printlogo


کد خبر: 134918تاریخ: 1393/12/16 00:00
فیلم‌ها

پسرخدا

فیلمی برگرفته از سریالی با نام «انجیل» که از زبان یوحنا روایت شده و تا رستاخیز عیسی(ع) ادامه می‌یابد. فیلمساز در این داستان سعی کرده عقوبت گناه حواریون را نشان دهد. این فیلم که در سال 2014 ساخته شده، دچار حاشیه‌هایی هم شد، چرا که گروه سازنده به دلیل تشابه چهره بازیگر شیطان با اوباما از نمایش آن صرف‌نظر کرد. فرزند خدای کریستوفر اسپنسر آخرین نسخه از روایت زندگی مسیح در سینما تاکنون است و بر مبنای اعتقادات پیتر مقدس و از زبان یوحنا روایت می‌شود. فیلمی الکن که نه‌تنها فاقد دریچه‌ای روشن به جهان ایمانی فیلم‌های دینی است بلکه حتی در ارائه اثری ساده نیز ناتوان است و به‌گونه‌ای تفکیک شده و با ساختاری شبه‌اپیزودیک به مراحل زندگی عیسی مسیح می‌پردازد. عیسی در فیلم فرزند خدا نه‌تنها نشانی از پیامبری ندارد، بلکه در شخصیت‌پردازی کاراکتری انسانی نیز  سردرگم است، چرا که هیچ یک از اعمالش دارای شرایطی علی و معلولی نیست. کادرهای تلویزیونی، دکوپاژهایی بی‌ربط، تدوینی گسسته و اینسرت‌های بی‌دلیل و رنگ‌بندی‌های تکراری و خسته‌کننده، فیلم را برای کارگردانی که پیش از این مستندساز تلویزیونی بوده است، به شکستی کامل کشانده است.

مصائب  مسیح
فیلم مجادله‌برانگیزی که در زمان پخش خود در سال 2004 موجب خشم بسیاری از یهودیان شد، چرا که نقش آنها را در به صلیب کشیدن عیسی مسیح نشان داده است. این فیلم ساخته شده توسط مل گیبسون، بازیگر و کارگردان حماسی‌ساز هالیوود دارای سکانس‌های بسیار دردآوری از 12 ساعت پایانی عمر عیسی مسیح است، اگر چه سازندگان سعی کردند با الهام از منابعی موثق چون عهد جدید، انجیل، انجیل متی و انجیل یوحنا به سمت روایتی حقیقی روند اما نوع نمایش و سکانس‌هایی بی‌هویت، فیلم را به بیراهه کشانده است. با این همه فیلم نمادگرای مصائب مسیح، به دنبال تصویری انسانی از پیامبری راستین است، هرچند این ستایش‌نامه سینمایی در لحظاتی به وادی کینه‌توزی‌های دیرینه نژادی و مذهبی هم می‌رسد. از طرفی بار احساسی و حتی دراماتیک فیلم برعهده رنج‌ها و مصائبی است که مریم از مصلوب شدن و تحمل زخم و رنج فرزندش متحمل می‌شود و این بازتاب مصائب مسیح است که در نگاه دردمند و چهره رنجدیده مریم نمایش داده می‌شود تا فیلم بیش از آنکه به پرداخت شخصیت پیامبری چون حضرت عیسی(ع) دست زند، به‌دنبال نمایش احساساتی نشسته در مادری چون مریم باشد.

انجیل به روایت متی
مشخص است که علاقه‌مندی به ساخت زندگی پیامبری چون عیسی مسیح(ع) در میان فیلمسازانی مولف چون پازولینی وجود دارد. در فیلم «انجیل به روایت متی» این شاعر سینما با نماهای طولانی و تمرکز بر چهره کاراکتر عیسی مسیح در کلوزآپ‌های بسیار، سعی بر تمرکز وجوه درونی این شخصیت داشته است. فیلمی متفاوت از ساخته‌های پرزرق و برق تاریخی که به ساده‌ترین شکل ممکن به نمایش درآمده اما نتوانسته در مسیر پیش‌بینی شده به خلق دنیای شخصیت نزد مخاطب دست یافته و حضور نورانیت در این اثر به کل غایب است چرا که پازولینی مارکسیست، در این فیلم سعی داشته براساس تفکر نقض‌گرای خود بر کتابی قدسی، مسیح را هرچه بیشتر زمینی کند و به جای اهمیت دادن به جنبه‌های معنوی، در جایگاه یک زبانشناس، بیشتر به جنبه‌های اسطوره‌ای شخصیت او نظر داشته، از این رو مایل بوده مسیح را از قامت پیامبری فرستاده از آسمان به زمین مردم‌گرایی کشاند. بر این اساس نماهای کوتاه و گذرمندی را از دستگیری و مصلوب کردن مسیح فیلم پازولینی شاهدیم و عیسی مانند روشنفکری نشان داده می‌شود که در مقطعی بپاخاسته تا سخنانی تازه را به گوش اطرافیان رساند.

رسالت
مصطفی عقاد با ساده‌ترین امکانات و با بهره‌مندی از عقاید ارزنده مسلمانی مومن سعی کرد تا فیلمی ساده از رسالت پیامبر گرامی اسلام(ص) نشان دهد و با به‌کارگیری روشی هنرمندانه، شأن معنوی پیامبر را حفظ کند. فیلمساز با فضاسازی ارزنده‌ای داستان زندگی پیامبر اسلام را در دوران صدر اسلام و از 40 سالگی تا وفات پیامبر به تصویر درمی‌آورد. در این فیلم به جای نمایش تصویری از پیامبر، روایت به‌خوبی براساس عناصر دیداری و شنیداری و نیز زاویه خاص دوربین و بهره‌مندی از کنش‌ها و واکنش‌های خاص افرادی در مقابل پیامبر نمایان می‌شود. موسیقی ارزنده موریس ژار به همراه نقش‌آفرینان ارزنده‌ای از بازیگرانی چون آنتونی کوئین و ایرنه پاپاس، فیلم را به اثری سرپا و ماندگار در زمینه ژانر تاریخی و با رویکرد دینی کشانده است. در این فیلم حرکت پیامبر جهت از میان برداشتن بت‌های شرک مردمانی جاهل به‌خوبی نمایش یافته و تقرب مردانی شجاع دل همچون حمزه به ایشان، شوقی ارادتمندانه می‌یابد. از وقایع تاریخی مهم به تصویر درآمده در این فیلم می‌توان به بعثت پیامبر، قتل سمیه، اسلام آوردن و شکنجه بلال حبشی، جنگ بدر، جنگ احد و فتح مکه اشاره کرد که زنجیره داستانی منسجمی یافته است.

ده فرمان

فیلمی بازسازی شده از همین کارگردان که پیش از این در سال 1923 میلادی رونمایی شده بود و دوباره با نوآوری‌هایی تازه و با صرف هزینه‌ای گزاف ارائه شد. روایتی از زندگی پرفراز و نشیب حضرت موسی(ع) براساس کتب مقدس که وجوه دراماتیک بالایی برای خلق حماسه‌ای جاودانه بر پرده سینما دارد و سیسیل ب.دومیل به‌خوبی از امکانات سینمایی برای مصورسازی این بخش مهم از تاریخ استفاده کرد. او بزرگ‌ترین بازیگران و عوامل فنی زمان را جمع کرده و فیلمی ارزنده ساخت که هنوز در این زمینه بی‌بدیل است. صحنه باز شدن دریای سرخ که با استفاده از آبشار نیاگارا و آبشاری مصنوعی و ساخت دیوارهای عظیم و با نوآوری در پرده آبی بوده است، صحنه‌هایی را خلق کرد که سال‌هاست در تمام دانشکده‌های فنی سینما در جهان تدریس می‌شود. در این فیلم حضور چارلتون هستون در نقش موسی به این کاراکتر جلوه‌ای دوباره داد و صحنه‌های بسیاری که با کمک جلوه‌های ویژه ساخته شد در یادها مانده است که در همان سال توانست اسکار این بخش را از آن خود کند. این فیلم با توجه به اشراف دومیل به آثار تاریخی، تصویر بهتری از واقعیت را بر پرده سینما نشان داد.

سلیمان
روایتی از انتخاب سلیمان(ع) توسط پدرش داوود(ع) که با واکنش‌هایی توسط پسران کینه‌توز دیگرش همراه است. فیلم سلیمان نتوانست پرداختی مناسب از شخصیت‌های ارزنده تاریخی همچون داوود و سلیمان داشته باشد و بیشتر توجه خود را به مفاهیمی از خشم، کینه و البته عشقی سرکوب شده از سوی ملکه صبا به سلیمان معطوف کرد و فضای فیلم بیشتر از اینکه نورانیت اثری دینی را داشته باشد به یک ساخته ملودرام تمایل دارد. این فیلم اگر چه سعی داشته با استفاده از بازیگران مطرح به موفقیتی در گیشه دست یابد اما هیچ نشانی از یک اثر دینی را دارا نیست. فیلم‌های بسیاری درباره حضرت سلیمان(ع) در جهان ساخته شده که از فیلم‌های کوتاه و صامت تا انیمیشن را در بر می‌گیرد. راجر یانگ که در تحریف روایات مذهبی، کارگردانی چیره‌دست بوده! و پیش از این، داستان «یوسف» را با ساختاری مشوش به هم دوخته بود، در فیلم سلیمان نیز مبنای روایی را به انحرافاتی دروغین سوق داده و در ارائه اثری تاریخی به کل مغفول مانده است، چرا که اصولا سازندگان هالیوودی، تعمدی آشکار و شگفت در دوری‌گزینی مخاطب از وجوه ایمان داشته‌اند و این مساله همواره سرلوحه آثاری منتسب به سینمای تاریخی و دینی بوده است.

آخرین وسوسه مسیح
ساخت این فیلم توسط کارگردانی که خود در روزگاری سودای کشیش شدن داشته است، می‌توانست تبدیل به اثری تقدس‌گرایانه شود اما نتیجه خلاف این انتظار را به‌دنبال داشت. فیلم همه شرایط چنین افتخاری را داشت؛ اقتباس از داستانی به قلم نیکوس کازانتزاکیس و فیلمنامه‌ای از خالق راننده تاکسی، پل شریدر و آهنگسازی پیتر گابریل با فریادهای فاتح علی‌خان پاکستانی، اما چنان تصویری بی‌هویت از پیامبری منتخب را می‌بینیم که در قطب مخالف فیلم پادشاه پادشاهان (1927) سیسیل ب. دومیل قرار می‌‌گیرد که با درد زمانه دست به گریبان بوده است! در این فیلم، نمایش جنون‌زدگی شخصیتی والامقام، حیرتی بسیار را سبب می‌شود. از طرفی مسیح ساخته شده از تفکر متوهم کارگردان، پرسوناژی مغشوش است که با توجه به ناتوانی و ضعف، تمایل به نیستی دارد! اندیشه متهورانه اسکورسیزی در این فیلم چنان تعجب‌برانگیز بوده که حتی سالن سینمایی را در فرانسه که فیلم در آن نمایش داده می‌شده مورد اصابت بمب آتش‌‌زا قرار داده است. فیلم «آخرین وسوسه مسیح» طبق هیچ‌کدام از اناجیل موجود ساخته نشده و با توجه به تخیلی گمراه‌کننده، حقیقت عصمت و تقدس مسیح را بشدت زیر سوال می‌برد.

نوح
در روایت مخدوش دیگری از هالیوود، این بار آرنوفسکی که تجربه‌گرایی را در آثار پیشین خود نشان داده بود، با واقعه‌ای تاریخی و از دل رخدادی دینی، توهمات ذهنی خود را به پرده آورد و نتیجه آن تبدیل شدن تصویری دور از پیامبری بزرگ است که به جای رسالتی منجی‌گرایانه به شخصی فارغ از خصایص انسانی تبدیل می‌شود! فیلم در  ابتدا ژستی خیرخواهانه برای نوح آفریده که طغیان اعتراض علیه ظلم و فساد زمانه دارد. اشارات آغازین فیلم به روایات متون مقدس درباره هبوط انسان، مخاطب را برای تماشای یک فیلم دینی آماده می‌کند. حضور و چهره‌پردازی بازیگری چون راسل کرو نیز نوید چنین فیلمی را می‌دهد اما پس از اندکی، فضایی لجام‌گسیخته در فیلم حاکم می‌شود و همه چیز رنگ تحریف واقعیت می‌گیرد تا باز هم نگاه هالیوودی بر واقعیت مستولی یابد. در میان روایتی گسیخته، تنها دستاورد فیلم در زمینه صنعت سینما و با استفاده از جدیدترین تکنولوژی‌های جلوه‌های ویژه بصری و میدانی رخ داده تا یکی از پرچالش‌ترین فیلم‌ها در این بخش با ساخت کشتی، انیمیت تعداد زیادی حیوان برای سفر و نمایش رشد درختان رخ دهد، اگر چه اینگونه موارد، به پرداختی دینی منجر نشده است.


Page Generated in 0/0146 sec