌سازی واقعی به عمل آورد. این اقدام در مقایسه با در نظر گرفتن یک دوره یک‌ساله برای احتمال رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت در تاسیسات اعلام‌شده به مراتب از اهمیت بیشتری برای امنیت جهانی برخوردار است.
لازم است ایران اجازه دسترسی فوری به همه مراکز مشکوکی را بدهد که در آنجا احتمال تحقیق و توسعه سری در ارتباط با سانتریفیوژ، ساخت سانتریفیوژ، غنی‌سازی اورانیوم، محاسبات مرتبط با طراحی سلاح یا انجام آزمایش‌هایی برای تایید کارآیی یک طرح سلاح وجود دارد. این کشور همچنین باید امکان دسترسی فوری و بدون نظارت به همه کارشناسان مهندسی و علمی مورد درخواست IAEA را طی روند تحقیقات آن فراهم کند. این روند که گاهی «فراتر از توافق الحاقی» نامیده می‌شود، تنها راه برای اطمینان‌دهی درباره وجود نداشتن هیچگونه تاسیسات سری غنی‌سازی است و نیز تنها راه برای حل و فصل مسائل مربوط به ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران طی یک دوره یک تا 2 ساله که مدیرکل IAEA پیشنهاد داده است و همچنین تنها راه برای تضمین‌های موثق درباره عدم شروع مجدد اینگونه تلاش‌های نظامی در آینده.
ایران ممکن است نگران باشد مهندسان و دانشمندان ایرانی که IAEA با آنها مصاحبه می‌کند به اهدافی برای ترور توسط عوامل دولت‌های خارجی تبدیل شوند. گروه 1+5 باید تضمین دهد چنین چیزی روی نخواهد داد اما ایران همچنین خواستار تامین امنیت کامل این افراد خواهد بود.
جهت تضمین ادامه همکاری ایران باید تحریم‌ها به حال تعلیق درآید یا فقط در صورت ادامه شفاف‌سازی واقعی لغو شود تا برای ایران انگیزه‌ای بسیار قوی برای ارائه اطلاعات یا دسترسی‌های لازم ایجاد شود.
جهت پیشرفت کار، ایران باید به‌عنوان بخشی از راهکار «فراتر از پروتکل الحاقی»، درباره تاریخچه برنامه غنی‌سازی اورانیوم خود و هرگونه تحقیقات مرتبط با تسلیحات هسته‌ای‌اش قبل از صدور فتوای آیت‌الله خامنه‌ای در سال 2003 ضد تولید تسلیحات هسته‌ای، کاملا شفاف‌سازی کند. این امر مستلزم اقرار به «گناه» از جانب ایران نیست، چون ایران می‌تواند بگوید برنامه تحقیق و توسعه‌اش صرفا دفاعی و در آن زمان کاملا قابل توجیه بود، هرچه باشد آمریکا در سال‌های منتهی به سال 2003 درباره توانایی‌های هسته‌ای عراق نیز بشدت نگران بود. پس از آنکه این نگرانی با تهاجم تحت رهبری آمریکا به عراق برطرف شد، متعاقبا آن فتوا به همه توانایی‌های تسلیحاتی ایران با مجوز رسمی خاتمه داد. ایران همچنین ممکن است ادعا کند هر فعالیت کمتر سازمان‌یافته‌ای از آن زمان- که این مساله نیز باید روشن شود- فاقد مجوز رسمی بود. با این شیوه چارچوب‌بندی مسائل، ایران می‌تواند آسان‌تر درباره سوابق گذشته‌اش شفاف‌سازی کند. شرمندگی یک عنصر ضروری در توافق نیست، فقط شفافیت لازم است.
تاریخچه هسته‌ای ایران و نیز سرعت همکاری این کشور، بر زمان لازم برای تحقیقات IAEA تاثیر خواهد داشت. پیشرفت IAEA به نوبه خود سرعت تعلیق یا لغو تحریم‌ها را تحت تاثیر قرار خواهد داد اما درک این مساله، با اهمیت است که عامل مهم در موفقیت هر توافقی باید شفافیت کامل ایران درباره فعالیت‌های گذشته و حال آن باشد و جزئیات فعالیت‌های گذشته به خودی خود فاقد چنین اهمیتی است. آنچه انجام شده، تمام شده است، هیچکس نمی‌تواند درباره اقدامات گذشته‌شان مذاکره کند.
این پیشنهادات ممکن است از نظر تندروهای دو طرف مؤلفه‌های یک «توافق خوب» قلمداد شود. کاخ سفید می‌تواند برای دوستانش در خاورمیانه و برای کنگره آمریکا چنین استدلال کند که این مساله به روشنی تعهد می‌شود که نطنز و فردو به تاسیسات تولید مواد تسلیحاتی تبدیل نخواهند شد و بازرسی‌های بی‌قید و شرط تضمین خواهد کرد ایران قادر به دنبال کردن یک برنامه تسلیحاتی سری در آینده نخواهد بود.
در ضمن دولت ایران می‌تواند برای تندروهای خود چنین استدلال کند که هیچ چیز را از دست نداده است؛ درباره ظرفیت سانتریفیوژهای موجود خود کوتاه نیامده است و در صورت هر تلاشی برای رسیدن به نقطه غیرقابل بازگشت باید انتظار یک واکنش نظامی فوری را داشت.
افشای تلاش‌های کوچک در زمینه تحقیق و توسعه با اهداف دفاعی را که در هر صورت با فتوای رهبر عالی [ایران] عمدتا متوقف شد، می‌توان یک مساله فرعی یا حتی هشداری برای دیگران در منطقه قلمداد کرد مبنی بر اینکه ایران دانش و توانایی‌هایی در این زمینه دارد. البته تحریم‌ها نیز به‌طور فزاینده به حال تعلیق در خواهد آمد و سپس لغو خواهد شد.
با نظر به آینده، زمانی که به مرحله نظارت بی‌وقفه IAEA بر سطوح غنی‌سازی در نطنز و فردو رسیده باشیم و ایران اعتماد لازم را کسب کرده باشد که مانند دیگر اعضا کاملا مطابق پیمان منع اشاعه هسته‌ای با آن رفتار می‌شود، باید همان نظارت بی‌وقفه را در بقیه تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم جهان (از جمله دولت‌های دارنده تسلیحات هسته‌ای از قبیل آمریکا) اجرا کرده باشیم. این امر یک عنصر مهم جهت تضمین عدم توسعه ذخایر مواد هسته‌ای این دولت‌هاست.
شاید هم در سطح بین‌الملل درباره یک پروتکل الحاقی قوی‌تر توافق کرده باشیم. این اقدامات جهان را که ایران در پایان توافق به آن می‌پیوندد، بسیار امن‌تر خواهد کرد.
پایگاه اینترنتی بولتن هسته‌ای
 


Page Generated in 0/0140 sec