مهدی امامقلی: به عنوان کسی که اغلب آثار تاریخی و درام سینما را دیده و پای تماشای تمام فیلمهای تکنیکیترین کارگردانان از «الیور استون» تا «رومن پولانسکی»، «تیم برتون» و «اسکورسیزی» و... نشسته و بسیاری از فیلمهای سینمای دینی ایران و غرب را تماشا کرده؛ از «مصائب مسیح» میل گیبسون و «ده فرمان» سیسیل بدومیل تا مجموعههای تلویزیونی «مردان آنجلس»،«ایوب پیامبر» و «یوسف پیامبر» فرجالله سلحشور، «مختارنامه» و «امام علی(ع)» میرباقری و... اعتراف میکنم «محمد(ص)»، فیلم فاخر مجید مجیدی، انقلابی دیگر در سینمای نوین دینی ایران و جهان است. فیلمنامه و نوع قصهگویی «محمد(ص)» که از زمان حصر پیامبر اکرم(ص) در شعب ابوطالب آغاز میشود و به صورت فلاش بک، دوران کودکی و نوجوانی پیامبر عظیمالشأن اسلام را روایت میکند و در نهایت با رفع تحریمها علیه پیامبر و اصحابش به پایان میرسد، در مجموعهای از بهترین صحنهها، بهترین فیلمبرداری و موسیقی و دکور، از این فیلم، اثری برجسته، تاثیرگذار و ماندگار ساخته است. اگر «مختارنامه» و « امام علی (ع)» داوود میرباقری بهترین دیالوگپردازیها را داشت و اگر «ملک سلیمان نبی (ع)» شهریار بحرانی بهترین چهرهپردازی و بهترین جلوههای ویژه را داشت یا فیلم «محمد رسولالله» مرحوم مصطفی عقاد بهترین بازیها و بهترین موسیقی متن را به همراه داشت، به جرأت میتوان گفت فیلم «محمد(ص)» مجیدی همه بهترینها را یکجا دارد. روایت بینظیر مجیدی از واقعه عامالفیل؛ هجوم سپاه ابرهه به کعبه و تصویرسازی از دفاع ابابیل و همچنین سکانسها و صحنههای مربوط به تولد پیامبر(ص)؛ جوشیدن آب زمزم، شکستن زنجیرهای بتهای داخل کعبه و درخشش آسمان پرستاره همراه با موسیقی متن که بیننده را مبهوت و میخکوب میکند و حتی صحنههای دویدن جمیل (شتر حارث) به سمت منزل عبدالمطلب و نشستن در حیاط منزل وی و نوع روایت وصال حلیمه، دایه پیامبر به ایشان یا تصاویر مربوط به خرافهپرستی جاهلان عرب (زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن زنان و کودکان در پیشگاه بتها) و مواجهه رئوفانه و رحیمانه پیامبر با آنان و خروش ماهیها در دریاها (بهواسطه حضور پیامبر) و اساساً بهرهگیری از صحنههای مسحورکننده طبیعی و فیلمبرداری خوب از کویر و آسمان و دریا و طبیعت و... و پس از آن، قصههای مربوط به دوران کودکی پیامبر و در نهایت صحنه پایانی و بینظیر جمع شدن اصحاب پیامبر در دل شب (همراه با روشنایی) و قرائت آیات قرآن از طرف رسول خدا و تصویر دستان زنان و مردانی که به قصد بیعت با رسول خدا وارد آب میشوند، همه و همه دست به دست هم داده تا این فیلم در قاب قصهگویی خلاقانه و بیتعلیق، ممتاز و یکهتاز باشد. دیالوگهای ماندگار فیلم، مثلاً آنجا که یهودی در پاسخ به پرسش کنایهآمیز دوستش که «از این قوم پیامبر برخواهد خواست؟» گفت: «از این قوم نه، برای این قوم!» یا آنجا که آمنه بر سر مزار عبدالله، به کودک خود گفت: «این دنیا یک روز تمام میشود و مهربانی باقی میماند مثل بوی خوش دست تو که از یثرب تا اینجا هنوز همراه توست» و نمایش وجهه «رحمه..للعالمینی» پیامبر اکرم(ص) بدون اشاره صریح و گل درشت در قالب دیالوگ و تنها از طریق بصری، یکی از ویژگیهای ممتاز قصهپردازی و ساختار فیلمنامه «محمد» است. جنس فیلم مجیدی نه بیانیهای و دستوری و نه شعارگونه و سیاسی بلکه تاریخی، دراماتیزه و معجونی از لطافت و محبت است، مجیدی نمیخواهد بگوید که مسلمان باش! یا ما مسلمانان بهترینیم! بلکه میخواهد واقعیتهایی از زندگی پیامبر رحمت و مهربانی را در قالب قصه و درام به تصویر بکشد چه آنکه خود او در مقایسه با فیلم مصطفی عقاد گفته بود پروژه او با مصطفی عقاد کاملا متفاوت است؛ اول به این خاطر که مربوط به دوران کودکی پیامبر است و دوم اینکه در آن فیلم تصویر جنگ و خشونت میچربد حال آن که از زندگی 63 ساله حضرت محمد(ص) تنها 60 روز در جنگ میگذرد. وقتی در اکران سینما فرهنگ تهران، پای تماشای این فیلم 3 ساعته نشستم، گمان نمیکردم 3 ساعت تمام، بیهیچ تعلیق و کششی، داستان فیلم به طرفه..العینی بگذرد و من همچنان بخواهم باز هم ادامه داشته باشد! بهراستی که میتوان گفت این فیلم، شاهکاری جهانی و پایانی بر ژانر اسلامهراسی است در فیلمهای سیاه یهودی و هالیوودی است. حالا میتوان گفت فیلم مجید مجیدی میتواند نام ایران را در سینمای جهان طنینانداز کند. دست مریزاد آقای مجیدی.