جعفر طیاری: اصل «آرامش انسان»، هم مورد تایید مکتب اسلام است و هم غرب از آن دفاع میکند و هر دو جهانبینی، آن را طلب میکنند، اما آنچه مهم است، سبک و طریقی است که برای رساندن انسان به یک آرامش پایدار، پیشنهاد میشود و همینجاست که تفاوت میان اسلام و غرب نمایان میشود، اسلام براساس جهانبینی و انسانبینی خود، سبک ویژه خود را پیشنهاد میدهد و غرب نیز براساس نگاه خود به جهان و انسان، سبک خاص خود را ارائه میدهد. سبکی که «فرهنگ غرب» برای پاسخ به این نیاز اساسی انسان در پیش گرفته، متأثر از نگاه مادی به انسان است که نیازهای انسان را در حد نیازهای حیوانات تنزل میدهد و خوشبختی و آرامش انسان را در «مصرف بیشتر» و «آزادی جنسی» میبیند. طبق این قاعده، هرچه انسان مرفهتر باشد، آرامتر است تا جایی که حتی اخلاق نوین غرب، بر مبنای «سود بیشتر» بنا نهاده شده و اصل بر منافع شخصی است. اما آیا این سبک از زندگی غربی، توانسته جلوی «آشفتگی» را بگیرد و «آرامش» را در زندگی انسان ایجاد کند؟ تحقیقات به عمل آماده در چنین جوامعی، حکایت از «کاهش محبت»، «افزایش عقدهها» و «افزایش خودکشیها» دارد. اقتضای طبیعی نگاه «عادت محور» به دنیا و تکیه کردن به آن، «ترس» و «اضطراب» است؛ رابطه اضطراب با دنیا، به مثابه رابطه «عدد2» با «زوج بودن» است و مگر میشود زوج بودن را از عدد2 گرفت؟! در یک حدیث دنیاشناختی از حضرت امیر(ع) درباره ویژگیهای دنیا میخوانیم: کسی که به دنیا دست یافت، خسته میشود و آن که به دنیا نرسید، رنج میبرد.» (نهج البلاغه، حکمت72) خودکشی «مرلین مونرو»، سوپراستار سینمای هالیوود که مجسمه زیبایی جنسی در آمریکا بود و در «زیبایی»، «ثروت و رفاه اقتصادی» و «شهرت»، از برجستهترین چهرههای آمریکا و سینمای هالیوود بود، نشان از این دارد که هیچ کدام از فاکتورهای «ثروت اندوزی» و «آزادی جنسی» و سایر عناصر مادی، نخواهند توانست اضطراب را از انسان بزدایند و وی را به یک «حیات مطمئنه» برسانند. اسلام اما نگاه دیگری به انسان دارد و بر همین اساس، ضمن تایید«مصرف بهینه و رفاه معیشت» و «لذت جنسی مفید و مشروع» برای انسان، مؤلفههای دیگری را برای دستیابی به یک زندگی آرام و بدون تشویش و اضطراب به انسان پیشنهاد میدهد که در ادامه به مؤلفههایی از آرامش در سبک زندگی دینی براساس قرآن اشاره شده است:
1ـ با برخورداری از «نگاه امتحان محور» به تمام نعمات دنیا، انسان به چنان طُمَأنینهای در زندگی دست مییابد که حتی دیگران هم در ساحل آرامش چنین انسانی، میتوانند آرام بگیرند؛ در سبک زندگی قرآنی، دادن نعمت و سلب نعمت، هر دو در راستای «امتحان و ابتلا» هستند و نباید خودشان اصل قرار بگیرند و آن کسی که نه از داشتن نعمت، مسرور و مغرور میشود و نه از سلب نعمت، ناامید میشود و همه را «امتحان الهی» میداند و نگاه به «حیات اخروی» دارد، چنین کسی است که «نفس مطمئنه»(نفس به آرامش رسیده) است.
2ـ قرآن کریم، آرامش قلبی انسان را منحصر در «یاد الله» میداند، بنابراین، انسان برای دستیابی به آرامش و طمأنینه، باید وارد حوزه ولایت الهی شود و در پناه ولایت خدا، به «مقام امین» دست یابد.
3ـ در تفسیر المیزان ذیل آیه 29 سوره رعد، «حیات طیبه» که همان تعبیر قرآنی سبک زندگی دینی است، یکی از آثار «اطمینان و آرامش قلب» عنوان شده است؛ بر همین مبنا، رابطه «آرامش» و «سبک زندگی دینی»، یک رابطه دوسویه است؛ یعنی هرچه سبک زندگی انسان، دینیتر باشد، آرامش انسان بیشتر خواهد بود و هرچه انسان، از آرامش قلبی بیشتری برخوردار باشد، زندگی وی، دینیتر خواهد شد بنابراین افزایش هر کدام، باعث افزایش دیگری خواهد شد.