در نشست خبری یکشنبه، سرمربی تیم ملی که به تازگی با دبیرکل جدید فدراسیون فوتبال دچار چالشی عمیق شده است، از واژهای مبهم نام برد؛ «افراد تحصیلکرده». 3 شب پیش بود که کارلوس کیروش پس از نشستی 4 ساعته با علیرضا اسدی، دبیرکل جدید فدراسیون فوتبال که جایگزین مهدی محمدنبی در این فدراسیون شده است شبهنگام با چهرهای بهتزده و سردرگم به خانه رفت. شبی که کیروش از عدم توافق با دبیرکل فدراسیون خبر داد تا شوک تازهای را به بدنه فوتبال وارد کند، مردی که رویا و برنامهریزی برای جام جهانی 2018 روسیه را در سر میپروراند.وجود اختلافات پایهای و اساسی میان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران و دبیرکل فدراسیون کار را برای کیروش سخت کرده است، او اسدی و تمام کسانی را که پشت او ایستادهاند را به برکناریاش دعوت کرده است. «از دبیرکل و افرادی که نماینده ایشان است میخواهم بیایند و مرا برکنار و بازی را تمام کنند». اسدی تنها یک فرد نیست، او یک فرد منتسب به یک جریان است، جریانی که عملکرد و حضور کیروش در فوتبال ایران را نمیپسند. او به عنوان دبیرکل فدراسیون فوتبال نه از نتایج به دست آمده کیروش را رضایت داشته، نه عملکرد کیروش را در معرفی بازیکنان جوان مثبت تلقی کرده و نه به آموزش مربیان توسط کیروش اعتقادی داشته است. اسدی حتی بر کیروش منت گذاشته و گفته است «ما» میتوانستیم به جای تو مربی دیگری بیاوریم.همه رازهای چالش ایجاد شده در همین واژه «ما» است، اسدی که خود به تازگی آمده قطعا نمیتوانسته نقشی در تمدید یا فسخ قرارداد کیروش در برهه بعد از جام جهانی و جام ملتهای آسیا داشته باشد. مطمئنا منظور اسدی از واژه «ما» کسانی است که او را در این سمت قرار دادهاند و او به واسطه آنها به فوتبال ورود پیدا کرده است. حال این لقمه چرب با اجرای اهداف کسانی همراه است که از او حمایت کرده و زمینهساز به دست آمدن سمت مربوط بودهاند. فوتبال سالهاست کسانی را بزرگ کرده است که هیچ نام و نشانی نداشتهاند اما کیروش در نشست خبریاش تاب نیاورد و در لفافه از واژه «ما» رمزگشایی کرد. عبارت «افراد تحصیلکرده» همان چیزی بود که باعث شده بود ضمیر «من» در صحبتهای اسدی به ضمیر «ما» تبدیل شود. کیروش میگوید گویا نتوانسته رضایت دبیرکل فدراسیون و افرادی که نماینده آنهاست را جلب کند. حال مقصود سرمربی پرتغالی از افراد تحصیلکرده که چندین و چند بار از آن نام برد و به آن تاکید کرد، کیست؟ وزارت ورزش و جوانان به تصدیگری محمود گودرزی پس از پایان حضور ایران در جامجهانی برزیل همسو با ادامه حضور کیروش در تیم ملی نبود؛ پالسهای منفی درباره تمدید قرارداد کیروش و موافقت با حضور او در فوتبال ایران مسالهای قابل درک بود. از اعلام موضع صریح گودرزی با دفاع از لباس تیم ملی و اختلاف کیروش به این برند به دلیل مسائل مالی تا بهانه پرداخت رقم قرارداد کیروش، اینکه مبلغ مورد نظر در توان فدراسیون فوتبال نبوده و وزارت ورزش نیز با توجه به هزینههای بالای جاری خود نمیتواند از پس آن برآید از حاشیههای وزیر با کیروش بود. ورزش ایران همواره از نبود افراد تحصیلکرده رنج برده، افرادی تحصیلکرده و کارشناس، کسانی که بتوانند راهکارهای مدیریتی ارائه کرده و چالش ایجاد شده در ورزش کشور را حل کنند؛ کمبودی که سال به سال عمیقتر شده است. حضور اندک افراد تحصیلکرده در ورزش ایران که سیاستگذار و تصمیمگیرنده درباره ادامه یا اتمام فعالی کیروش باشند کاملا نشان میدهد که روی سرمربی تیم ملی با چه کسانی است اما نماینده وزارت ورزش و جوانان در فدراسیون فوتبال که حتی کلامی پس از حضورش در این فدراسیون درباره فوتبال و مواضعش بر زبان نیاورده است از آغاز فعالیتش در سکوت خبری به سر میبرد. او حتی پس از پایان جلسه یکشنبه و صحبتهای تند و تیز و پر از کنایه کیروش کلامی بر زبان نیاورد و حاضر به مصاحبه با رسانهها نشد. باید اجازه داد زمان بگذرد تا مشخص شود که پشتپرده این سکوتها چه خوابی برای آینده فوتبال ایران دیده شده است. سرمربی پرتغالی تیم ملی فوتبال ایران از شمشیری در فدراسیون فوتبال نام برده که پشت او قرار داده شده است. کیروش با عبارت «آیا من احمق هستم؟» سوالی را مطرح کرده که قابل تامل است. آیا واقعا مربی در این سطح به تحمل این میزان فشار و تهدید نیازمند است؟ آیا او احمق است و نمیتواند متوجه شود که قضیه از کجا آب میخورد؟ اینکه اسدی نماینده چه کسانی است؟ اینکه افراد تحصیلکرده چه کسانی هستند؟ کیروش با کلید واژههایش مخاطبان را آگاه و مخالفانش را به معرکه فراخوانده است، او اینبار صریح، ناراحت و متفکر از دبیرکل فدراسیون و کسانی که او نماینده آنهاست درخواست کرده که او را برکنار و یکبار برای همیشه بازی را تمام کنند.