برخى میگویند حجاب مساوى با عفت و پاکدامنى نیست. بله! من هم قبول دارم حجاب، صددرصد مساوى با عفت نیست. یعنى اینکه هرکس حجاب کامل ندارد، معنىاش این نیست که صددرصد فاسد و بىعفت است یا هرکس حجاب ظاهرىاش درست است، صددرصد عفیف نیست.
منتها یک سوال وجود دارد: آیا بین اخلاق و لباس، ارتباطى هست یا نه؟ بین نوع لباس با اخلاق و عفت، ارتباط هست یا نیست؟ بین ظاهر و باطن انسان، هیچ ارتباطى وجود ندارد؟ یعنى هرکسى با یک باطن مشخص، به هر ظاهرى میتواند خود را شکل دهد؟ بین هدف و وسیله، بین محتوا و فرم، هیچ ارتباطى نیست؟ یعنى کسى میتواند بگوید من عفاف را قبول دارم اما به ظاهر، فرم و شکل بیرونى کارى ندارم. عفاف یک امر درونى و قلبى است، من هم که دلم پاک است، پس دیگر نوع پوششم مهم نیست.
آیا به نظر شما مضمون و روش نسبتى با هم ندارند؟ اگر ندارند، باید هرکسى هر لباسى را بپوشد. الان به شما هر لباسى را توصیه کنند، میپوشید؟ چرا نمیپوشید؟ براى اینکه هر لباسى، یک پیامى دارد، یک معنایی دارد. یک فردى لباسى میپوشد که همه به او میگویند دیوانه و فرد دیگرى با پوششى دیگر نزد دیگران محترم دانسته میشود.
خیلى چیزها از جمله اخلاق، عفت و تعادل را تا حدود زیادى از روى ظاهر افراد میتوان تشخیص داد. من نمیگویم همه آدمها را از روى لباس و ظاهر، صددرصد میشود شناخت، براى اینکه برخى ظاهر عوامفریب دارند، ما هم دور و بر خودمان میشناسیم افرادى را که ظاهرشان صددرصد درست است و باطنشان خراب و برعکس آدمى هم داریم که ظاهرش خیلى خوب نیست اما میدانیم انسان پاکى است.
ضمن اینکه اگر کسى باطنش پاک است، چرا مراقب ظاهرش نباشد؟ کسى که معتقد است از درون مشکل عفت ندارد، چرا از عفتش پاسدارى نمیکند؟ درست است که عفت، امر قلبى و درونى است و حجاب امر بیرونى است و درست است که حجاب مساوى نیست با عفت اما براى حفاظت از عفت باید حجاب داشت. مثل صدف براى مروارید.
اسلام با قضاوت درباره آدمها، فقط با نشانههاى ظاهرى مخالف است اما آیا نسبت برهنگى و پوشیدگى با عفت و حیا مساوى است؟ فاصله عفت و حیا با پوشش، همان مقدار است که با برهنگى؟ اگر کسى حتى به اسلام هم معتقد نباشد اما عاقل باشد،جواب روشن این سوال را میداند.
پس آدمِ باحیا نمیتواند لباس تحریککننده و غیراخلاقى بپوشد. ما نمیگوییم هرکس که حجابش مناسب نیست، حتماً فاسد است چون بدحجابى علتهاى مختلف دارد ولى در هر موردى و با هر علتى که باشد غلط است. ممکن است کسى حجاب درست نداشته باشد و بگوید من نیت بدى ندارم.
به نظر شما این جواب قانعکننده است؟ شاید راست هم بگوید که نیت بدى ندارد اما نیت او مهم نیست، کار او آثار خارجى و بیرونى دارد، مثل اینکه من پشت فرمان ماشین بنشینم و همینطور بزنم به در و دیوار و آدمهاى توى خیابان، بعد هم بگویم من نیت بدى ندارم، من دلم پاک است! همینطور است وقتی که یک خانم بىحجاب به خیابان بیاید، فرض کنیم که قلبش پاکِ پاک هم باشد، خب! دویست تا مرد دیگرى که او را نگاه میکنند هم پاکند؟ این طرز حضور در اجتماع آثار اخلاقى، جنسى، امنیتى، حقوقى و اجتماعى دارد که به نیت قلبى او کار ندارد. نیت اینجا دخالت ندارد، نیت مربوط به ارزش اخلاقى عمل و ارتباط بنده با خدا میشود اما پوشیدگى و برهنگى هرکدام کارکرد واقعى خارجى و آثار عینى اجتماعى دارند، با هر نیتى که انجام شوند.
*بخشی از سخنرانی «آزادى و دشمنانش» در سال١٣٨٦