سیدعلی هدایتینسب : آقای هاشمیرفسنجانی که چندی پیش منتقدان حسن روحانی را به همنوایی با نتانیاهو متهم کرد؛ در تازهترین اظهارنظر خود، این بار منتقدان عملکرد هستهای دولت حسن روحانی را «همزبان و همراستا» با سناتورهای آمریکایی دانست و گفت: «مطمئناً این همزبانی قراردادی نیست ولی نگاه مشترک آنها در دوری از مذاکره و دامن زدن به جنگهای لفظی، آنان را در یک مسیر قرار داده است».
خب! بهرغم انتقاداتی که نسبت به این ادبیات مطرح شده بود اما آقای هاشمی نشان داد این رفتار را ادامه میدهد. حالا پس از همنوایی با نتانیاهو، منتقدان داخلی متهم به همزبانی با سناتورهای جمهوریخواه هم میشوند! همان 47 سناتوری که طی نامهای به مقامات ایرانی، اعلام کردند ارزشی برای توافق هستهای احتمالی اوباما با حسن روحانی قائل نیستند، چراکه خارج از سیستم قانونگذاری آمریکا صورت میگیرد! آقای هاشمی مثلا میخواهد بگوید چون این سناتورها مانع بزرگی بر سر راه توافق اوباما با دولت مورد تایید او هستند و از آنجا که منتقدان داخلی عملکرد ضعیف دولت در مذاکرات هستهای را بارها اعلام کرده و نشان دادهاند تیم جواد ظریف توانایی یک بده بستان خوب و سودمند را نداشته و ندارد، پس باید این منتقدان را همزبان با آن سناتورها دانست! بگذارید در اینباره 2 نکته را با آقای هاشمی در جریان بگذاریم.
1ـ سیاست تخریب، تخطئه و توهین به منتقدان یک برچسب همیشگی همراه آقای هاشمی و جریان اوست!
دوران تنگ و تاریک آزادی بیان در دولتهای آقای هاشمی را همه، حتی اصلاحطلبانی که این روزها ملازمان هاشمی هستند، به یاد دارند و همه میدانند آقای هاشمی برخی منتقدان – که لزوما مورد تایید هم نیستند- را چگونه به زندان میافکند و وقتی اعتراض اطرافیان را میشنید؛ میگفت: «رویش زیاد شده بود!» و مگر میتوان فراموش کرد شعار مجیزگویان وقت را که منتقدان هاشمی را «دشمن پیغمبر» میخواندند! سرنوشت نقدپذیری در دولت آقای هاشمی یک درام غمانگیز است که تا سالهای سال در خاطره این مردم باقی خواهد ماند. اکنون که دولت وابسته به آقای هاشمی بر سر کار آمده نیز چه انتظار از او که تغییر رویه داده و با منتقدان با نرمی سخن بگوید! تهمت همنوایی با نتانیاهو یا همزبانی با سناتورهای آمریکایی نشان میدهد هاشمی هنوز نسبت به مقوله آزادی بیان تغییر دیدگاه نداده است! در گذشته منتقدان خود و سیاستهایش را دشمن پیامبر میخواند و اکنون همنوا با نتانیاهو و همزبان با شیطان! بنابراین اساسا هاشمی همین است! گذشت زمان نیز نشان داده است او قابل تغییر نیست!
2ـ اگر قرار باشد در ایران نزدیکترین افراد و جریانها به آمریکا و اسرائیل معرفی شوند قطعا و بدون تردید افراد و جریانهایی معرفی خواهند شد که یا همنوا و همزبان با هاشمی رفسنجانی هستند یا از مریدان و ملازمان او! اینکه دیگر برای همه روشن است! نیازی به اثبات ندارد! در گذشته منافع یکسان تعریف میشد اما اکنون ادبیات هم منطبق شده است! در همین فقره اخیر، هاشمی دقیقا موضع اوباما را در قبال نامه سناتورها تکرار کرد. اوباما در اولین واکنش به نامه سناتورها گفت: «این سناتورها با تندروها در ایران همدست شدهاند.» و آقای هاشمی هم در ایران بلافاصله میگوید تندروهای ایران با سناتورها همزبان و همهدف شدهاند! آقای هاشمی با این اظهارنظر که در واقع تایید اظهارنظر اوباماست مثلا میخواهد بگوید او و دولت مطبوعش به همراه اوباما موضع مشترک دارند! این اعتراف صریح هاشمی به همنوایی با اوباما و کاخ سفید است! اعتراف از این آشکارتر؟!
البته از آنجا که آقای هاشمی همواره نگاهی ماکیاولیستی به سیاست دارند؛ معتقد به آمریکای خوب و آمریکای بد شدهاند. براساس این استدلال آقای هاشمی، او و دولت مطبوعش با آمریکای خوب و منتقدان نیز با آمریکای بد همنوا هستند! یا به عبارت دقیقتر، عدهای با شیطان خوب و عدهای با شیطان بد!
به هر حال در کنار این 2 نکته، یک واقعیت تلخ را باید مورد اشاره قرار داد و آن ورود کهنسالان به بازیهای کودکانه در فضای سیاسی است! اینکه از جایگاههای رسمی حکومتی بخشی از مردم و در واقع متدینترین مردم متهم به همراهی با شیطان و سگ نحس نجس او در منطقه شوند، حقیقتا یک جفنگ است! که متاسفانه رسانههای حامی دولت به آن دامن میزنند و شوربختانه نخستین بار نیز وزیر امور خارجه یعنی جواد ظریف آن را مطرح کرد! اگرچه این یک جوک سخیف است اما در کنار خود یک پیام خطرناک هم میدهد. پیامی که میگوید منادیان این ادبیات و مواضع به دنبال متشنج کردن فضای روانی جامعه نسبت به مذاکرات هستهای هستند تا از این طریق تنزل دادن سطح بینش مردم نسبت به واقعیات مذاکرات هستهای را دنبال کنند! این مدل عملیات روانی دقیقا همانی است که در فتنه 88 انجام شد و با کشاندن جامعه حامی به ورطه ناآگاهی سیاسی، عملیات فریب را با اسم رمز تقلب آغاز کردند! نشانههای این مدل کاملا در رفتار آقایان مشخص است.