مرتضی اسماعیلدوست: عنوان فیلم «هجرت: خدایان و پادشاهان» براساس هجرت قوم بنیاسرائیل از سرزمین مصر بنا شده است اما در اثر ساختهشده توسط ریدلی اسکات، فیلمساز پیر و کارکشته هالیوود، نه نشانی از قومیت وجود دارد و نه فردیت پیامبری اولوالعزم چون موسی(ع) که پیامبری راستین از جانب خدا بوده است. هر چه هست بهرهگیری از پروداکشنی گسترده بوده که با نگرهای تهی از معنا و تنها با زرق و برق جلوههای ویژه، ظاهری خوشرنگ یافته است. فیلمنامهای گسسته از روایتهایی متعدد که هیچ کدام هسته واحدی نیافته و تشخص تاریخی در آن کاملا مخدوش است. انحرافات بسیار سازندگان فیلمی در ژانر تاریخی از وجود پروردگار چنان ابلهانه و با نگاهی سکولارمآبانه تصور شده که خداوندگار عالم در مسیری از اعلام وحی در کوه طور به شکل پسربچهای نمایان میشود! و این توهم برگرفته از نحیف کردن ایمان در نزد سازندگان هالیوود و به سخره کشاندن دین در فیلم «هجرت: خدایان و پادشاهان» به وفور یافت میشود. بدیهی است که همه تلاش کارگردان در تطبیق روایات عهد عتیق با اثر صورتیافته بوده و اتکا به منبعی واقعی چون تورات نسبت به فیلم گمراهکنندهای چون نوح ساخته آرنوفسکی پایدارتر بوده است اما نمیتوان انحرافاتی را که درباره هدف نقض شده در فیلم بابت رسالت پیامبر یکتاپرستی چون موسی(ع) به نمایش درآمده، نادیده گرفت. فیلمنامه این فیلم 4 سال پیش از ساخت توسط «بیل کولیج» و «آدام کوپر» نوشته شد، نویسندگانی که بیشتر انسانشناس و مورخ هستند و با توجه به اهمیت دراماتیزه کردن متن، بازنویسی آن به فیلمنامهنویس شناختهشدهای چون «استیو زالیان» سپرده شد، با این همه بههمریختگی روایت و نبود زنجیرهای واحد در چینش سکانسهای بسیار فیلم کاملا به چشم میخورد. فیلمساز در فیلم «هجرت: خدایان و پادشاهان»، موسی(ع) را به عنوان شخصی نشان داده که دچار تردید در پذیرش پیامبری توسط خداوند است و از طرفی هدفش از راهبری قیام را در جهت تقابلگری و در راستای خواستههای دنیوی بیان میدارد و تنها چیزی که در این میان غایب است، تجلی حضور فرستادهای از سوی خداوند بوده که با معجزات الهی درصدد هدایت مردمان همعصر خود است. اهمیت پیامبر گرانقدری چون موسی(ع) در کتاب آسمانی مسلمین چنان است که 136 بار نام ایشان مطرح شده است، چرا که با وجود تمدن پیشرفتهتر مصر نسبت به قومهای دیگر چون نوح، شعیب، هود و مانند آنها، روزگار مردمان آن با مقاومت بیشتری در برابر فراعنه همراه بوده و از این رو نوع قیام حضرت موسی(ع) از اهمیت بسزایی برخوردار است و از این رو داستانهای بسیاری از این قوم وجود دارد. مساله یادشده به جای بهرهبرداری دراماتیزه عمیقی که میتواند در یک اثر هنری تبلور یابد، تبدیل به پاشنه آشیل فیلم «هجرت: خدایان و پادشاهان» شده است، چرا که خردهروایتهای بسیاری همچون گذر از دریا، ظلم فرعون در دوره بردهداری و حوادث متعدد دیگر به طور متوالی و بدون هیچ منطق روایی در فیلم 150 دقیقهای ریدلی اسکات به تصویر درآمده و به مانند رخنمایی کارگردان در ارائه تواناییهای بصری خود در فیلم است و در این میان، فلسفه قیام و رستگاری برآمده از آن به طور کامل رها شده است. بدیهی است ریدلی اسکات جزو مهمترین فیلمسازان صنعتیکار هالیوود است و توان بالایی در به نمایش درآوردن فضایی گسترده از پروداکشنی سینمایی دارد و کارنامه کاری وی نیز با آثاری چون «بیگانه» از اواخر دهه 70 میلادی تا فیلم «پرومتیوس» که پیش از این در فضایی علمی- تخیلی ساخته شده بود، نشان از قهار بودن وی در ساخت آثاری اینچنین میدهد. با این همه تازهترین ساخته ریدلی اسکات بریتانیاییتبار چنان آشفته و مخدوش بوده که حتی نمیتوان مانند فیلمهای سرگرمکننده وی به آن چشم دوخت. فیلم «هجرت: خدایان و پادشاهان» نه قدرت فضاسازی فیلمی چون «بیلد رانر» را دارد و نه گوشهای از حماسه نقشیافته در فیلم «گلادیاتور» را نمایان میکند و حتی یک نمای قوامیافته از پرداخت شخصیت فیلمی چون «هانیبال» در آن به چشم نمیخورد.
در فیلم جدید اسکات که با بودجه قابل بحث 140 میلیون دلاری به عنوان پرهزینهترین فیلم 2014 توسط کمپانی فاکس قرن بیستم ساخته شده است، وجود معجزات الهی توسط حضرت موسی(ع) همچون مسالهای خط قرمزی(!) محسوب میشود، چرا که در آن نه خبری از معجزهای چون ید بیضاست و نه نشانی از عصای نورانی موسی و نه جوشیدن 12 چشمه آب و در این میان نمیتوان علل تعدد معجزات موسی بر قوم خویش را به تفکر نشست و آنچه در فیلم از شکافته شدن دریا و گذر قوم بنیاسرائیل به تصویر درآمده، چنان خامدستانه روایت میشود که به جای بازگویی حقیقتی از قدرتمندی پروردگار، نشاندهنده شعبدهبازی کارخانه هالیوود است بر پرده تماشا! این در صورتی است که در قرآن مجید 15 بار از معجزات حضرت موسی(ع) داستانهایی زیبا و آموزنده مطرح شده و همراهی خداوندگار عالم را با موجودی که به ظاهر شبانی بیش نبوده است، نمایان میکند اما فیلم اسکات تنها یک بار به خلوت موسای ساختهشده خود نزدیک شده و دوربین از پشت به درون تنهایی این کاراکتر آمده و از راز و نیاز به عمل آمده با خداوند پرده برمیدارد.
فیلم «هجرت: خدایان و پادشاهان» از ثبت بسیاری از اتفاقات رخ داده چون معرکهگیری ساحران که قابلیت پرداخت مناسبی در سینما را داراست، دوری گزیده و به جای آن چنان در نمایش صحنههای اکشن و تصاویر لانگشات و هلیشات افراط میکند که اثری سیاهیلشکرانه چون «تروا» ساخته ولفانگ پترسن را بهخاطر میآورد! گویی ایمان در آثاری اینچنینی عنصری مفقود بوده و تفهیم نگاه آسمانی پیامبرانی راستین از نوح تا محمد(ص) در پرده سینمای هالیوود برای مخاطب به شکلی هدفدار به گمراهی کشیده میشود تا بشر امروز را که شدیدا نیازمند کشف مولفههای زیستن است به سمت فراموشی و خاموشی کشاند.