محمد ایرانی: بسیاری از تحلیلگران، ژنرال «وسلی کلارک» فرمانده ناتو در جنگ کوزوو را میشناسند؛ فرماندهی که با دستور به نیروهای انگلیسی تحت امر خود به منظور تیراندازی به سوی حافظان صلح روس که در پریشتینا مرکز کوزوو با هواپیما به زمین نشسته بودند، سرآغاز نبردی شد که هنوز هم در اذهان باقی مانده و ژنرال «مایک جکسون» فرمانده انگلیسی نیروهای بینالمللی حافظ صلح در کوزوو موسوم به «کیفور» را به واکنش واداشت که خطاب به کلارک گفت: «حاضر نیستم به خاطر تو، جنگ سوم جهانی را آغاز کنم».
هنوز مصاحبه این ژنرال چهار ستاره و فرمانده ناتو در جنگ 1999 یوگسلاوی (سابق) با «امی گودمن» مجری برنامه تلویزیونی و پربیننده «دموکراسی اکنون» آمریکا در سال 2007 دیدنی است که طی آن وی فاش کرد یکی از ژنرالهای ارشد پنتاگون به وی یادداشتی منتسب به دونالد رامسفلد، وزیر وقت دفاع آمریکا کمی پس از حوادث 11 سپتامبر را نشان داده که طی آن این ژنرال به کلارک گفته است: ما بر آنیم طی 5 سال، 7 کشور را مورد حمله قرار دهیم که این حملات با عراق آغاز میشود؛ سپس سوریه، لبنان، لیبی، سومالی و سودان مورد تهاجم قرار خواهند گرفت و در نهایت ایران را دربرمیگیرد».
اما افشاگری اخیر کلارک درباره داعش، در نوع خود بیانگر طرحی است که آمریکا مدتهای مدیدی در غرب آسیا دنبال میکرده و آن از بین بردن گروه مقاومت «حزبالله» است. این ژنرال بازنشسته آمریکایی که چند روز پیش درباره درخواست باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا از کنگره برای دریافت مجوز مبارزه با داعش، با شبکه سیانان گفتوگو میکرد، گفت: «داعش با منابع مالی ما [آمریکا]، دوستان و متحدان ما شکل گرفت... چراکه وقتی شما کسانی را میخواهید که باید تا پای مرگ با حزبالله بجنگند، نمیتوانید اطلاعیه بدهید و بگویید بیایید در جنگ ثبتنام کنید، چون میخواهیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، بلکه شما میروید دنبال آدمهای متعصب، میروید دنبال بنیادگراهای مذهبی، چون آنها هستند که حاضرند با حزبالله مبارزه کنند». اما کلارک اشارهای نکرد که کدام «متحدان و دوستان» در شکلگیری داعش نقش داشتهاند؛ ولی اذعان کردگروهک تروریستیای که آمریکا و متحدانش برای مبارزه با آن میلیاردها دلار صرف کردهاند، ساخته خود آمریکا و متحدان آن برای مقابله با حزبالله است!
با اینکه این ژنرال چهارستاره نامی از هیات موسس داعش نبرده اما برای رسیدن به نامهای رژیم صهیونیستی، عربستان و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیجفارس که مدتهاست کمر همت به نابودی جنبش حزبالله و البته بشار اسد بستهاند، نیاز به صرف انرژی بسیاری نیست. بیش از یک دهه است از جنگ با به اصطلاح تروریسم میگذرد اما نه القاعده از صحنه روزگار محو شده است و نه آمریکا و متحدانش به اهداف خود در به راه انداختن جنگهای نیابتی با ایجاد و حمایت گسترده مالی و لجستیکی از گروههایی چون القاعده و گروههای کوچک و بزرگی نظیر جبهه النصره، بوکوحرام، داعش و... که همفکر آن هستند، نایل شدهاند. اکنون شاهدیم فردی در حد و اندازههای وسلی کلارک که قطعا دسترسی به اطلاعات موثق و دست اولی درباره اهداف و برنامههای آمریکا و متحدانش در خاورمیانه دارد، در حالی که آمریکا مبارزه با داعش را در بوق و کرنا کرده است، فاش میکند همه این هزینههای میلیاردی برای ایجاد گروهک تروریستی چون داعش بوده تا با حزبالله به مبارزه برخیزد. این جمله کلارک مبنی بر اینکه «... چون میخواهیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم، شما میروید دنبال آدمهای متعصب، میروید دنبال بنیادگراهای مذهبی، چون آنها هستند که حاضرند با حزبالله مبارزه کنند»،
بهخوبی حاکی از آن است که آمریکا هنوز به این درک و فهم نرسیده که حزبالله بیش از آنکه یک گروه باشد، یک ایدئولوژی است، تفکری است که قابلیت حذف فیزیکی ندارد و صرفاً با هدف زمینهسازی جهانی عاری از خشونت و جنگ تلاش میکند. حزبالله نام خود را به مقاومت مزین کرده و همچون گروهکهای تروریستیای چون القاعده و داعش نیست که بهعنوان آلت دست کشورهای قدرتمند و برای تامین منافع آنها عمل میکنند. حزبالله بهعنوان یک جنبش عقیدتی به الگویی برای مقاومت در منطقه پرتنش غرب آسیا تبدیل شده است. کمتر کسی است که نسبت به تواناییهای رزمی و نظامی حزبالله تردید داشته باشد. تجربه حزبالله در نبرد با رژیم صهیونیستی، به کمک مبارزان آن در نبرد با گروههای سازمانیافته و تا دندان مسلحی آمد که با بشار اسد در حال نبرد هستند. با نگاهی به پیروزیهای این جنبش در القصیر و یبرود میتوان به تواناییهای حزبالله در دفاع از دولت بشار اسد پی برد به گونهای که برخی تحلیلگران اینگونه استدلال کردند در صورتی که حزبالله وارد معادلات داخلی سوریه نمیشد، دولت اسد مدتها پیش سرنگون شده بود. حزبالله در عین حال که در آموزش و ارائه مشورتها به نیروهای مردمی در سوریه و عراق ایفای نقش میکند، اکنون بهعنوان نیرویی تاثیرگذار در معادلات غرب آسیا ایفای نقش کرده و حوزه نفوذ خود را به سراسر منطقه گسترش داده و در کشورهایی چون یمن و بحرین نیز مورد استقبال و پذیرش دیگر جنبشهای مقاومت چون حوثیها و الوفاق قرار گرفته است.
حزبالله در شبهجزیره عربستان نیز خواهان بسیاری در میان اقلیت شیعی این کشور به دست آورده است اما این جنبش در عین حال که در منطقه بهعنوان نیرویی تاثیرگذار شناخته میشود، در تحولات داخلی لبنان نیز تاثیر بسیاری در ایجاد ثبات در این کشور داشته و مذاکرات به بنبست رسیده درباره انتخاب نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری لبنان را به نحوی هدایت کرد که چالشهای پیش رو برداشته شده و اکنون شاهدیم رهبران حزبالله در حال انجام مذاکرات در سطوح بلندپایه با دیپلماتهای خارجی هستند که دیدار میخائیل بوگدانف، معاون وزیر خارجه روسیه و نوری مالکی، معاون رئیسجمهوری عراق با حضرت حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله دبیرکل محبوب این حزب خدایی، از جمله این فعالیتهای دیپلماتیک حزبالله است در عین حال که حزبالله در کاهش تنشها در مصر نیز ایفای نقش میکند. این تلاشها حاکی از آن است که حزبالله از آزادی عمل و توانمندی بسیاری برای مقابله با هرگونه تهدیدی برخوردار است که امنیت ملی این کشور را به خطر اندازد. این حزب، نیرویی محسوب میشود که در تامین امنیت لبنان، جایگاهی رفیع داشته و با وجود تلاشهای قدرتهای بزرگ و در راس آن آمریکا در سایه قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل برای «خلع سلاح همه گروههای مسلح» در لبنان، ارتش لبنان از هرگونه تحقیق درباره سلاحهای حزبالله سر باز زد چرا که آن را گروه مقاومتی مشروعی میداند برای حفظ تمامیت ارضی این کشور در برابر دستاندازیها و تعرضات دشمنان بویژه رژیم غاصب صهیونیستی که با وجود شکستهای پیدرپی و رقتبار، همچنان بهعنوان ماری زخمخورده به دنبال آسیب رساندن به کیان لبنان است.
طبیعی است حزبالله با این همه محبوبیت و موفقیت، خار چشم دشمنانش باشد اما داعش که هیچ، اگر همه ارتشهای بزرگ جهان نیز متحد شوند- چه بسا اکنون هستند- نمیتوانند کوچکترین آسیبی به حزبالله وارد کنند، چرا که ایدئولوژی حزبالله که بر پایه «شهادت طلبی» است، قابل نابودی نیست. حزبالله یاور ملتهای ستمدیدهای است که از دستان اربابان دستنشانده خود، آزادی و رهایی را فریاد میزنند.
دست خدا بالای همه دستهاست.